بریدههای کتاب مهدی فخاران مهدی فخاران 1403/12/24 حکومت اسلامی از مبانی تا عمل مهدی فخاران 4.5 1 صفحۀ 170 تعریف ایمان: ایمان، به عنوان یک مفهوم عمیق و ریشهدار، در تمامی ابعاد زندگی انسان حضور دارد و لایههای مختلفی از تجربه انسانی را در بر میگیرد. ایمان حقیقی، فراتر از باورهای سطحی و پذیرش صرف آموزههای دینی است؛ بلکه نوعی یقین درونی و شهودی است که در عمیقترین سطوح روح و روان فرد ریشه دارد. یکی از ژرفترین تعاریف ایمان، آن است که انسان باور داشته باشد هر رخدادی که در زندگیاش رخ میدهد، بهترین و کاملترین شکل ممکن برای او بوده است، متناسب با شرایط و اقتضائات همان لحظه. این نوع نگاه، نه از روی تسلیم منفعلانه یا پذیرش کورکورانه، بلکه از عمق فهم حکمت الهی و عدالت مطلق سرچشمه میگیرد. خداوند در قرآن کریم بیان میکند که او هیچگاه به بندگان خود ظلم نمیکند: إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ این آیه، پرده از حقیقتی عظیم برمیدارد: آنچه ما به عنوان رنج، شکست، یا دشواری تجربه میکنیم، بازتابی از عملکردها، افکار، و انتخابهای خود ماست. حتی در سطحی عمیقتر، گاه ریشههای این دشواریها را نه در تصمیمهای آگاهانه بلکه در لایههای ناپیدای ناخودآگاه خویش باید جستجو کرد. ناخودآگاه، به عنوان یکی از پیچیدهترین ابعاد روان انسانی، تأثیری قوی بر مسیر زندگی فرد دارد. بسیاری از آسیبهای روانی، ضعفهای درونی و الگوهای فکری مخرب، در این بخش از روان ذخیره شدهاند و بدون آنکه فرد آگاه باشد، به شکلگیری تجربههای بیرونی او منجر میشوند. قرآن نیز با اشاره به این حقیقت بنیادین میفرماید: وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى این آیه، اشاره به تأثیر عملکرد و افکار انسان بر سرنوشت او دارد. در اینجا، «سعی» محدود به تلاش فیزیکی نیست، بلکه شامل هرگونه اندیشه، نیت و باور نیز میشود. ناخودآگاه، همان ساحتی است که باورهای پنهان و الگوهای رفتاری در آن نهفتهاند و بیآنکه آشکار باشند، به شکلگیری رویدادهای زندگی کمک میکنند. با این حال، تأثیر ناخودآگاه تنها به سطح فردی محدود نمیشود. همانگونه که یک انسان میتواند تحت تأثیر ناخودآگاه خود مسیر زندگیاش را رقم بزند، جوامع نیز از ناخودآگاه جمعی خود متأثرند. کارل یونگ با طرح مفهوم ناخودآگاه جمعی، به این واقعیت اشاره میکند که در لایههای عمیق روان یک ملت، باورها، ترسها، آرمانها و عقدههای مشترکی نهفته است که رفتارهای اجتماعی و سیاسی آنان را هدایت میکند. قرآن کریم نیز به این مفهوم اشارهای عمیق دارد: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ این آیه، اصل بنیادین تحول اجتماعی را بیان میکند: جوامع، قربانی تقدیرهای از پیش تعیینشده یا نیروهای بیرونی نیستند، بلکه آنچه سرنوشت یک ملت را شکل میدهد، مجموعه باورها، ارزشها و نگرشهایی است که در لایههای عمیق روان جمعی آنان ریشه دارد. برای درک بهتر این مسئله، میتوان به ظهور حکومتهای تمامیتخواه و ایدئولوژیک در تاریخ اشاره کرد. بسیاری بر این باورند که این حکومتها صرفاً نتیجه توطئههای بیرونی یا رهبریهای کاریزماتیکاند، اما اگر به عمق ماجرا بنگریم، خواهیم دید که باورهای ناخودآگاه جمعی، زمینهساز این وضعیتها بودهاند. در جوامعی که چاپلوسی، دروغ، تملق، ترس از حقیقتگویی و خبرچینی به عنوان ارزشهای پنهان نهادینه شده است، امکان ظهور و استمرار حکومتهای استبدادی بیشتر خواهد بود. زمانی که مردم حاضر باشند درباره واقعیتها سکوت کنند یا حتی به دروغگویی دستهجمعی تن دهند، پایههای یک حکومت توتالیتر شکل میگیرد. همان