بریده‌های کتاب Sara Rezaei

Sara Rezaei

Sara Rezaei

1403/7/6

بریدۀ کتاب

صفحۀ 92

این باعث شد به موسیقی‌دانی که آرون یک‌بار برایم تعریف کرده بود فکر کنم؛ کسی که یک قطعه موسیقی بدون نت نوشته بود. وقتی قطعه اجرا می‌شود، یک موسیقی‌دان به صحنه می‌آید، پیانو را باز می‌کند، زمان را تنظیم می‌کند و چیزی نمی‌نوازد.آرون گفت اولین‌باری که این قطعه اجرا شد، شنونده ها عصبانی شدند، باهم پچ‌پچ می‌کردند و روی صندلی هایشان تکان می‌خوردند، حتی بعضی‌ها از سالن خارج شدند؛ اما حالا وقتی این قطعه اجرا می‌شود، مردم انتظار سکوت دارند. به جای عصبانی شدن، چیز های دیگری می‌شنوند. مثل صدای خش‌خش لباس ها در برخورد با صندلی و صدای سرفه های آرام و مودبانه. آن‌ها صدای خودشان را می‌شنوند؛ صدایی که زیاد به آن گوش نمی‌دهند. نام این قطعه 《چهار دقیقه و سی‌و‌سه ثانیه》است، چون نوازنده دقیقا چهار دقیقه و ۳۳ ثانیه در سکوت می‌نشیند. اگر مردم ساکت بوند می‌توانستند صدای زندگی‌شان را بهتر بشنوند. اگر مردم ساکت بودند، هر وقت تصمیم می‌گرفتند حرف بزنند، حرف هایشان اهمیت بیشتری داشت . اگر ساکت بودند، می‌توانستند پیام های همدیگر را درک کنند؛ درست مثل موجودات زیر آب که برای هم نور می‌فرستند یا رنگشان تغییر می‌کند. انسان ها در خواندن و درک پیام‌های هم ضعیف‌اند.

2