آروشا دهقان

@z.arooshadehghan

69 دنبال شده

501 دنبال کننده

                      یک عدد آروشا که روی شاخه‌های زیادی نِشسته. 😊
کارشناس فیزیک هسته‌ای.
کارشناس ارشد اختر فیزیک.
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان.
مدرس زبان انگلیسی، فیزیک، ریاضی و اسطوره شناسی!
پژوهشگر تاریخ و نویسنده‌ی رمان‌های تاریخی.
خلاصه‌ش این که:
موجودی هستم پیگیر و چسبنده به علایقی که ربطی به هم ندارن!
                    
https://www.youtube.com/@arooshadehghan
aroosha.de
hozvaaresh
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه
                پرسیکا پاره‌ای از نوشته‌های کتزیاس هست که احتمالا پزشک دربار داریوش بوده. 
کتزیاس شخصیتیه که درباره‌ش خیلی کم می‌دونیم و داستان زندگیش هم از نکوهشگران یا ستایشگرانش در نسل‌های بعدی به ما رسیده پس نمیشه واقعا مطمئن باشیم که جایگاهش در دربار هخامنشی چقدر بالا بوده (یا این که اصلا در این دربار بوده!)
نوشته‌های کتزیاس هم کاملا به ما نرسیده. در واقع می‌دونیم  که کتابی به نام پرسیکا داشته ولی خود کتاب رو نداریم. تنها بخش‌هایی از اون رو در دست داریم که مورخان بعدی به نقل از کتزیاس گفتن. تکه‌ها پراکنده است. خیلی از جاها انسجامی که باید رو نداره. نمیشه هم با قطعیت گفت که چقدرش واقعا از کتزیاس بوده و چقدرش رو بهش نسبت دادند.
با این وجود، یکی از منابع ما برای هخامنشیانه. اسامی که کتزیاس نقل می‌کنه خیلی وقت‌ها دقیق‌تر از هرودوت هستند. بعضی جاها هم با اسناد میان‌رودانی هماهنگه (مثلا درباره‌ی تشکیل دولت در ماد)
این کتاب، گردآوری همه‌ی تکه‌های سخنان منسوب به کتزیاس هست. لولین جونز یکی از بهترین هخامنشی‌شناس‌هاست و کار خوبی رو درآورده. 
ترجمه‌ش هم خوب و قابل قبوله.
البته که به عنوان یک سند تاریخی (مثل تمام اسناد دیگه!) باید با احتیاط باهاش برخورد بشه.
        
                چرا رزمجو و چرا این ترجمه از استوانه‌ی کورش بزرگ؟
1) رزمجو مدیر بخش ایران بریتیش میوزیوم بوده. در سطح جهان شناخته شده است و تاریخ‌پژوهان قبولش دارند.
2) از نظر علمی یکی از برترین‌ها در خوانش خط و زبان‌های میانرودان و ایلامه.
3) در این کتاب قطعات شکسته‌ی استوانه که اخیرا پیدا شدند هم ترجمه شده؛ چیزی که در ترجمه‌های دیگه نیست!
4) به جز ترجمه‌ی متن نکات بسیار مفیدی رو درباره‌ی خود استوانه، وضعیت اون روزگار بابل و هخامنشیان، نسخه‌های دیگه‌ی استوانه، فتح بابل و رسوم اون‌ها برای شاه تازه، تاریخچه‌س کشف و زندگینامه‌ی کاشفان، سیر پژوهش‌ها تا خوانش متن و اهمیت متن استوانه‌ی کورش داره.

خلاصه که اگر دوست دارید درباره‌ی این سند ارزشمند تاریخ ایران اطلاعات به دست بیارید پیشنهاد من فقط همین کتابه و بس!

