یادداشت
1403/8/14
4.5
9
"زندگی هرچهقدر هم بیارزش باشد، بیشتر از آن میارزد که به دست مردم جاهل تباه بشود _نادر ابراهیمی " داستان و شیوه روایت کتاب به نوعی بود که باعث شد؛ احساس مشاوری را داشته باشم که در دل اسپانیا مراجعه کنندگانی دارد که دست برقضا افراد یک روستا و باهم مرتبط هستند. در جلسه اول آمدند، به طور کلی مشکلشان/غصهشان را گفتند و در جلسات بعدی درکنارهم به تجزیه و تحلیل این مشکلات پرداختیم. در جلسات بعدی جزئیات ماجراها بیان شدند و انگار بعد از هرجلسه نمای بیشتری از اتفاقات بدست می آمد.. سعی میکردیم با هر فصلی که جلو می رویم علت اتفاقات و تصمیمات را بفهمیم. از چالش های زندگی از نحوه و خطاهایی در تربیت فرزندان رفتارهای اشتباه با همسران از بی محبتی، بی احترامی و درآخر! از فریب خوردن جوانان و تلف شدن عمر یک جوان، و از تاثیر روانی تروریسم بر زندگی و روان مردم صحبت کردیم.. در همان اول بیتوری آمد مادر بود، دوفرزند داشت همسرش قربانی ترویست بود. از همسرش بسیار سخن گفت، دلتنگ بود.. از نگرانی برای فرزندانش، شابیر و نرهآ گفت! بعد از آن میرن آمد! او هم مادر بود! (من که مشاور واقعی آنها نبودم، پس میتوانم احساساتم را درگیر این قضیه کنم، باید بگويم از میرن به شدت بدم می آید!!) از پسرش که عضو اتا بود دفاع کرد. منتظر بودم از باقی فرزندانش،(آرانچا و گورکا) و همسرش بگوید، ولی نگفت! یعنی گفت ولی تعریف و تمجیدی درکار نبود، فقط شکایت کرد! میرن را دوست ندارم، گوشت تلخ، بداخلاق و متعصب است! و بعد، تک تک فرزندان و همسران وارد میدان شدند و داستان زندگی و علت تصمیمات خود را بیان کردند. 'در دیار اجدادی با نه شخصیت اصلی روبهرو هستیم، که تک تکشان بیش از شخصیت هایی در دل یک داستان هستند! انسان هایی هستند با تمام ضعف ها، امیدها، ترسها، وابستگی ها و ... در طول کتاب با این شخصیت ها زندگی میکنیم و همین فراموش کردنشان را سخت میکند' داستان اصلی این کتاب داستانِ دو خانوادهی بیتوری و میرن است، که هرکدام به نوعی، قربانی اتا شدند. میرن و بیتوری و همین طور همسرانشان، دوستان بسیار صمیمی بودند، برای همین ماجرا کمی پیچیده تر شده است.. یکی از اعضای آن دو خانواده، توسط اتا جانش را از دست داد و دیگری فریب خورد و عمرش را هدر داد! (اصلا اتا چیست؟ چند آدم مسلح آمدند،با حمایت بخشی از مردم متعصب جامعه،تصمیم گرفتند که این سرزمین/ این دیار اجدادی برای آنهاست! و هرکسی که آنها نمیپسندند یا باید برود یا باید کشته شود. اسم این گروه اتا بود! سازمان جدایی طلبی که در راستای استقلال سرزمین باسک، فعالیت های تروریستی انجام میداد.) داستان این کتاب به شکل خطی روایت نمیشود، بلکه هر یک از فصلها زمان و راوی متفاوتی دارد ولی این هنر نویسنده است که شما با خواندن فقط دو خط از هر فصل، میفهمید، هم ماجرا مربوط به چه زمانی و هم راوی چه کسی است :) در مطالعهی این کتاب صبوری کنید. کتاب، روایت داستانی ولی قطور با اطلاعات تاریخی/سیاسی/روانشناسی نسبتا کاملی است، ولی شاید در بخش های پایانی احساس کنید زیادی کش پیدا کرده است، ولی صبر کنید، پشیمان نمیشوید.! نوع روایت کتاب برایم تازگی داشت، فلش بک ها به هیچ عنوان اذیت کننده نبودند بلکه برایم تازگی داشتند..
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.