بریدههای کتاب fatemeh fatemeh 1404/6/17 تهوع ژان پل سارتر 3.7 22 صفحۀ 87 فعلاً جاز مشغول نواختن است؛ نغمه ای در کار نیست ، فقط نتها هستند ، هزاران تکان کوچک. آنها آرام و قرار ندارند، نظمی تغییر ناپذیر میزایدشان و نابودشان میکند، بی آنکه هرگز بهشان مجال دهد به خود آیند و برای خود وجود داشته باشند. می دوند می شتابند هنگام گذشتن با ضربه ای شدید به من میخورند و نیست میشوند. خیلی دلم میخواهد نگهشان دارم ، ولی میدانم اگر موفق به واایستاندن یکی از آنها بشوم، چیزی جز یک صورت مبتذل و بی حال میان انگشتهایم نخواهد ماند. باید مرگشان را بپذیرم؛ حتی باید این مرگ را بخواهم ؛کمتر تأثری به این تندی و شدت میشناسم. 0 0 fatemeh 1404/6/16 مشرق زمین، گاهواره تمدن ویل دورانت 4.5 1 صفحۀ 11 مسئلۀ خوراك انسان و تهیۀ آن بنیان تمدن را تشکیل میدهد. کلیسای جامع و معبد موزۀ هنر و تالار موسیقی کتابخانه و دانشگاه، همه روکار بنای تمدن هستند و باید چشم داشت و در پشت این ظاهر، کشتارگاه را دید. 0 0 fatemeh 1404/6/16 مشرق زمین، گاهواره تمدن ویل دورانت 4.5 1 صفحۀ 11 چون دل و جرئت آن را نداریم که در فضای باز با صید خود مردانه در افتیم و اورا هلاك سازیم برای این کار دیگران را به وکالت برگزیده ایم؛ ولی یادگارهای دوران شکار چیگری ری قدیم فراموش نمیشود و به همین جهت است که از دنبال کردن ضعیفان و فراریان شاد میشویم و آثاری از آن در بازیهای کودکان ما آشکار میشود؛ 0 0 fatemeh 1404/6/14 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 58 0 1 fatemeh 1404/6/12 تهوع ژان پل سارتر 3.7 22 صفحۀ 78 اینپرتوهای سرد که خورشید مانند داوری بی گذشتی روی همهی آفریدگان میاندازد، از راه چشم وارد من میشود؛ درونم از نوری بیرمق کننده روشن شده است. حتم دارم یک ربع ساعت کافی باشد تا به غایت بیزاری از خودم برسم...خمیازه میکشم، منتظرم شب بیاید. هوا که تاریک بشود، من و اشیا از برزخ بیرون خواهیم آمد 0 2 fatemeh 1404/6/10 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 49 0 0 fatemeh 1404/6/3 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 24 0 0 fatemeh 1404/6/3 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 24 0 3 fatemeh 1404/6/2 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 9 0 3 fatemeh 1404/6/1 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 108 زندگی صرف در زمان حال یعنی تنزل به زندگی حیوانی. نمیشود به کسی که همه ی خاطراتش را از دست داده گفت انسان. زمان حال فقط نقطه ی اتصال گذشته به آینده است و به تنهایی بی معنی است .فرق آدمی با آلزایمر پیشرفته و یک حیوان چیست؟ هیچ هر دو غذا می خورند، قضای حاجت میکنند، میخندند و گریه میکنند، سرانجام هم می میرند. 0 2 fatemeh 1404/5/27 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 51 روزمرّگی دیوارهای فاصله رو برنمی داره، برعکس دیوارهای عظیم نامرئی به وجود میآره، دیوارهای شیشه ای که هر روز بلندتر میشن، در طول سالها ضخیم تر میشن، و زندانی درست میکنن که توش آدمها هر روز همدیگه رو میبینن ولی دیگه هیچ وقت به هم نمیرسن . روزمرگی! شفافیت روزمرگی! ولی این شفافیت کدره . 0 0 fatemeh 1404/5/27 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 35 -لارسن:از کجا بدونم راست میگید؟ +زنورکو: از بی قوارگیش. دروغ ظرافت داره، هنرمندانه است، اون چیزی رو بیان میکنه که باید میبود، در حالی که حقیقت محدود میشه به چیزی که هست. 0 0 fatemeh 1404/5/27 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 30 -لارسن: وقتی به یک انسان نگاه میکنم آدمی رو میبینم که قراره بمیره +زنور کو :چه شوم -لارسن:برای همینه که نمیدونم خشم چیه واسه ی اینه که ناسزا نمیگم، که نمیتونم کتک بزنم. زیر پوست و گوشت اسکلت انسان رو میبینم 0 0 fatemeh 1404/5/23 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 30 عشق به نام خودش حرف میزنه، امانفرت از چیز دیگهای صحبت میکنه 0 0 fatemeh 1404/5/23 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 8 وقتی که از خودتون سؤال میکنید کی هستید وقتی زیر آسمانی با ستاره های بی شمار و بی صدا از خودتون میپرسید کی هستید این هیکل لرزان و پت و پهن وسط این کائنات متخاصم یا حداقل بی تفاوت کیه؟ جواب میدید که من اریک لاردن هستم و با این چند هجای احمقانه راضی میشید؟ 0 0 fatemeh 1404/5/23 هنر شفاف اندیشیدن رولف دوبلی 3.8 49 صفحۀ 45 آزمایشها نشان میدهند مردم حاضرند برای ده دلار صرفهجویی در غذا، ده دقیقه بیشتر راه بروند. اما همان مردم اصلاً حاضر نیستند برای ده دلار صرفهجویی در یک دست کتوشلوار هزاردلاری، ده دقیقه بیشتر راه بروند. یک رفتار غیرمنطقی؛ چون ده دقیقه، ده دقیقه است و ده دلار، ده دلار. به صورت منطقی یا باید در هر دو مورد این مسافتِ بیشتر را بروی یا در هیچکدام نروی. 0 0 fatemeh 1404/5/22 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 63 طبق معمول، کلام کندتر و نامفهومتر و مبهم تر از عمل است 0 0 fatemeh 1404/5/19 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 51 همسایهای دارم که بعد از هرشب نوشیدن بیرون از خانه پس میافتد. شاید مرگ هم نوشیدنیِ سنگینی است که کمک میکند شب کسالت آوری را، که همان زندگیمان باشد، از یاد ببریم. 0 0 fatemeh 1404/5/19 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 49 ابله هایی هستند که کل زندگیشان را صرف دسته بندی کردن دیگران میکنند. کار را ساده میکند، اما کمی هم خطرناک است، چون نمیتوانند به زیروبم مثل منی پی ببرند که در دسته بندیهای زپرتیشان جا نمیشود 0 0 fatemeh 1404/5/19 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 49 «مردم به طور میانگین بیشتر از گذشته عمر میکنند باید آماده ی خطر زیاد عمر کردن هم باشید» خطر زیاد عمر کردن. آدمها روز به روز دارند در ساختن عبارات حیرت آور کارکشته تر می شوند. 0 3
بریدههای کتاب fatemeh fatemeh 1404/6/17 تهوع ژان پل سارتر 3.7 22 صفحۀ 87 فعلاً جاز مشغول نواختن است؛ نغمه ای در کار نیست ، فقط نتها هستند ، هزاران تکان کوچک. آنها آرام و قرار ندارند، نظمی تغییر ناپذیر میزایدشان و نابودشان میکند، بی آنکه هرگز بهشان مجال دهد به خود آیند و برای خود وجود داشته باشند. می دوند می شتابند هنگام گذشتن با ضربه ای شدید به من میخورند و نیست میشوند. خیلی دلم میخواهد نگهشان دارم ، ولی میدانم اگر موفق به واایستاندن یکی از آنها بشوم، چیزی جز یک صورت مبتذل و بی حال میان انگشتهایم نخواهد ماند. باید مرگشان را بپذیرم؛ حتی باید این مرگ را بخواهم ؛کمتر تأثری به این تندی و شدت میشناسم. 0 0 fatemeh 1404/6/16 مشرق زمین، گاهواره تمدن ویل دورانت 4.5 1 صفحۀ 11 مسئلۀ خوراك انسان و تهیۀ آن بنیان تمدن را تشکیل میدهد. کلیسای جامع و معبد موزۀ هنر و تالار موسیقی کتابخانه و دانشگاه، همه روکار بنای تمدن هستند و باید چشم داشت و در پشت این ظاهر، کشتارگاه را دید. 0 0 fatemeh 1404/6/16 مشرق زمین، گاهواره تمدن ویل دورانت 4.5 1 صفحۀ 11 چون دل و جرئت آن را نداریم که در فضای باز با صید خود مردانه در افتیم و اورا هلاك سازیم برای این کار دیگران را به وکالت برگزیده ایم؛ ولی یادگارهای دوران شکار چیگری ری قدیم فراموش نمیشود و به همین جهت است که از دنبال کردن ضعیفان و فراریان شاد میشویم و آثاری از آن در بازیهای کودکان ما آشکار میشود؛ 0 0 fatemeh 1404/6/14 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 58 0 1 fatemeh 1404/6/12 تهوع ژان پل سارتر 3.7 22 صفحۀ 78 اینپرتوهای سرد که خورشید مانند داوری بی گذشتی روی همهی آفریدگان میاندازد، از راه چشم وارد من میشود؛ درونم از نوری بیرمق کننده روشن شده است. حتم دارم یک ربع ساعت کافی باشد تا به غایت بیزاری از خودم برسم...