جمله معروف که میگوید: "همانگونه که هستید، بر شما حکومت میشود"، به همین نکته اشاره دارد. ناخودآگاه جمعی یک ملت، مانند بستری ناپیداست که رفتارهای کلان اجتماعی را شکل میدهد. برای مثال، ظهور هیتلر و نازیسم در آلمان را نمیتوان صرفاً نتیجه مشکلات اقتصادی پس از جنگ جهانی اول دانست. در لایههای عمیق روان جمعی آلمان آن دوران، نوعی میل به عظمت، عقده حقارت پس از شکست، و نوعی آمادگی برای پذیرش رهبری کاریزماتیک و اقتدارگرا وجود داشت که خود را در قالب یک رهبر مستبد و ایدئولوژی خطرناک نمایان ساخت. اما آیا این بدان معناست که جوامع محکوم به اسارت در بند ناخودآگاه جمعی خویشاند؟ هرگز. قرآن و آموزههای روانشناسی عمیق، هر دو بر نقش فرد در تغییر سرنوشت جمعی تأکید دارند. هر انسانی، با آگاهی یافتن از ریشههای پنهان باورهای خود، میتواند این زنجیرها را بشکند و با ایجاد تغییر درون خود، به تغییر جامعه کمک کند. همانگونه که قرآن میفرماید: وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى این آیه تأکید میکند که مسئولیت فردی، محور اصلی تغییر است. هیچ کس نمیتواند بار مسئولیت دیگری را بر دوش کشد، اما هر فرد، با تغییر درونی خود، بخشی از نیروی تغییر در جامعه خواهد بود. 0 16 مهدی فخاران 1403/12/22 حکومت اسلامی از مبانی تا عمل مهدی فخاران 4.5 1 صفحۀ 73 ناخودآگاه و سرنوشت، نقش روان در تعیین آینده: کارل گوستاو یونگ، روانشناسی که با تفکر و اندیشههای خود در روانشناسی تحلیلی جایگاهی برجسته دارد، نگاه عمیقتری به مفهوم ناخودآگاه ارائه داد که بسیاری از جنبههای روان انسانی و ارتباط آن با زندگی روزمره را توضیح میدهد. یونگ معتقد بود که ناخودآگاه، برخلاف تصور ساده بهعنوان یک انبار از خاطرات فراموششده یا سرکوبشده، نیرویی زنده و پویا است که به طور فعال در مسیر زندگی و حتی تعیین سرنوشت افراد نقشآفرینی میکند. او این نیرو را نه صرفاً بازتابدهنده گذشته، بلکه سازنده آینده میدانست؛ آیندهای که از تعامل میان آگاهی و ناخودآگاه به وجود میآید. در دیدگاه یونگ، ناخودآگاه چیزی بیش از یک بُعد منفعل ذهن است. این نیروی زیرین روان، در پسِ پرده بسیاری از رفتارها و تصمیمات انسان قرار دارد و اگر مورد بیتوجهی یا سرکوب قرار گیرد، میتواند در قالب حوادث، بحرانها و چالشهای زندگی خود را آشکار کند. یونگ بر این باور بود که ناخودآگاه انسان، نه تنها ضعفها و نقصهای روانی فرد را شناسایی میکند، بلکه آنها را به نوعی در قالب رویدادهای بیرونی بازنمایی میکند تا به سطح آگاهی فرد آورده شوند. به عبارتی، آنچه ما گاه بهعنوان "تقدیر" تعبیر میکنیم، بازتاب مستقیم تعاملات ناهشیار درونی ماست. یونگ به روشنی توضیح میدهد که اگر فردی از ضعفها یا تعارضات درونی خود غافل باشد، این تعارضات به شکلی بیرونی و ناخواسته ظاهر میشوند و او را وادار به رویارویی با جنبههای نادیده یا سرکوبشده روانش میکنند. برای مثال، فردی که همواره از مواجهه با ترسهای درونی خود میگریزد، ممکن است در زندگی با شرایطی روبهرو شود که به او این امکان را بدهد (یا حتی او را مجبور کند) تا با این ترسها مقابله کند. یونگ مفهوم مهمی به نام سرنوشت ناخودآگاه را مطرح کرد. از دید او، بسیاری از چالشها و مشکلاتی که در زندگی با آنها روبهرو میشویم، به دلیل وجود ضعف یا تعارضی در ناخودآگاه ماست. او با جملهای معروف بیان میکند: *"تا زمانی که ناخودآگاه خود را آگاه نکنی، آن ناخودآگاه زندگی تو را هدایت میکند و تو آن را سرنوشت خواهی نامید."