یادداشت ‌ سید امیرحسین هاشمی

شعارهای طنز ایام انقلاب
        در اصالتِ طنز؛ 
جمیعتِ طنزپرداز/جمعیتِ انقلابی

0- روایت‌های خرد، اتفاقات کوچک و رخدادهای روزمرۀ اجتماعی، لایه لایه واقعیاتی را تشکیل می‌دهند که به عنوان یک واقعۀ اجتماعی می‌فهمیم. به قولِ معروف، «می‌توان با نگاه به یک آینه شکسته، و تغییر زاویۀ دید، به تصویری از یک واقعه برسیم». 
در کنار این، طنز همواره یک ماهیت بسیار مخرب دارد. به نقد می‌پردازد و سلسه مراتب را به سخره می‌گیرد. از گوگول در سنتِ ادبیات/نمایشیِ روسیه گرفته است، تا طنزِ عروسکی در سنتِ ایرانی. شاید برایتان جالب باشد، اینکه چرا «عروسک‌بازی/عروسک‌گردانی» در فارسی چنین دوزِ طنز قوی‌ای دارد. فرض کن یک عروسک، به فلان ظلم تیکه‌ای بندازد، شاه به عروسک‌گردان گیر می‌دهد که «هوی چرا نقد می‌کنی؟»، عروسک‌گردان می‌گوید، من نبودم عروسک بود؛ جمعیت می‌خندند و خودِ شاه ته دلش لذت می‌برد. اما به ساحت همایونی اعلی حضرت خط افتاده است، در بارگاه حضرتش، نقدی به ایشان رهنمود شده است، شاه ترک برداشته است. اصلا آیرونی را از برخی آثار بگیری، چیزی از ایشان نمی‌ماند. به «مرشد و مارگاریتا» از بولگاکف نگاه کنید، یا حتی «قلب سگی» و «تخم مرغ‌های شوم»، این آثار مالال از طنز و کنایه و مطایبه اند و با همین خصیصه به رقابت با نظم سیاسی پرداخته اند. «حمام‌ها و آدم‌ها» نیز چنین اهمیتی دارد. اصلا اگر «زمانِ دستِ دوم» از سونتالا الکسیویچ را بخوانید، یک بخشِ مهمی از اثر طنزی است که مردم در شوروی می‌ساخته اند علیه کمونیسم و آن حاکمیت؛ جوک‌های در آشپزخانه و در حریم شخصی، اما با نظر به نقدِ نظم سیاسی؛ برای همین است که حاکمان توتالیتر علیه حریم شخصی افراد صف‌آرایی می‌کنند، چون لااقل همین طنز تیشه به ریشه خیلی چیزها می‌زند.
اصلا آیرونی و طنز در عبارات و جوک‌ها که جمع نمی‌شود. در کشورهای اقماریِ شوروی، مثل مجارستان، حاکمیت هرچه بوی غرب، غرب‌گرایی و کاپیتالیسم می‌داده است را تخطئه می‌کرده. مشروعیت نظام‌های سیاسیِ چپ از نظر مردم این کشورها، از بین رفته بود. مردم دل به «شلوارِ جین» دادند و با جین پوشیدن و اینکه: «آهان غرب‌زدگی بد است، بیا و ببین که من لباس پوشیدنم را هم غربی می‌کنم» حکومت را به سخره گرفتند. این اعتراض هم جنبۀ آیرونیِ قوی‌ای دارد. در جامعه‌شناسی اشیا (فرهنگ مادی)، خیلی به این نوع مطالعات پرداخته اند. برای نمونه می‌تونید کتابِ «امر روزمره در جامعه پساانقلابی» از عباس کاظمی را بخوانید.
اخیرا داشتم کتابی را می‌خواندم که عالی بود: «چرا فیلسوفان نمی‌خندند.». به احتمال قوی، از این کتاب در آینده بسیار خواهم گفت، اما اجالتا بگویم که آن کتاب تلاش می‌کند از اهمیت طنز بگوید، از اصالت آن.