خمیازه میکشم، منتظرم شب بیاید. هوا که تاریک بشود، من و اشیا از برزخ بیرون خواهیم آمد 0 2 fatemeh 1404/6/10 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 49 0 0 fatemeh 1404/6/3 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 24 0 0 fatemeh 1404/6/3 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 24 0 3 fatemeh 1404/6/2 از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم هاروکی موراکامی 3.8 78 صفحۀ 9 0 3 fatemeh 1404/6/1 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 108 زندگی صرف در زمان حال یعنی تنزل به زندگی حیوانی. نمیشود به کسی که همه ی خاطراتش را از دست داده گفت انسان. زمان حال فقط نقطه ی اتصال گذشته به آینده است و به تنهایی بی معنی است .فرق آدمی با آلزایمر پیشرفته و یک حیوان چیست؟ هیچ هر دو غذا می خورند، قضای حاجت میکنند، میخندند و گریه میکنند، سرانجام هم می میرند. 0 2 fatemeh 1404/5/27 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 51 روزمرّگی دیوارهای فاصله رو برنمی داره، برعکس دیوارهای عظیم نامرئی به وجود میآره، دیوارهای شیشه ای که هر روز بلندتر میشن، در طول سالها ضخیم تر میشن، و زندانی درست میکنن که توش آدمها هر روز همدیگه رو میبینن ولی دیگه هیچ وقت به هم نمیرسن . روزمرگی! شفافیت روزمرگی! ولی این شفافیت کدره . 0 0 fatemeh 1404/5/27 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 35 -لارسن:از کجا بدونم راست میگید؟ +زنورکو: از بی قوارگیش. دروغ ظرافت داره، هنرمندانه است، اون چیزی رو بیان میکنه که باید میبود، در حالی که حقیقت محدود میشه به چیزی که هست. 0 0 fatemeh 1404/5/27 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 30 -لارسن: وقتی به یک انسان نگاه میکنم آدمی رو میبینم که قراره بمیره +زنور کو :چه شوم -لارسن:برای همینه که نمیدونم خشم چیه واسه ی اینه که ناسزا نمیگم، که نمیتونم کتک بزنم. زیر پوست و گوشت اسکلت انسان رو میبینم 0 0 fatemeh 1404/5/23 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 30 عشق به نام خودش حرف میزنه، امانفرت از چیز دیگهای صحبت میکنه 0 0 fatemeh 1404/5/23 نوای اسرارآمیز اریک امانوئل اشمیت 3.9 18 صفحۀ 8 وقتی که از خودتون سؤال میکنید کی هستید وقتی زیر آسمانی با ستاره های بی شمار و بی صدا از خودتون میپرسید کی هستید این هیکل لرزان و پت و پهن وسط این کائنات متخاصم یا حداقل بی تفاوت کیه؟ جواب میدید که من اریک لاردن هستم و با این چند هجای احمقانه راضی میشید؟ 0 0 fatemeh 1404/5/23 هنر شفاف اندیشیدن رولف دوبلی 3.8 49 صفحۀ 45 آزمایشها نشان میدهند مردم حاضرند برای ده دلار صرفهجویی در غذا، ده دقیقه بیشتر راه بروند. اما همان مردم اصلاً حاضر نیستند برای ده دلار صرفهجویی در یک دست کتوشلوار هزاردلاری، ده دقیقه بیشتر راه بروند. یک رفتار غیرمنطقی؛ چون ده دقیقه، ده دقیقه است و ده دلار، ده دلار. به صورت منطقی یا باید در هر دو مورد این مسافتِ بیشتر را بروی یا در هیچکدام نروی. 0 0 fatemeh 1404/5/22 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 63 طبق معمول، کلام کندتر و نامفهومتر و مبهم تر از عمل است 0 0 fatemeh 1404/5/19 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 51 همسایهای دارم که بعد از هرشب نوشیدن بیرون از خانه پس میافتد. شاید مرگ هم نوشیدنیِ سنگینی است که کمک میکند شب کسالت آوری را، که همان زندگیمان باشد، از یاد ببریم. 0 0 fatemeh 1404/5/19 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 49 ابله هایی هستند که کل زندگیشان را صرف دسته بندی کردن دیگران میکنند. کار را ساده میکند، اما کمی هم خطرناک است، چون نمیتوانند به زیروبم مثل منی پی ببرند که در دسته بندیهای زپرتیشان جا نمیشود 0 0 fatemeh 1404/5/19 خاطرات یک آدم کش یونگ-ها کیم 3.6 140 صفحۀ 49 «مردم به طور میانگین بیشتر از گذشته عمر میکنند باید آماده ی خطر زیاد عمر کردن هم باشید» خطر زیاد عمر کردن. آدمها روز به روز دارند در ساختن عبارات حیرت آور کارکشته تر می شوند. 0 3