بریدههای کتاب نل نل 1404/6/12 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 107 صفحۀ 255 اشتباهات فردی در قضاوت معمولا میتواند اصلاح شود. تا زمانی که جرئت داشته باشی به اشتباهاتت اعتراف کنی، اوضاع میتواند بهتر شود. اما کوتهفکرهای متعصب بدون هیچ قدرت تخیلی مثل انگلهایی هستند که موجب تغییر میزبان میشود، شکل عوض میکنند و به رشد ادامه میدهند. 3 21 نل 1404/6/12 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 107 صفحۀ 225 در زندگی هرکس یک نقطهی بدون بازگشت وجود دارد. و درموارد خیلی کمی، نقطهای است که دیگر نمیتوانی جلوتر بروی. و وقتی به آن نقطه رسیدیم، تنها کاری که میتوانیم بکنیم در آرامش پذیرفتن واقعیت است. اینطوری بنده میمانیم. 1 3 نل 1404/6/11 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 107 صفحۀ 80 برای چه همیشه اینقدر عصبی هستم؟ این تقلای ناامیدانه فقط به قصد بقا برای چیست؟ سرم را تکان میدهم، رویم را از پنجره برمیگردانم، ذهنم را از صدسال بعد از این پاک میکنم. فقط دربارهی حال فکر خواهم کرد. دربارهی کتابهایی که در کتابخانه منتظر خوانده شدن هستند، ماشینهای توی سالن ورزش که با آنها کار نکردهام. فکر دربارهی چیز دیگری مرا به جایی نمیرساند. 0 0 نل 1404/6/11 شرم مکنا گودمن 3.2 15 صفحۀ 46 حسی دارم شبیه اینکه انگار در صبحی در دل درهای مهگرفتهام که مهی غلیظ و سفید احاطهاش کرده، طوری که دستهایم را که جلوی صورتم هم میگیرم نمیبینمشان، حالا شما بیا بگو بالای همین دره، بیستسی متر بالاتر، خورشید درآمده، چه فرقی به حال من میکند؟ 0 0 نل 1404/4/17 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 17 صفحۀ 173 به رسمیت نشناختن تنهایی، بی پناهی میآورد. زیرا وقتی وجود تنهایی را نپذیریم، دائم از آن فرار میکنیم؛ و چون جایی برای فرار از تنهایی-از این موجودی که در پوست ما زندگی میکند- نمییابیم، احساس بیپناهی میکنیم. 0 0 نل 1404/4/8 به دنبال ماه جیمز نوربری 3.9 13 صفحۀ 63 گرگ گفت: «شکوفاشدن گل نیلوفر فقط به این دلیله که به راه خودش ادامه میده. جوونهی کوچک نمیدونه برکه چقدر عمیق داره، چقدر باید بالا بره یا چه چیزهایی سر راهش قرار داره. اون فقط به راهش ادامه میده. این واقعیت که زندگی اون از جایی بسیار تاریک شروع میشه، متوقفش نمیکنه.» 0 1 نل 1404/4/3 مانستر نائوکی اوراساوا 3.9 6 صفحۀ 259 در کلماتی جون «برابری» همیشه نفرتی پنهان نهفته است، چون مردم نمیتوانند با این باور زندگی کنند که با دیگران یکسان هستند! 0 14 نل 1404/4/3 مانستر نائوکی اوراساوا 3.9 6 صفحۀ 71 در مرکز ذهن شما بنیان وجودیتان، یا ایگو یا همان هویتتان قرار دارد. فرض کنیم ناگهان محور مختصات شما پاک شود. این عمل هیچ معنایی برای مرکز ذهنتان نخواهد داشت، چون مرکز بسیار مناسبتری در قلبتان وجود دارد. وقتی محور یک انسان پاک و او سردرگم شود، میتوانید به آرامی و دقت او را با کلماتتان به دام بیندازید؛ نه به او فرصت فکر کردن دهید و نه مکان جدیدی برای زیستن پیش پایش بگذارید. انسان از دستورات کسی پیروی میکند که خانهی جدیدی در اختیارش قرار دهد؛ و بعدش به طرز شگفتآوری مطیع میشود. 0 3 نل 1404/1/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 17 صفحۀ 16 عشق تنها راه گریز آدمیزاد است برای اینکه در قفس روزمرگیاش نپوسد، حتی با هزاران کلید در دست. ضرورتی است که خودش بهانهٔ بودنش را میجورد و مییابد. 0 0 نل 1404/1/27 عمارت رصدخانه ادوارد کری 4.4 11 صفحۀ 137 گفتوگوی توام با آرامش به باز کردن سفرهی دل ختم میشود و در باز کردن سفرهی دل اغلب چیزهایی عیان میشود که نباید. 0 25 نل 1403/11/28 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 78 صفحۀ 43 حسادت چارهناپذیرترین زندان دنیا بود. کسی به زور در زندان حسادت حبساش نمیکرد. زندانی به میل خودش تو میرفت، در را قفل میکرد و کلیدش را دور میانداخت. 0 0 نل 1403/11/28 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 78 صفحۀ 37 «هرچی باشد، این یادت بماند. تاریخ را نه میشود پاک کرد نه عوض. مثل این است که بخواهی خودت را نابود کنی.» 0 0