1- بالا گفتم طنز اصالت دارد. در انقلاب 57 که خیلی چیزها را از ریشه تغییر داد، طنز اهمیت اساسی داشته است.
 چندتا نمونه از شعارهای انقلابی:

- {موقعیت1} در زمانِ شاه، یک شعاری در بوقِ رسانه‌های دولتی بود که: خدا، شاه، میهن. انقلابی‌های 57 اینگونه این شعارِ دولتی را به سخره گرفتند: 

«خدا، شاه، میهن
گر بگیرد اولی جانِ پلیدِ دومی
ملتی یابد نجات، آسوده گردد سومی»

- {موقعیت2} در زمستان، شاه برای رفع خستگی از کشورداری، به قشلاق و کیش می‌رفته است. در بهمن 57 که شاه به بهانه خستگی از ایران می‌رود، مردم در دیوار نوشته‌ای، سفرهای کیش رفتن شاه را مسخره کردند:

«شاه در کیش است و به زودی مات می‌شود»

- {موقعیت3} انقلابی‌های 57 با بختیار زیاد شوخی می‌کردند، مخصوصا وقتی می‌دیدند بختیار می‌گفت که اینها با من مشکل ندارند، ببین علیه من شعار نمی‌دهند. مردم باور داشتند که بختیار معتاد است و در شوخی‌هایی (که به نظرِ من این یکی عجیب طنز دارد) بختیار را خطاب قرار دادند:

«بختیارِ تریاکی
شوشیال دموکراشی»

- {موقعیت4} بختیار در یک نطقِ تلوزیونی، با اشاره به شعر «من مرغِ توفان‌ام، نیندیشم ز توفان»، تلویحا خودِ را مرغ توفان نامید. یک خواروبار فروشِ خوش ذوقِ ایرانی بروی شیشیه مغازه خود نوشت:

«متاسفانه تخم مرغ طوفان نداریم» (این دیوار نوشته، بسیار پخش شد. منطقِ پخش این گونه از روایت‌ها نیز جذاب است.)

- {موقعیت5} انقلابیونِ 57 با ارتشی‌ها، با اینکه تفنگ در دست داشتند، خیلی بد رفتار نمی‌کردند، چون می‌دانستند اینها به وظیفه سازمانی مجبورند در تیمِ شاه باشند، برای همین طنزهای لطیف و پرکنایه‌ای نثار ایشان می‌کردند.

دسته ای از معترضان به سوی ردیف سربازها حرکت کردند. سربازی یک تیر هوایی در کرد، جمعیت در حالِ عقب نشینی خواند: «پول نفتمونه، یکی یکی در کن»
جمعیت دوباره به سوی ردیف سربازها رفت، این دفعه رگباری تیرهوایی زده شد، جمعیت باز گفت: «پولِ گازمونه، رگباری در کن»
در آخر هم شعار تکمیل شد: 

«پولِ نفتمونه
یکی یکی در کن
پولِ گازمونه
رگباری در کن
جونِ ممد دماغ
یکی دیگه در کن»

حالا کلی حرف و نکته هست و در تجزیه تک تک این شعارها کلی می‌شه گفت و واقعا جای یک پژوهش اصولی در این مورد خالی است.

2- کتاب رو نقد کنم: بعضا تفسیرهای نویسنده، یه جوری بود. سانسور و اینا هم که مفصل هست. روش‌شناسی ندارد اثر که خب چون تحقیقی نیست باید بخشید آن را.
کلی نکته دیگه هست، ولی باید برسم جایی خیلی بد قول نشم.
البته کتاب یک خوبی داشت که من هم سعی کردم در این یادداشت بهش توجه کنم. شرح موقعیت جوک‌ها و طنزها. چون طنز جاکن شده نیست و موقعیت در طنز رکنی اساسی است. برای همین است که طنز مخرب است، می‌تواند موقعیت را به نقد بکشد و طنزآمیز کند. 
      
42

42

(0/1000)

نظرات

چه پست خوبی. الان میتونم بدون اینکه کتاب رو خونده باشم در موردش صحبت کنم :)))‌ خیلی این حرکت رو دوست دارم!
1

2

لطف داری! واقعا. 
البته اون پاراگراف اول و ایناش از خودم بود از کتاب نبود. مثال‌ها از کتاب بود.
گفتم کردیت اثر حفظ بشه😂 

1

چه معرفی جالبی و چه کتاب جالب تری!
1

2

لطف دارید.  

