یادداشت زهرا رستاد

        《در روزگاری که ظلم ریشه دارد، ایستادن ساده نیست.
اما باید ایستاد؛ حتی اگر تنها بمانی❤️‍🩹
محمود دولت آبادی_》


تمام شد...
اما مگر می‌شود این زخم تمام شود؟

وقتی هزاران صفحه با جان و دل خوانده‌ای، وقتی در دل داستانی اینقدر وسیع زندگی کرده‌ای،
تمام شدنش بیشتر شبیه داغی‌ست که بر جانت می‌ماند تا نقطه‌ی پایان.

نمی‌دانم چه شد که درگیرش شدم.
اوایل، مخصوصاً تا جلد سوم، مدام می‌گفتم چرا باید ادامه بدهم؟
این اتفاقات چیست که تعریف می‌کند؟
کی و در کجای تاریخ، مردم کشور ما به ناموس یکدیگر رحم نکرده‌اند؟
 اما چیزی باعث شد رهایش نکنم..
صدایی در درونم گفت:
به چشم داستان نگاهش کن نه یک واقعیت تاریخی و ادامه بده.. 
 حالا که ده جلد را تمام کرده‌ام، 
حس می‌کنم عضوی از خانواده‌ی کلمیشی‌ام.
با آن‌ها خندیدم و ترسیدم
گرسنگی کشیدم
به عدالت فکر کردم
 به ظلم، به زندگی، به مرگ، به همه‌ی اینها فکر کرده‌ام.
 حالا در پایان کتاب؛
دلم یک جای خالی عظیم دارد؛
جای مردانی که می‌خواستند دنیا را عوض کنند، اما نمی‌دانستند چطور.

کلیدر فقط یک رمان نبود،
تجربه‌ی زیستن در جهانی بود که هم آشنا بود و هم غریب.
تلخ و شیرین، زمخت و لطیف، درست مثل زندگی.

این کتاب/نویسنده برای خودش قهرمانی داشت!
(هرچند که قهرمانش برای من هیچوقت یک قهرمان واقعی نشد)
قهرمانی که نه سیاه بود و نه سفید،
 انسانی واقعی با رویاهای بزرگ و خطاهای بسیار عمیق.
قهرمانی که 
می‌خواست عدالت را بیاورد،
ولی در برزخی از موقعیت‌ها گیر افتاده بود؛
نصف در دل رعیت، نصف در تعامل با ارباب بود.
می‌خواست به رعیت کمک کند،
 اما هرگز آن‌ها را تربیت نکرد، آموزش‌ نداد و آماده نکرد..!
در اوایل راه، در بزنگاه‌های حساس، با ارباب‌ها معامله کرد، گاهی به اجبار، گاهی به خیال تاکتیک.
و در نهایت
 نه اعتماد ارباب‌ها را داشت
 _اعتماد که هیچ، حتی برای آنها خطر به حساب می‌آمد_
و نه پشتیبانی کامل مردم را.

او با گلوله حرف زد، چون این تنها راه پیش رویش بود.
چه کسی این راه را پیش رویش گذاشت؟
خودش از روز اول برای عشق و عاشقی و انتقام گرفتن، راه اشتباهی را پیمود..💔

اما گلوله، زبانِ همراه کردن نیست؛ 
زبان جدایی و ترس است.
و همین شد که مردم پشتش نایستادند؛ چون نفهمیدند دقیقاً در پی چیست، و اصلاً فرصت فکر کردن هم نیافتند.

اگر می‌خواهی مردم را همراه خودت کنی، باید با آن‌ها راه بیایی، آموزش بدهی، رهبری کنی..
باید در کنارشان بمانی؛
تا باورت کنند
تا بفهمند چرا می‌جنگی
تا خودشان بخواهند که در کنارت باشند.
اما قهرمان‌ داستان‌ما، با همه‌ی خلوص و شجاعتش، 
انقدر تند رفت، انقدر از بقیه جلو زد،
که مردم را پشت سرش جا گذاشت.
در نهایت
تنها ماند، و تاریخ همواره برای انسان‌های تنها، پایان‌های تلخ می‌نویسد.💔

او می‌توانست نه فقط قهرمان داستان، بلکه یک قهرمان واقعی یا اسطوره شود،
 اگر زمانه‌اش، مردمش، و حتی خودش، آمادگی بیشتر و هدف والاتری داشتند.


