بریده‌های کتاب 高麗

"ما فقط یه بار زندگی میکنیم، ولی میتونیم خودمون انتخاب کنیم که میخوایم زندگی مون چجور قصه ای باشه. "

بزرگ ترین نیروی مرگ این نیست که میتواند آدم ها را بمیراند، بزرگ ترین نیرویش این است که میتواند کاری کند زنده ها آرزوی مرگ کنند.

هیچ کس نمیتواند بدون عشق به چیزی پا به میدان نبرد بگذارد: هم رزم هایش، خانواده و خانه اش.

عشق بی رحم ترین هیولاست.

قهرمان بودن به معنای شکست ناپذیر بودن نیست. قهرمان بودن، یعنی اون قدر قدرت داشته باشی که بایستی و کاری که باید رو انجام بدی.

از دست دادن فرزند، آدم را سریع تر از کسی که پیاپی سیگار میکشد پیر میکند.

انها به گونه ای سخت رقت انگیز به این افتخار میکردند که پسری دارند که در دانشگاه تحصیل میکند و با استقلال تحسین برانگیز و استادانه از پس زندگی خود بر می اید. و من حسرت امیز آرزو میکردم که ای کاش آنها یک بار تمام این توهمات را فراموش میکردند و والدینی قوی و حمایت کننده برای فرزندی ضعیف و متزلزل میبودند، یک شب، فقط برای یک شب ناقابل.

وقتی آدم ها در غم یکدیگر شریک نشوند، غم در آدم ها شریک میشود.

«رنج کشیدن این امکان رو به ما میده که لذت انسان بودن رو حس کنیم.»

اکثر آدم ها وقتی آزادی براشون فراهم باشه، رو به گناه میارن.

هیچ وقت مهربانی را با ضعف اشتباه نگیر.

«تو زندگی هیشکی احترام رو دو دستی تقدیمت نمیکنه. خودت باید به چنگش بیاری، خودت باید به دستش بیاری و بعدش مثل یک شئ مقدس ازش نگهداری کنی.»

دوستی ریشه دارد که آدم ها معمولاً نادیده میگیرند. تمام این ها فقط به این خاطر که باید از آن فرد خداحافظی کنیم به پایان نمیرسند.

«به نظرم بدترین احساس دنیا این هست که به کسی بگی داری درد میکشی و بعد اونها در جواب بهت بگن تو که زخمی نداری.»