بریدههای کتاب سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/6/6 فلورا و اولیس کیت دی کامیلو 3.5 6 صفحۀ 87 تمامی کلمات، درست و غلط، درِگوشی یا بلند، سرنخهایی از قلب انسانهاست. گوش کنید. اصلا اگر میخواهید از کاری سر در بیاورید باید سراپا گوش شوید. 0 3 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/19 چگونه با ماهی قزل آلا سفر کنیم؟ اومبرتو اکو 3.7 4 صفحۀ 69 بدترین دشمن کتابخانه دانشجوی شاغل و بهترین دوست آن "توماس جفرسون" است که یک کتابخانه شخصی دارد و لازم نیست به کتابخانه عمومی مراجعه کند. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/19 چگونه با ماهی قزل آلا سفر کنیم؟ اومبرتو اکو 3.7 4 صفحۀ 69 زمان کار کتابخانه باید دقیقا همزمان با ساعت کاری ادارات، و بر اساس مذاکرات پیشبینی شده با مقامات اتحادیههای کارگری و اتاق بازرگانی تعیین شده باشد. شنبهها و یکشنبهها، غروبها و وقت غذا بیچون و چرا کتابخانه تعطیل باشد. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 85 ما باید به دنبال رویا باشیم؛ امّا البتّه رویایی که از یک سو به واقعیت متّصل باشد. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 54 _ از روزگار، مادر! زمانه، ذلیل را ذلیلتر میکند، افتاده را افتادهتر. باید سوار بود و محکم. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 35 یاشا داد کشید: حکیم! آلنی جواب داد: هنوز بیدار نشدهام. یاشا گفت: اگر خوابی چرا اینقدر حرف میزنی؟ آلنی جواب داد: این یک مَرَض است یاشا! حرف زدن در خواب، و حتّی راه رفتن و عمل کردن در خواب. مرض خطرناکیست که خیلیها به آن مبتلا هستند. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 32 رنجِ غرق شدن در دریا از آنِ کسیست که دل به دریا سپرده است. مدّعیان پرُمدّعا از آن رو میتوانند همهی مبارزان و مومنان و معتقدان را مورد تهاجم و بیحرمتی قرار بدهند و خود° بر کنارِ از تهاجمِ دیگران بمانند، که هرگز در مخاطره نبودهاند، اهل میدان نبودهاند، مردِ اقدام نبودهاند. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 30 لحظههای عظیم، متعلّق به رویا نیستند. میآیند، میرسند، تو را حرکت میدهند، تو را در درونِ خود جای میدهند، و آنگاه تو میمانی و آنچه به دست آوردهیی، یا کوتاهی کردهیی و به دست نیاوردهیی. لحظهی بزرگ، به تماشای تو نمیشیند، و خود را دفن نیز نمیکند. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/14 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 139 صفحۀ 7 0 1 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 672 _ مرا سر غیرت نیاورید که کار دست خودتان میدهید ها! _ غیرت که سر و ته ندارد آدمیزاد! مرد آن است که همیشه غیرتش همراهش باشد، نه آن که دیگران او را دست بیاندازند و سر غیرت بیاورند! 0 1 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 653 امّا حرف، تنها در صورتی که مقدّمهی عمل باشد، معتبر است. 0 2 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 625 این را بفهم، و غم این را نداشته باش که دشمنان ما، از اصول ما استفادهی ناصحیح کنند و ما را به روز سیاه بنشانند. آنها، اگر دَم از اصول اخلاقی ثابت و استوار میزنند هم فقط به خاطر آن است که ما را گرفتار و پابند آن اصول کنند، تا خود بتوانند به راحتی و بیدغدغه، ستم کنند و ستمگر باقی بمانند. خود آنها، هرگز به اخلاقی که از آن سخن میگویند، معتقد نبودهاند و نیستند، که اگر بودند، دیگر ستمگر و فاسد و بدکاره نبودند... 0 2 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 586 امید را برای روزهای بد، ساختهاند؛ چراغ را برای تاریکی. 0 4 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 580 چیزی که تو از آن فرار میکنی، اینجا نیست؛ توی گاری توست، توی وجود توست، توی قلب تو... و آن، ترس است، ترس؛ چیزی که به هر کجای دنیا فرار کنی با توست، و این است که تو را از دیگران، متنفّر میکند... حالا برو... برو به امان خدا! 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 577 آیا مجموع رنجهای یک قبیله متعلق به همهی افراد آن قبیله نیست؟ و آیا آن رنجها، محصولِ مجموع اعمالی نیست که افراد آن قبیله داشتهاند؟ 0 3 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/8 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 552 غم، قانع نیست. هر چه مدادا کنی، ستیز میکند؛ هر چه عقب بنشینی، پیش میآید؛ هر چه خالی کنی، پُر میکند؛ هرچه بگریزی تعقیب میکند. چون که بنشانیاش، مینشیند آرام؛ چون پروبال دهی او را، میپرد بسیار. 0 2 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/7 من سوزن قورت دادم فریبا خانی 3.6 7 صفحۀ 87 « با اجازهی شما من آبدیده شدهام؛ چون پدرم همهجور تنبیه را رویم اجرا کرده است تا آدم شوم، اما من آدم نشدهام. من یک کرگدن شدهام و خیلی چیزها برایم خندهدار شده است. از عصبانیت بابا، سوژههای بامزه پیدا میکنم و میخندم. وقتی حالش خوب است، برای خودش هم تعریف میکنم و او به زور جلو خندهاش را میگیرد. به هر حال یک پدر کرگدن نباید زیاد جلو پسر کرگدنش نیشش باز شود؛ این یک اصل کرگدنی است! » 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/7 من سوزن قورت دادم فریبا خانی 3.6 7 صفحۀ 108 آهای کفشدوزک! فکری به حال آرزوها کن! لطفا کاری کن که مادربزرگ هم آرزویی داشته باشد! 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/7 من سوزن قورت دادم فریبا خانی 3.6 7 صفحۀ 108 تابستان برای من یعنی داییفرامرز و شبنشینی در حیاط و خندیدن از قصههای شیرین او. نقاشی با آبرنگ و گشتن در خیابان. چطور همهی آن خاطرات از روی موزاییکهای خانه تبخیر میشود؟ 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/6 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 549 اما تاریخ، مصمّمتر از تک قهرمانان است و بسی مرگناپذیر. هیچکس، هیچکس نمیتواند تاریخ را، لب چاهی، تشنه از پای درآورد. هیچکس نمیتواند تاریخ را از پشت به گلوله ببندد. زخمی کردنِ طبیعت، آری؛ به بستر کشاندنِ طبیعت، آری؛ امّا میراندنِ طبیعت، هرگز... 0 0
بریدههای کتاب سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/6/6 فلورا و اولیس کیت دی کامیلو 3.5 6 صفحۀ 87 تمامی کلمات، درست و غلط، درِگوشی یا بلند، سرنخهایی از قلب انسانهاست. گوش کنید. اصلا اگر میخواهید از کاری سر در بیاورید باید سراپا گوش شوید. 0 3 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/19 چگونه با ماهی قزل آلا سفر کنیم؟ اومبرتو اکو 3.7 4 صفحۀ 69 بدترین دشمن کتابخانه دانشجوی شاغل و بهترین دوست آن "توماس جفرسون" است که یک کتابخانه شخصی دارد و لازم نیست به کتابخانه عمومی مراجعه کند. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/19 چگونه با ماهی قزل آلا سفر کنیم؟ اومبرتو اکو 3.7 4 صفحۀ 69 زمان کار کتابخانه باید دقیقا همزمان با ساعت کاری ادارات، و بر اساس مذاکرات پیشبینی شده با مقامات اتحادیههای کارگری و اتاق بازرگانی تعیین شده باشد. شنبهها و یکشنبهها، غروبها و وقت غذا بیچون و چرا کتابخانه تعطیل باشد. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 85 ما باید به دنبال رویا باشیم؛ امّا البتّه رویایی که از یک سو به واقعیت متّصل باشد. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 54 _ از روزگار، مادر! زمانه، ذلیل را ذلیلتر میکند، افتاده را افتادهتر. باید سوار بود و محکم. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 35 یاشا داد کشید: حکیم! آلنی جواب داد: هنوز بیدار نشدهام. یاشا گفت: اگر خوابی چرا اینقدر حرف میزنی؟ آلنی جواب داد: این یک مَرَض است یاشا! حرف زدن در خواب، و حتّی راه رفتن و عمل کردن در خواب. مرض خطرناکیست که خیلیها به آن مبتلا هستند. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 32 رنجِ غرق شدن در دریا از آنِ کسیست که دل به دریا سپرده است. مدّعیان پرُمدّعا از آن رو میتوانند همهی مبارزان و مومنان و معتقدان را مورد تهاجم و بیحرمتی قرار بدهند و خود° بر کنارِ از تهاجمِ دیگران بمانند، که هرگز در مخاطره نبودهاند، اهل میدان نبودهاند، مردِ اقدام نبودهاند. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/15 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.5 12 صفحۀ 30 لحظههای عظیم، متعلّق به رویا نیستند. میآیند، میرسند، تو را حرکت میدهند، تو را در درونِ خود جای میدهند، و آنگاه تو میمانی و آنچه به دست آوردهیی، یا کوتاهی کردهیی و به دست نیاوردهیی. لحظهی بزرگ، به تماشای تو نمیشیند، و خود را دفن نیز نمیکند. 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/14 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 139 صفحۀ 7 0 1 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 672 _ مرا سر غیرت نیاورید که کار دست خودتان میدهید ها! _ غیرت که سر و ته ندارد آدمیزاد! مرد آن است که همیشه غیرتش همراهش باشد، نه آن که دیگران او را دست بیاندازند و سر غیرت بیاورند! 0 1 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 653 امّا حرف، تنها در صورتی که مقدّمهی عمل باشد، معتبر است. 0 2 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 625 این را بفهم، و غم این را نداشته باش که دشمنان ما، از اصول ما استفادهی ناصحیح کنند و ما را به روز سیاه بنشانند. آنها، اگر دَم از اصول اخلاقی ثابت و استوار میزنند هم فقط به خاطر آن است که ما را گرفتار و پابند آن اصول کنند، تا خود بتوانند به راحتی و بیدغدغه، ستم کنند و ستمگر باقی بمانند. خود آنها، هرگز به اخلاقی که از آن سخن میگویند، معتقد نبودهاند و نیستند، که اگر بودند، دیگر ستمگر و فاسد و بدکاره نبودند... 0 2 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 586 امید را برای روزهای بد، ساختهاند؛ چراغ را برای تاریکی. 0 4 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 580 چیزی که تو از آن فرار میکنی، اینجا نیست؛ توی گاری توست، توی وجود توست، توی قلب تو... و آن، ترس است، ترس؛ چیزی که به هر کجای دنیا فرار کنی با توست، و این است که تو را از دیگران، متنفّر میکند... حالا برو... برو به امان خدا! 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/10 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 577 آیا مجموع رنجهای یک قبیله متعلق به همهی افراد آن قبیله نیست؟ و آیا آن رنجها، محصولِ مجموع اعمالی نیست که افراد آن قبیله داشتهاند؟ 0 3 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/8 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 552 غم، قانع نیست. هر چه مدادا کنی، ستیز میکند؛ هر چه عقب بنشینی، پیش میآید؛ هر چه خالی کنی، پُر میکند؛ هرچه بگریزی تعقیب میکند. چون که بنشانیاش، مینشیند آرام؛ چون پروبال دهی او را، میپرد بسیار. 0 2 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/7 من سوزن قورت دادم فریبا خانی 3.6 7 صفحۀ 87 « با اجازهی شما من آبدیده شدهام؛ چون پدرم همهجور تنبیه را رویم اجرا کرده است تا آدم شوم، اما من آدم نشدهام. من یک کرگدن شدهام و خیلی چیزها برایم خندهدار شده است. از عصبانیت بابا، سوژههای بامزه پیدا میکنم و میخندم. وقتی حالش خوب است، برای خودش هم تعریف میکنم و او به زور جلو خندهاش را میگیرد. به هر حال یک پدر کرگدن نباید زیاد جلو پسر کرگدنش نیشش باز شود؛ این یک اصل کرگدنی است! » 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/7 من سوزن قورت دادم فریبا خانی 3.6 7 صفحۀ 108 آهای کفشدوزک! فکری به حال آرزوها کن! لطفا کاری کن که مادربزرگ هم آرزویی داشته باشد! 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/7 من سوزن قورت دادم فریبا خانی 3.6 7 صفحۀ 108 تابستان برای من یعنی داییفرامرز و شبنشینی در حیاط و خندیدن از قصههای شیرین او. نقاشی با آبرنگ و گشتن در خیابان. چطور همهی آن خاطرات از روی موزاییکهای خانه تبخیر میشود؟ 0 0 سجاد (بر چرخ زمان) 🇵🇸 1404/5/6 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 44 صفحۀ 549 اما تاریخ، مصمّمتر از تک قهرمانان است و بسی مرگناپذیر. هیچکس، هیچکس نمیتواند تاریخ را، لب چاهی، تشنه از پای درآورد. هیچکس نمیتواند تاریخ را از پشت به گلوله ببندد. زخمی کردنِ طبیعت، آری؛ به بستر کشاندنِ طبیعت، آری؛ امّا میراندنِ طبیعت، هرگز... 0 0