یک ستاره‌ای که کم شد هم به این دلیله که ناشر کتاب رو روی صفحات گلاسه چاپ کرده و قیمتش انقدر زیاد شده که دیگه خودش هم نمی‌تونه چاپش کنه. در نتیجه کتاب تقریبا نایابه. 😢
        
                داستان ناشناس، عاشقانه‌ی پارتی یا کهن‌ترین رمان عاشقانه‌ی جهان؛ فرقی نمی‌کند با کدام واژه از آن یاد کنیم. همه به یک چیز اشاره دارند:
ویس و رامین
فخر گرگانی این داستان را در نیمه‌ی نخست سده‌ی پنجم هجری و بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل سرود. این سبک و وزن، پیشگام و الگویی شد برای سرایش منظومه‌های عاشقانه‌ی دیگری که شناخته شده‌ترین آن‌ها خسرو و شیرین و لیلی و مجنون است.
بر خلاف بسیاری از داستان‌های کهن، موضوع ویس و رامین بسیار گستاخانه است و نویسنده در پی آن نیست که به خواننده درس اخلاق و دلاوری بیاموزد. برعکس، عشق سرکش جوانی را آشکارا ستایش می‌کند.
هیچ کدام از نقش‌آفرینان داستان سفید یا سیاه نیستند و همگی خاکستریند. شخصیت پردازی چنان قوی است که خواننده با هر کدام به نحوی همسو می‌شود. 
فخر گرگانی در مقدمه‌ی ویس و رامین می‌گوید که اصل داستان به زبان پهلوی بوده و او آن را به نظم در آورده است. اگرچه گاهی نتوانسته به اصل پهلوی کاملا وفادار بماند اما پیداست که به متن اصلی دسترسی داشته و زبان پهلوی می‌دانسته.
ویس و رامین را می‌توان از جهات گوناگونی بررسی کرد اما قطعا یکی از ویژگی‌های شاخص آن، نقش زنان در داستان است.
در این منظومه، زن‌ها اگرچه از زیبایی بی‌بهره نیستند اما به شکل عروسک‌های دوست داشتنی به تصویر کشیده نشده‌اند که کنجی بنشینند و اجازه دهند دست سرنوشت و خواست مردان، زندگی آن‌ها را پیش ببرد. 
ویس زیر بار حرف زور هیچ کس نمی‌رود. از این که به ناچار برای مردی که نمی‌شناسد نامزد شده گله می‌کند. می‌گریزد و ترسی از به زبان آوردن عشقش نسبت به رامین ندارد. خودخواهی را هم به اندازه‌ی شرم می‌شناسد. سوارکاری، تیر اندازی و هنر رزم می‌داند و جایی که نیاز است، همچون یک بانو عاشقی می‌کند. هراسی از شوهرش ندارد و او را سرور و صاحب اختیار خود نمی‌داند. با این که به خاطر عشق گستاخانه‌اش زندانی و تنبیه می‌شود اما عقب نمی‌نشیند و از خواسته‌اش دست نمی‌کشد.
همه‌ی زنان این داستان در اجتماع حضور دارند. سخن می‌گویند و رفتارهایی دارند که داستان را پیش می‌برند. اما شاید یگانه‌ترین نکته‌ی این داستان، بررسی نسب افراد باشد. در ویس و رامین، نسب شخصیت‌ها از طرف مادر بررسی می‌شود. مانند ویروی شهرو (ویرو پسر شهرو) و موبد منیکان که نشان می‌دهد موبد از نوادگان منیژه‌ی تورانی است.
        
                حالا شاید همیشه این فاتحان نباشند که تاریخ را می‌نویسند اما همیشه یک روی دیگری از تاریخ هست که دیده نمی‌شود؛ یک رویی که خیلی از تاریخ‌نگارها رویشان نمی‌شود بنویسند یا جراتش را ندارند، رویی که می‌دانند دست‌کم تا ورق برنگردد قرار نیست خوانده شود و اگر خوانده شود وای به روزگارشان!
تعداد این تاریخ‌نگارها که جرات به خرج می‌دهند و از اسرار تاریخ و تاریخ سری می‌نویسند تا آن روی دیگر تاریخ را هم به تصویر بکشند به تعداد انگشتان دو دست هم نمی‌رسد و گل سر سبدشان جناب پروکوپیوس است!
پروکوپیوس، تاریخ‌نویس هم دوره‌ی یوستینیان بیزانسی و انوشیروان ساسانی در این کتاب از رازهای پشت پرده‌ی دربار بیزانس می‌گوید و کتابی به یادگار می‌گذارد که خودش هم می‌داند در زمان زندگی‌اش منتشر نخواهد شد. اینجا خبری از ستایش‌های کتاب «تواریخ» و چاپلوسی‌های بیش از اندازه‌ی «سازه‌ها» نیست. او از کثیف‌کاری‌های اشراف بیزانسی می‌گوید. از پشت‌پرده‌های روابط سیاسی و غیرسیاسی بزرگان پرده برمی‌دارد و خلاصه آن که برای یک بار هم که شده، روی دیگر تاریخ را به تصویر می‌کشد.
        
