یادداشت فائزه کتابخوان

        جایی خونده بودم که این کتاب مناسب بهاره 
و الان میبینم که واقعا همین طوره
داستانی پر از حس زندگی
سرشار از امید
و با حضور افتخاری شکوفه های گیلاس🌸

سنتارو، مرد میانسالی است که در مغازه ای کوچک، شیرینی دورایاکی رب لوبیا شیرین میفروشد
سنتارو زندگی یکنواخت و تقریبا بدون چالشی دارد ولی آشنایی اش با پیرزنی بیرون مغازه اش، زیر درختی پر از شکوفه های گیلاس، زندگی اش را تغییر می‌دهد👵 

پیرزن که توکو نام دارد، ادعا می‌کند ۵۰ سال است که رب لوبیا شیرین درست میکند و همکاری آن دو قطعا فروش مغازه را افزایش می دهد💰

ولی توکو رازی دارد که کسی از آن خبر ندارد
رازی که زندگی او را از نوجوانی تا آن روز تحت تاثیر خود قرار داده است 🧐

از خوندن این کتاب حسابی لذت بردم
حرف های توکو و نوع نگاهش به زندگی بسیار زیبا و قابل تامل بود
(اینکه عادت داشت با لوبیا ها موقع پخت صحبت کنه خیلی کاوایی بود🥺✨)
ظاهرا فیلمی هم بر اساس این کتاب ساخته اند 

پیشنهاد میکنم تا بهار تموم نشده، شما هم این کتاب رو بخونید
      
13

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.