0

ما رو وادار کرده‌ی نصفه شبی بشینیم شوشیال دموکراشی رو با حالت یک معتاد تلفظ کنیم ببینیم چه شکلی میشه 😂
7

6

اصلا خیلی تیکه سنگینی است.
اصلا جمعی داشتیم یه چند دقیقه ممتد بهش می‌خندیدیم... 😂

امیدوارم نصف شبی کسی شما در این وضع نبینه، آخه هنرمند جماعت در فقرهٔ افیونی‌جات، خیلی پرونده‌های پاکی ندارند. 🤦😂 

5

یه مثقالش که نمکه هنره
استعمال نکنی اصن ایده‌ها نمیاد
@SAH.Hashemi04 

4

😂😂 ما ته خلافمون اینه که دوغ رو با پارچ می‌خوریم. 
@SAH.Hashemi04 

4

تا ابد حق😂
توروخدا کسی این کامنتا رو نبینه. 🤦
@Mohamadrezaimani 

4

راه منقل از پارچ می‌گذرد.
-قالَ خودم-
@choghoke_tanha 

3

امان از تجربه 😂
پس بگو چرا من چند وقته ایدهٔ درست و حسابی ندارم 😁
@Mohamadrezaimani 

3

هشتگ سخن بزرگان 😁
@SAH.Hashemi04 

3

من تازگیا فهمیدم که‌جوک چطور اختراع شده و کاربردش چی بوده.
و جالب بود این یادداشت برام، فقط یه چیزی رو نفهمیدم، اون آیرونی که چندبار نام بردید چه معنی میده؟ 
3

1

خیلی لطف کردید که خواندید. واقعا جوک و طنز خیلی اهمیت داره به نظرم.
در مورد آیرونی، روی نکتهٔ دقیق دست گذاشتید. از عمد هم ترجمه نشده این لغت رو استفاده کردم. مثلا حسن افشار در کتاب "آیرونی" در مقدمه توضیح داده اند که این لغت خیلی ترجمه‌پذیر نیست.
دشواری تعریف آیرونی زبانزد است. واقعا تعریف سختی داره ولی تا جایی که من فهمیده‌ام معنایی دارد در همسایگیِ کنایه، تیکه‌انداختن، طنز و تمسخر.
مثلا فرض کنید در "قلب سگی"، نویسنده که بولگاکف باشد، با چپ‌ها مشکل دارد و برای همین شارکوف (اگه اسمش درست یادم باشه) سگی بود که مغز یک کمونیست رو گذاشته بود توش. بعد هرکاری این سگه می‌کرد، هر شوخی‌ای که در اثر بود را خواننده به چپ‌ها و کمونیست‌ها و اینا ارجاع می‌داد.
خلاصه در یک اثر که رنگِ نقد سیاسی دارد، اگر به در بگوییم که دیوار بشوند و در این حال حالتی از طنز هم داشته باشیم، تقریبا داریم در مورد چیزی بنام آیرونی حرف می‌زنیم.
خیلی هم مفهوم قدیمی‌ای هستش. در محاورات افلاطون و نمایش‌های عصر باستان هم می‌شه رگه‌های قوی‌ای از آیرونی دید.
 

4

البته خودم هنوز اونقدر تدقیق نکردم رو این مفهوم (آخه خیلی جای واکاوی داره) ولی چیزهایی که تا الان فهمیدم این‌است.
امیدوارم مفهوم بوده باشه و خیلی هم اشتباه نکرده باشم. 
@SAH.Hashemi04 

3

تشکر، فکر کنم متوجهش شدم 
@SAH.Hashemi04 

1

یادداشت خوبی بود.
حالا چرا دو و نیم؟
2

1

لطف دارید.
در مورد نمره: 
-کتاب روش‌شناسی خاصی نداشت (گفتم به ماهیت کتاب مشکلی نداره، ولی خب بالاخره از "تاریخ" داره حرف می‌زنه.
- بعضا کتاب سانسور داشت، یعنی در متن کتاب قید شده بود اصلا که این شوخی و شعار رو نمی‌تونیم بیاریم (قاعدتا شعارهایی هست که حتی در حد اشاره هم مورد بررسی نبودن).
- این تحلیل‌هایی که اول متن بود از خودم بود و کتاب رو برای خودم معنادار کردم و الا کسی که همین‌جوری این کتاب رو بخونه شاید خیلی براش آورده نداشته باشه.
- در کتاب عکس و اینا بود، ولی تحقیقا بی‌ربط به متن بود. جا داشت عکس‌ها و متن‌ها هم‌نواتر و کوچک‌تر می‌بودند.
و نقطه مثبت کتاب هم این بود که روی موضوعی دست گذاشته بود که کمتر بهش پرداخته شده.
امیدوارم توجیهات خوبی باشه برای دو‌ و نیم.  

1

ممنون از پاسخگویی‌تون
@SAH.Hashemi04 

1

چه کتاب جدی ای!
1

1

والا 57 با همین جوک‌ها جدی جدی انقلاب شد🤝😂 

0