                نامه نوشتن به آدم‌های معروف تاریخ یکی از موضوعات پای ثابت کلاس‌های انشایمان بود. یادم هست که آن روزها برای خیلی از خوب و بدهای تاریخ نوشتم؛ برای کورش بزرگ، برای خسرو انوشیروان، برای داریوش سوم و حتی برای هیتلر! ولی برای اسکندر؟ آن هم به این شکل؟!
نه!
تنها کسی که می‌تواند برای شخصیتی دو چهره مثل اسکندر نامه بنویسد و به‌خاطر نیک و بدش بازخواستش کند پی‌یر بریان است؛ تازه آن هم به این شکل! نامه بنویسد و تاریخ بگوید.
از اسکندرنامه‌ها و بنویسد و از افسانه‌ها، از داستان‌ها بگوید و از واقعیت‌ها.
خلاصه که پرفسور پی‌یر بریان، استاد کالژدفغانس و بزرگ‌ترین هخامنشی‌شناس تاریخ، در این کتاب نیمه پژوهشی از تاریخ اسکندر برایمان می‌گوید و این شخصیت جنجالی را فارغ از نگاه پرغرور اروپاییان و خشم ایرانیان به تصویر می‌کشد؛ واقعی‌تر از هر زمان دیگری. به سبک پرفسورها خوشمزگی می‌کند و سربه‌سر اسکندر مقدونی و خواننده‌ی نامه‌های سرگشاده‌اش می‌گذارد.
حالا پیشنهاد من به شما این است که اگر به تاریخ علاقه دارید اما حوصله‌تان از خواندن متن‌های پژوهشی سر می‌رود، حتما سری به این کتاب بزنید. انصافا ترجمه‌ی خوبی هم دارد. دست خانم نونهالی و استاد سنگاری درد نکند.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

لیست‌های کتاب

شناخت اساطیر ایرانپژوهشی در اساطیر ایراناز اسطوره تا تاریخ "با تجدیدنظر و افزوده های تازه"

اساطیر ایران را بشناسیم

10 کتاب

اسطوره‌های هر سرزمینی بخش مهمی از تاریخ و فرهنگ اون هستند. با شناخت این اسطوره‌هاست که می‌تونیم بفهمیم مردم یک جامعه در اعماق وجودشون به چه چیزی فکر می‌کنند و با همین اسطوره‌هاست که می‌تونیم گذشته و حال افراد یک کشور فرهنگی (کسانی که فرهنگ مشترک دارند و نه لزوما مرز مشترک) رو درک کنیم. در این بین، ایران یکی از منحصر به فردترین جهان‌های اسطوره‌ای رو داره؛ اساطیری که نه مثل یونان با انسان انگاری خدایان، که با خدا انگاری انسان پیوند خوردند. اسطوره‌های ایران بیش از این که داستان‌هایی مربوط به گذشته‌ی پیشاتاریخی باشند، فلسفه‌ای هستند که میشه امروز هم از مفاهیمش در زندگی استفاده کرد. (همونطور که در خیلی از جاها، خودآگاه یا ناخودآگاه این کار رو می‌کنیم.) . . . این فهرست بهترین کتاب‌ها برای شناخت مقدماتی از اساطیر ایرانه و بی‌تردید وقتی دانش خودم بیشتر بشه این فهرست هم به‌روزرسانی میشه. . . . پی‌نوشت: اسطوره یعنی جهانبینی یا به عبارت ساده‌تر: دین . اسطوره با تاریخ اساطیری فرق داره.