* این ایده، بر مسئولیت فرد در شناخت و آگاهی از ناخودآگاه خود تأکید دارد. به عبارتی، اگر کسی با نیروهای پنهان درونیاش آشنا نشود و آنها را به رسمیت نشناسد، این نیروها کنترل زندگی او را در دست خواهند گرفت. این دیدگاه، ما را به این نتیجه میرساند که چالشها و بحرانهای زندگی، هرچند در ظاهر ناخوشایند و حتی ویرانگر باشند، بازتابدهنده کمبودهایی در روان و ناخودآگاه فرد هستند. ناخودآگاه، این چالشها را ایجاد نمیکند تا فرد را مجازات کند، بلکه آنها را به عنوان فرصتی برای رشد و تکامل روانی پیش روی او میگذارد. به همین دلیل است که یونگ معتقد بود مشکلات، بخشی طبیعی و حتی ضروری از فرآیند زندگی و تفرد، یا همان یکپارچگی روانی فرد، هستند. از منظر یونگ، هر بحرانی که در زندگی رخ میدهد، دعوتی است به کشف لایههای عمیقتر روان و مواجهه با جنبههایی که شاید تا پیش از آن، نادیده گرفته شدهاند. او معتقد بود که این چالشها اگرچه ممکن است در ابتدا ناعادلانه یا تصادفی به نظر برسند، در واقع نشانهای از ضعفها و کمبودهای روانی هستند که در تلاشند به سطح آگاهی برسند. برای مثال، کسی که بهطور مداوم در روابط عاطفی خود دچار مشکل میشود، شاید ناخودآگاه او از او میخواهد که نگاه عمیقتری به باورها، توقعات و حتی آسیبهای گذشته خود داشته باشد. این دیدگاه، زندگی را به فرآیندی پویا تبدیل میکند که در آن هر بحران یا چالش، فرصتی برای رشد و تکامل است. از نظر یونگ، انسانها نمیتوانند از مشکلات فرار کنند، زیرا این مشکلات بخشی از مسیر طبیعی زندگی هستند که به شکلی اجتنابناپذیر به آنها تحمیل میشود تا در نهایت، به تکامل روانی و خودآگاهی دست یابند. یکی از نکات کلیدی در نظریه یونگ این است که اگرچه افراد تا حد زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه خود قرار دارند، اما این به معنای از دست دادن کامل اراده و آزادی نیست. آگاهی یافتن از نیروهای ناخودآگاه و کار کردن با آنها، میتواند فرد را از چرخههای تکراری و بحرانهای مداوم نجات دهد. به عبارتی، سرنوشت چیزی نیست که از بیرون به ما تحمیل شود، بلکه چیزی است که از درون، توسط خود ما شکل میگیرد. این ایده بر اهمیت خودشناسی تأکید دارد. تنها زمانی که فرد بتواند جنبههای ناخودآگاه روان خود را بشناسد و با آنها کار کند، میتواند از تجربهی سرنوشتهای ناخواسته و تکراری رهایی یابد. بنابراین، یونگ به ما یادآوری میکند که هر فرد، معمار اصلی سرنوشت خود است، حتی اگر این معماری، ناآگاهانه و پنهانی باشد. دیدگاه یونگ، انسان را از موجودی منفعل و قربانی حوادث به فردی فعال و مسئولیتپذیر تبدیل میکند که سرنوشت خود را در دستانش دارد، حتی اگر این سرنوشت از لایههای ناخودآگاه برآمده باشد. این نگرش، زندگی را به یک سفر معنوی و روانشناختی تبدیل میکند که در آن هر چالش و بحران، فرصتی برای رشد، آگاهی و تکامل است. از نگاه یونگ، تنها از طریق درک و مواجهه با ناخودآگاه است که انسان میتواند به آزادی حقیقی دست یابد و سرنوشتی آگاهانه برای خود بسازد. 0 18 مهدی فخاران 1403/12/22 حکومت اسلامی از مبانی تا عمل مهدی فخاران 4.5 1 صفحۀ 54 جامعه ایدئولوژیک و خطر تملق یکی از معضلات حکومتهای ظالم، گرایش به تملق و چاپلوسی است که باعث میشود شایستگی و توانمندیها قربانی روابط ناسالم و مصلحتهای سیاسی شوند. در این جوامع، افرادی که به حق و عدالت پایبندند، نادیده گرفته میشوند و برای ارتقاء و پیشرفت باید به فرهنگ چاپلوسی تن بدهند. این نوع حکومتها فساد اجتماعی را تشدید کرده و عدالت و حقطلبی که فطری در انسانهاست را سرکوب میکنند. به همین دلیل، افراد آگاه و عدالتخواه به طور طبیعی از چنین