و حالا همه‌چیز تمام شده است
 من مانده‌ام و دلتنگی...
برای کوه‌های سنگلاخ
 برای صدای اسب‌ها
 برای سفره‌ی خاکی مادر
برای خانه‌ی محقر
برای همه‌ی زخم‌هایی که این داستان بر تنم نشاند.
و برای صداهایی که قبل از تحقق عدالت رو به خاموشی رفتند..

کلیدر برای من یک واقعیت تاریخی نیست، بلکه زخمی‌ست که عمیقاً دوستش داشتم، حتی اگر دردناک باشد❤️‍🩹
      
777

87

(0/1000)

نظرات

خداقوت🥳 
1

0

ممنونم😄💫 

1

Aylin𖧧

Aylin𖧧

1404/4/26

چه زیبا نوشتید :))❤️🌱
«و تاریخ همواره برای انسان‌های تنها، پایان‌های تلخ می‌نویسد...» 
2

5

ممنونم که وقت گذاشتی و خوندی❤️‍🩹🫂 

1

Aylin𖧧

Aylin𖧧

1404/4/26

🥺❤️🫶🏻
@zahra_rsd 

1

خدا قوت🥰🥰
1

0

ممنونم عزیزم 😌♡ 

1

sky

sky

1404/4/27

چه یادداشت قشنگی برای این کتاب نوشتید☘️
 دقیقا کلیدر بعد از اتمامش سوالات زیادی توی ذهن آدم به جا میذاره🦋
1

1

ممنونم که وقت گذاشتی و خوندیش🩵
من خیلی حس تلنگر داشتم، واقعا فهمیدم هدف داشتن برای یک راه بسیار مهمه!
حتی شاید مهم تر از پیمودن اون راه..
هم اینکه بتونی مردم رو همراه خودت کنی، اثر گذاری داشته باشه
وگرنه حرکتت بی فایدست، وقتت، عمرت و حتی جونت به هدر رفته  

1

من از دوستان تعریف خوبی نشنیدم.😶‍🌫️😅
ظاهرا از میزان  فسق و فجور در داستان شاکی بودن.👀
1

2

تا جلد دوم و سوم زیاده، بعدش کلا مسیر داستان عوض میشه
منم تا اون بخشش رو دوست نداشتم و به زور ادامه دادم😅 

2

پس دوسش داشتی
3

0

الان که از آخر به اول داستان رو نگاه می‌کنم
خیلی همه چی دردناک بود!
همه چی اشتباه پیش رفت
الکی بود واقعا
ولی دوستش داشتم🥲 

2

هوم، خوبست خواهر
نمیدونم بخونن نظرم چقدر عوض میشه👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯
@zahra_rsd 

0

تا کجا خوندی؟
اگر اون قسمت های عجیبش رو گذروندی😑
دیگه ادامه بده، چون همون بخش گل محمد و مارال واقعا مسخرست!
بعدش خوب میشه
البته بعدشم، با معشوق های شیدا روبه رو می‌شیم، ولی اونم یکم بعدش تموم میشه😑
@FereshtehSAJJADIFAR 

0

تموم کردی پس بالاخره، تبریک میگم
5

0

ممنونممم😁
شما ادامه ندادی؟ 

1

نه دیگه، کشش نداشتم واقعا🫠
@zahra_rsd 

0

تا کجا خوندی؟😅
@love.is.books 

0

درود و خداقوت
من با اینکه تصمیم دارم این مجموعه را بخوانم، اما هنوز توفیق رفیق راهم نشده است. یادداشت‌های زیادی در باره‌اش خوانده‌ام و این یکی از جالب‌ترین و بهترین یادداشت‌ها در بارهٔ کلیدر است. بابت یادداشت خوبتان سپاس‌گزارم. مانا و خوانا باشید. 💐🙏
3

0

ممنونم که وقت گذاشتید و مطالعه کردین✨️
هردفعه مثل دانش آموزی که از تحسین و تقدیر معلمش ذوق میکنه، با نظرات شما خوشحال میشم😁 

1

درود
از تعبیر جالبتون هم خوشم اومد و هم ذوق‌زده شدم و به یاد دوران تدریسم افتادم. از لطفتون سپاس‌گزارم. 🙏
راستی شما کتاب صوتی رو گوش دادید یا کتاب فیزیکی یا مجازی رو خوندید؟
@zahra_rsd 

0

😁🙏
صوتی، واقعااا اجرای صوتیش عالی بود!
 زحمت فوق العاده‌ای برای صوتی این کتاب کشیدن، خداقوت به همشون، عالی بودن 🥲
@mosaafer 

1

چ زیبا نگاشتید. 
1

0

نگاه زیباتون، متن رو زیبا می‌بینه :)♡ 

1