فعالیت‌ها

شما خیلی کمتر از ۱۰۰۰ کاراکتری که نظر بهت جا میده نوشتی. می‌تونستی اسم کتاب رو‌ هم بنویسی‌ شما ۲۳۴ تا کتاب خوندی که ۲۰۰ تاش کتاب کودکه ۳۴ تاش هم هیچ ربطی به تاریخ ایران باستان نداره. برو بچه‌جان. برو بذار پشت لبت سبز بشه ،دوتا کتاب درست و حسابی بخون بعد نظریه صادر کن. در حال حاضر تحقیقات شما به درد مامان‌جونت می‌خوره که قربونت بره. ادمی که دوزار تاریخ بدونه حرف‌های بی‌بنیاد شما رو حتی نمی‌شنوه. برو بچه جان هنوز مونده تا بتونی اظهار نظر کنی. نظریات باید بنیاد درست داشته باشه. هرچی به ذهن کوچیک و بی‌سوادت رسید که نظریه نیست. @Moheb_goya
شما چی کاره‌اید؟ از کجا تحقیق کردید؟ سطح سوادتون چقدره؟ بر اساس چه شواهدی به این نتایج رسیدید؟ همینجوری رو هوا تحقیق کردید و نظریه صادر می‌کنید؟! @Moheb_goya
من تاریخ رو علمی مطالعه می‌کنم. مزخرفات بی‌اساستون رو برای خودتون و امثال خودتون نگه دارید. شما حتی بدیهیات تاریخ رو هم بلد نیستید. @Moheb_goya
من نگفتم هخامنشیان بی‌عیب و نقص هستند. تفسیر به رای نکنید. من گفتم از منابع درست استفاده کنید و انقدر سطحی‌نگر نباشید. به دوتا حرف که اینور اونور شنیدید هم بسنده نکنید. ضمن این که شما همون ارجاع به منابع دست‌چندم رو هم بلد نیستید بدید. زرینکوب صفحه ۲۰۳ یعنی چی؟ خود زرینکوب رو صفحه‌بندی کردید؟ کدوم زرینکوب؟ روزبه یا عبدالحسین؟ اصول اولیه رو یاد بگیرید بعد اظهار فضل کنید. @Moheb_goya
من یک نمونه از مطالب بی‌بنیادتون رو مثال زدم. بقیه یاوه‌سرایی‌هاتون هم مثل همین مورد بی‌بنیاد و بدون اسناد درست و حسابیه. در مورد هخامنشیان هم تمام تاریخدان‌ها در برابر پی‌یر بریان سر خم می‌کنند. هیچ تاریخدانی هم با این قطعیت که شما صحبت می‌کنید درباره تاریخ نظر نمیده. حالا شما دوست دارید از منابع بی اعتبار و کم اعتبار استناد بیارید و چیزهایی بنویسید که حتی در اون‌ها نیست میل خودتونه! پیشنهاد من همچنان اینه که در موضوعی که تخصص ندارید اظهار نظر نکنید. می‌دونید که پسته بی‌مغز چون لب وا کند رسوا شود. @Moheb_goya
اتفاقا این موضوع اصلا چیز واضحی نیست. این که به نظرتون واضحه و انقدر قطعی نظر می‌دید ناشی از ضعف اطلاعات شماست. @Moheb_goya
پیرنیا مال صد سال پیشه دوست عزیز و در مجامع آکادمیک قبولش ندارند. همین که به مطالب منسوخ شده‌ای امثال پیرنیا ارجاع میدید یعنی اطلاعاتتون از سطح دانش عمومی تاریخ پایین‌تره. پس لطفا درباره‌ی موضوعی که ازش اطلاعات ندارید اظهار نظر تخصصی نکنید. درباره‌ی همین مورد هم اگر دوست دارید بخونید شما رو به پی‌یر بریان و کتاب امپراتوری هخامنشی از کورش تا اسکندر ارجاع میدم. @Moheb_goya
لطفا در موضوعی که تخصص ندارید اظهار نظر نکنید. تنها برای نمونه؛ اتش زدن آتن به تلافی اتش زدن سارد به دست آتنی‌ها بود. اسکندر هم مقدونی بوده نه آتنی که بخواد انتقام آتن رو بگیره! و اتفاقا مقدونی‌ها و آتنی بسیار با هم مشکل داشتند. @Moheb_goya