حکومتهایی فاصله میگیرند و به دنبال حکومتی عادلانه هستند که در آن بتوانند بدون ترس و نگرانی، به تعالی اخلاقی و اجتماعی برسند. امام على عليه السلام : بى رغبتى به حكومت ستمگر ، به اندازه رغبت به حكومت دادگر است. این حدیث امام علی (علیه السلام) نشاندهنده یک اصل بنیادی است که بیاعتنایی به حکومت ظالم باید به اندازه علاقه به حکومت عادل باشد. این اصل در واقع پیامی است برای اینکه جامعه برای پیشرفت و توسعه نیازمند حاکمیتی عادل است و نباید به سیستمهای ستمگرانه تسلیم شود. مسئولیت مردم در قبال حکومتهای ظالم و عادل نه تنها یک انتخاب فردی است، بلکه وظیفهای اخلاقی است که در صورت تحقق، به برپایی جامعهای انسانی و دادگرانه منجر خواهد شد. 0 8 مهدی فخاران 1403/12/22 حکومت اسلامی از مبانی تا عمل مهدی فخاران 4.5 1 صفحۀ 43 رابطه پیچیده و دوسویه مردم و حاکمیت این گونه برخی ستمکاران را بر برخی (افراد ستمگر دیگر) به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند، مسلط و چیره می کنیم. رابطه میان مردم و حاکمیت همواره یکی از مسائل کلیدی در مطالعات اجتماعی و سیاسی به شمار میرود. این پیوند نهتنها به لحاظ ساختاری پیچیده است، بلکه ابعاد متنوعی از تعاملات اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. بهویژه، میتوان این رابطه را از طریق احادیث و نقلقولهای تاریخی بررسی کرد. برای نمونه، جملاتی نظیر "همانگونه که هستید بر شما حکومت میشود" و الناس علی دین ملوکهم به روشنی نشاندهنده تأثیرات متقابل رفتارها و نگرشهای حاکمان و مردم بر یکدیگر است. حاکمیت نهتنها بر زندگی روزمره شهروندان تأثیر میگذارد، بلکه رفتارهای عمومی و اجتماعی افراد نیز میتواند به شکلگیری شیوههای حکمرانی تأثیرگذار باشد. در جوامعی که حاکمان تحمل انتقاد و نقد را ندارند، معمولاً شهروندان نیز از ابراز نظر و انتقاد نسبت به یکدیگر پرهیز میکنند. این اجتناب از نقد میتواند به ایجاد جوی از ترس و بیاعتمادی منجر شود و به تدریج احساس عمومی ناامیدی و شکست را در پی داشته باشد. بهعنوان نمونه، در جامعهای که حاکمیت نسبت به بیکاری و فقر بیتفاوت است، مردم ممکن است به بیانگیزگی و کمکاری دچار شوند و این امر میتواند به کاهش سطح درآمد و کیفیت زندگی عمومی منجر شود. علاوه بر این، نحوه برخورد حاکمیت با بیتالمال و منابع عمومی نیز تأثیر مستقیمی بر رفتارهای اخلاقی جامعه دارد. در جوامعی که حاکمان در رعایت بیتالمال کوتاهی میکنند و از ثروت عمومی سوءاستفاده مینمایند و باعث افزایش تورم میشوند، مردم نیز به تدریج نادیده گرفتن حرام و حلال را به یک رفتار عادی تبدیل میکنند. در این شرایط، شهروندان ممکن است هر راهی را برای افزایش درآمد خود برگزینند، حتی اگر این اقدامات مخالف اصول اخلاقی و قوانین جامعه باشد. این روند میتواند ملتها را به سمت کاهش ارزشهای انسانی و اجتماعی سوق دهد و در نهایت، پیوندهای فرهنگی اعتماد عمومی را تضعیف نماید. در روندی بالعکس ، چنانچه هزاران پیامبر یک جامعه را تشکیل دهند هیچگاه یک فرد و حکومت ظالم و فاسد بر آنها چیره نخواهد شد، اینچنین میتوان نتیجه گرفت که قطعا یک خصلت غیراخلاقی و رذالت در ناخوآگاه جامعه ای وجود دارد که موجب حکومت کردن فاسدان بر آنها شده است. الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا تَغَيَّرَ السُّلطانُ تَغَيَّرَ الزمانُ. امام على عليه السلام : هر گاه سلطان (حكومت) تغيير كند ، زمانه (جامعه) نيز ديگرگون شود. درک رابطه پیچیده و دوسویه میان مردم و حاکمیت ضروری است. شناخت این تأثیرات متقابل