معرفی کتاب سه قصه اثر ایرج طهماسب

در حال خواندن
0
خواندهام
9
خواهم خواند
10
توضیحات
ناگاه دو کبوتر سفید در آسمان مهتابی شب بال کوبان و چرخ زنان ر بالای جمعیت شدند و برشانه ی کودکی بنشستند. جمعیت آشفته از این پرواز پراکنده شدند. کودک لبخندی زد و دست بر پر سفید کبوتران کشید. سوار بلند به صدا درآمد «ببینید، آرزوی او برآورده شد، آرزوی داشتن دو کبوتر سفید» زنی آه کشان گفت «راست می گوید. بچه ام آرزوی دوکبوتر سفید داشت.» جمعیت در ازدجام شد، به دور کودک گرد آمدند.
یادداشتها
1402/7/18
ایرج طهماسب همیشه ما را به یاد کلاه قرمزی و آقای مجری می اندازد. اما این کتاب ابعاد دیگری از او را به نمایش میگذارد تا جور دیگری او را بشناسیم و جور دیگری از حرفه ای بودنش لذت ببریم. داستان های موجود در این کتاب هر کدام به شیوه ای خاص، با موضوعی متفاوت و در بین سال های 60 تا 70 نوشته شده اند. داستان هایی که خواندنشان خالی از لطف نیست و به آدم می چسبد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1402/4/19