بریدههای کتاب نل نل 1404/6/12 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 107 صفحۀ 255 اشتباهات فردی در قضاوت معمولا میتواند اصلاح شود. تا زمانی که جرئت داشته باشی به اشتباهاتت اعتراف کنی، اوضاع میتواند بهتر شود. اما کوتهفکرهای متعصب بدون هیچ قدرت تخیلی مثل انگلهایی هستند که موجب تغییر میزبان میشود، شکل عوض میکنند و به رشد ادامه میدهند. 3 21 نل 1404/6/12 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 107 صفحۀ 225 در زندگی هرکس یک نقطهی بدون بازگشت وجود دارد. و درموارد خیلی کمی، نقطهای است که دیگر نمیتوانی جلوتر بروی. و وقتی به آن نقطه رسیدیم، تنها کاری که میتوانیم بکنیم در آرامش پذیرفتن واقعیت است. اینطوری بنده میمانیم. 1 3 نل 1404/6/11 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 107 صفحۀ 80 برای چه همیشه اینقدر عصبی هستم؟ این تقلای ناامیدانه فقط به قصد بقا برای چیست؟ سرم را تکان میدهم، رویم را از پنجره برمیگردانم، ذهنم را از صدسال بعد از این پاک میکنم. فقط دربارهی حال فکر خواهم کرد. دربارهی کتابهایی که در کتابخانه منتظر خوانده شدن هستند، ماشینهای توی سالن ورزش که با آنها کار نکردهام. فکر دربارهی چیز دیگری مرا به جایی نمیرساند. 0 0 نل 1404/6/11 شرم مکنا گودمن 3.2 15 صفحۀ 46 حسی دارم شبیه اینکه انگار در صبحی در دل درهای مهگرفتهام که مهی غلیظ و سفید احاطهاش کرده، طوری که دستهایم را که جلوی صورتم هم میگیرم نمیبینمشان، حالا شما بیا بگو بالای همین دره، بیستسی متر بالاتر، خورشید درآمده، چه فرقی به حال من میکند؟ 0 0 نل 1404/4/17 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 17 صفحۀ 173 به رسمیت نشناختن تنهایی، بی پناهی میآورد. زیرا وقتی وجود تنهایی را نپذیریم، دائم از آن فرار میکنیم؛ و چون جایی برای فرار از تنهایی-از این موجودی که در پوست ما زندگی میکند- نمییابیم، احساس بیپناهی میکنیم. 0 0 نل 1404/4/8 به دنبال ماه جیمز نوربری 3.9 13 صفحۀ 63 گرگ گفت: «شکوفاشدن گل نیلوفر فقط به این دلیله که به راه خودش ادامه میده. جوونهی کوچک نمیدونه برکه چقدر عمیق داره، چقدر باید بالا بره یا چه چیزهایی سر راهش قرار داره. اون فقط به راهش ادامه میده. این واقعیت که زندگی اون از جایی بسیار تاریک شروع میشه، متوقفش نمیکنه.» 0 1 نل 1404/4/3 مانستر نائوکی اوراساوا 3.9 6 صفحۀ 259 در کلماتی جون «برابری» همیشه نفرتی پنهان نهفته است، چون مردم نمیتوانند با این باور زندگی کنند که با دیگران یکسان هستند! 0 14 نل 1404/4/3 مانستر نائوکی اوراساوا 3.9 6 صفحۀ 71 در مرکز ذهن شما بنیان وجودیتان، یا ایگو یا همان هویتتان قرار دارد. فرض کنیم ناگهان محور مختصات شما پاک شود. این عمل هیچ معنایی برای مرکز ذهنتان نخواهد داشت، چون مرکز بسیار مناسبتری در قلبتان وجود دارد. وقتی محور یک انسان پاک و او سردرگم شود، میتوانید به آرامی و دقت او را با کلماتتان به دام بیندازید؛ نه به او فرصت فکر کردن دهید و نه مکان جدیدی برای زیستن پیش پایش بگذارید. انسان از دستورات کسی پیروی میکند که خانهی جدیدی در اختیارش قرار دهد؛ و بعدش به طرز شگفتآوری مطیع میشود. 0 3 نل 1404/1/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 17 صفحۀ 16 عشق تنها راه گریز آدمیزاد است برای اینکه در قفس روزمرگیاش نپوسد، حتی با هزاران کلید در دست. ضرورتی است که خودش بهانهٔ بودنش را میجورد و مییابد. 0 0 نل 1404/1/27 عمارت رصدخانه ادوارد کری 4.4 11 صفحۀ 137 گفتوگوی توام با آرامش به باز کردن سفرهی دل ختم میشود و در باز کردن سفرهی دل اغلب چیزهایی عیان میشود که نباید. 0 25 نل 1403/11/28 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 78 صفحۀ 43 حسادت چارهناپذیرترین زندان دنیا بود. کسی به زور در زندان حسادت حبساش نمیکرد. زندانی به میل خودش تو میرفت، در را قفل میکرد و کلیدش را دور میانداخت. 0 0 نل 1403/11/28 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 78 صفحۀ 37 «هرچی باشد، این یادت بماند. تاریخ را نه میشود پاک کرد نه عوض. مثل این است که بخواهی خودت را نابود کنی.» 0 0