بریده‌های کتاب Ucf 1677772

یک ترسو با حالتی خونسرد نمی تواند کسی را بکشد. یک ترسو معمولا در مورد انسانیت و اخلاقیات صحبت می کند تا ترس خود را پشت سر چنین حرف های بی ارزشی پنهان کند.

پس سابی‌تو با او، با گیل‌گمش، چنین می‌گوید: «ــ گیل‌گمش، آهنگِ كجا داری؟ زندگی‌یی را كه درخواهِ توست بازنمی‌یابی… خدایان كه آدمیان را آفریدند مرگ را بهره‌ی ایشان كردند و جاودانگی را از آنِ خویش… از این روی، گیل‌گمش! از نوشیدن و خوردن، از تن‌انباشتن و عمر به شادی گذاشتن حالی بس مكن! همه روزی را جشنی ‌كن. روزان وشبان را همه به چنگ و نای و به رقص شادان می‌باش! جامه‌های پاك به تن كن! سر خود را بشوی و به روغن خوشبو بیندای و تن را به آبِ تازه صفایی بده! از دیدارِ فرزندانی كه دستِ تو را به دست گیرند بهره می‌گیر! در آغوشِ زنان شادمانه باش! به اوروك بازگرد، به شهرِ خویش كه در آن پادشاهی هستی ستوده‌ی خلق، كه در آن پهلوانی!»

هرچه بیشتر زمان سپری می شود،انگار ما زبان مشترکمان را از دست می دهیم.یک ملت چگونه می تواند چنین سکوت طولانی و این همه سخنان ناگفته را تحمل کند؟

می توان تصور کرد{با بهره گیری از اثر مایسنر} که در آینده بزرگراهها از این سرامیک های ویژه ساخته می شوند.بنابراین اهنرباهای کار گذاشته شده در کمربندها یا تایرها می توانند ما را قادر سازند که بدون اصطکاک و افت انرژی،تا مقصد بطور مغناطیسی پرواز کنیم.

از طرز حرف زدنش معلوم بود که سالهای زیادی را در دانشگاه گذرانده.مشکلش احتمالا همین بود.جرج اینقدر عقل داشت که به موقع درس خواندن را کنار بگذارد.دوست نداشت آخر و عاقبتش مثل آن مرد بشود!

طبیعت بشر همین است: یاد می گیرند از آدم هایی که کمکشان می کنند متنفر باشند!

نمی توانید با فکر کردن به ترس، آن را کاهش دهید.باید با عمل کردن از آن دور شوید تا کاهش پیدا کند.

حسادت مانند توموری درون بدن زنده،در جایی که ما نمی دانیم،سرخود پدید می آید و خارج از هرگونه منطقی در بی خبری سریع گسترش پیدا می کند.حتی اگر بفهمیم هم نمی توانیم جلو آن را بگیریم.چنین نیست که در افراد خوشبخت تومور رشد نکند و در افراد بیچاره تومور به آسانی رشد کند.حسادت هم همین است.

نفر هفتم گفت : می گن تنها چیزی که باید ازش ترسید،خود ترسه،اما من این حرفو باور ندارم.ترس به شکلای مختلف تو زمانای مختلف سراغمون میاد. ترسناکترین کاری که می تونیم تو این مواقع بکنیم اینه که بهش پشت کنیم و چشمامونو ببندیم.

«اگر بر سر انتخاب دو چیز مونده ای که یکی ش مشخصه و اون یکی نه، دومی رو انتخاب کن.این قاعده منه.»

استیون پرسفیلد: «نیرویی وجود دارد که در مقابل چیزهای زیبای جهان مقاومت می کند و بیشتر ما آدم ها تسلیم آن می شویم.»

مدیر اضافه کرد:« راز سعادت و فضیلت در همین نهفته است: دوست داشتن آنچه آدم باید انجام بدهد‌.تمام هدفهای شرطی سازی در این خلاصه می شود: علاقمند ساختن آدم ها به سرنوست اجتماعی گریزناپذیرشان.»

گلف بازان بزرگ می دانند که ۹۰ درصد بازی در ذهن می گذرد.در مورد زندگی هم همینطور است: هر دوی آنها فقط یک ذهنیت هستند.

یادتان باشد که دادگاه بر مبنای اینکه شما چقدر قدرت یا ضعف دارید ،شما را رنگی یا سفید یا سیاه می داند.«هیچوقت در دفاع از خود ،ضعیف و ناتوان نباشید.»

چیز عجیبی است که آدم هر دردی که داشته باشد، مردها می گویند دندان هایت را بده معاینه کنند و زنها می گویند زن بگیر.گرچه همیشه کسانی که در هیچ کاری موفق نشده اند می خواهند به آدم راهکار یاد بدهند.

دوستان را بگذارید برای مواقع خوشگذرانی و تفریح،ولی با اشخاص وارد و باصلاحیت کار کنید.از طرفی،دشمنان شما مانند معدن طلای ناشناخته ای می باشند که باید یاد بگیرید چگونه آنها را استخراج کنید.از دشمن دیرینه خودتان استفاده کنید،او وفادارترین دوست شما خواهد بود چون برای اثبات خوبی خودش به شما دلایل زیادی دارد.

پدر می گفت آدم ماحصل تجربیات اقلیمی خودش است.آدم ماحصل هر چی که بگی.مساله ای است با خواص ناخالص که جواب آن همیشه به طرز کسل کننده ای صفر است: بن بست خاک و هوس.

شانتال به خود می گوید: اعم از اینکه به دنیا آمدن بر روی زمین خوش اقبالی یا بداقبالی باشد،بهترین شیوه گذراندن زندگی در آن اینست که،همچون من در این لحظه، بگذاریم با جماعتی شاد و پر سر و صدا،که به پیش می رود،به جلو کشانده شویم.