میتواند به ما کمک کند تا به بینش دقیقتر و واقعبینانهتری نسبت به سیاستورزی، جامعهشناسی و چالشهای اجتماعی دست یابیم. امام باقر علیه السلام: خداوند هيچگاه از ظالم انتقام نگرفت مگر به وسيله ظالمى ديگر و اين سخن خداىعزّوجلّ است كه: «و بدين سان ظالمان را به سزاى اعمالى كه مى كنند بر يكديگر مسلّطمى كنيم». این درک نهتنها به تحلیل شرایط جاری یاری میرساند، بلکه میتواند راهگشای بهبود روابط میان مردم و حاکمیت در آینده باشد. در این راستا، توجه به آموزش، بحث و تبادل نظر در جامعه میتواند به عنوان ابزاری مؤثر در ارتقاء فرهنگی و اجتماعی به کار رود. 0 7 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 89 ماهیت نور : چیزی که در زندگی فقدان آن را احساس میکنید، در زیادترین حالت ممکن درجایی قرار دارد که از رویارویی با آن اجتناب می کنید! همواره در زندگی خود باور داشته باشید، چنانچه دل به تاریکی ها بزنید، از آن اجتناب نکنید و خود را درون دل تاریکی قرار دهید، در آنجا نور خواهید دید! فرار نکنید، اجتناب نکنید، نترسید، شجاع باشید، به جای آن محکم بیاستید و تمام چیزی شوید که میتوانستید باشید. با ایمان و یقین آنگاه به درون تاریکی نگاه کنید، نور خواهید دید!!! نور در دل تاریکیها پنهان شده است و ما باید با شجاعت و ایمان، درون آنها قرار بگیریم تا نور را بیابیم و به کمال برسیم. 0 13 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 10 لزوم داشتن مسئولیت: اگر رابطه انسان ها با معنا گم شود، رابطه انسان ها با خودشان نیز گم میشود! و اگر انسان ها معنا را گم کنند، به سراغ کارهای مسخره و پوچ روی می آورند، به عنوان مثال در فقدان وجود معنا، زمان و انرژی خود را صرف عشق های دروغین میکنند، بی آنکه بدانند فقدان وجود معنا باعث فراموش کردن ارزش ذاتی خود و همه این از خود بی خود شدن و قبول تحقیر ها برای آنها شده است! 0 9 مهدی فخاران 1403/12/21 رنج و معنا مهدی فخاران 4.3 2 صفحۀ 30 نقل قولی زیبا در جواب سوالی با این مضمون که چجوری بفهمیم رنج ما امتحان است یا بلا، بیان میکند چنانچه: اگر آن رنج شما را به خدا نزدیک کند، امتحان است و اگر دور کند، بلا است." این جمله زیبا میتواند برای هرکس راهگشا باشد، چرا که همگان را به صبر و دعوت به دیدن ورای رنج (پیدا کردن معنا) دعوت میکند. 0 9 مهدی فخاران 1403/12/21 رنج و معنا مهدی فخاران 4.3 2 صفحۀ 57 دعا و ایجاد معنا: دعا کردن چون با خشوع و ترک منیت همراه میشود، میتواند موجب به دست آوردن دید و آگاهی جامع تر از دنیا و درک بهتر مسائل و چالشها شود. همچنین در دعا کردن می آموزیم که ابتدا برای دیگران دعا کنیم، انجام این کار میتواند به ما کمک کند تا دیگران و نیازهای آنها را ببینیم و اهداف بزرگتری را برای زندگی خود تعیین کنیم که ممکن است فراتر از خواستههای مادی باشد. در قرآن کریم و سایر کتب ادیان ابراهیمی، دعا و درخواست از خداوند به عنوان یک عمل مهم و مورد تأکید مطرح شده است. وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» (هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، بگو من نزدیکم و دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم.) سوره بقره، آیه 186 «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.) سوره غافر، آیه 60 «درخواست کنید و به شما داده خواهد شد؛ جستجو کنید و خواهید یافت؛ در بزنید و به روی شما باز خواهد شد. زیرا هر که درخواست کند، دریافت میکند و هر که جستجو کند، مییابد و به هر که در بزند، در به روی او باز خواهد شد. انجیل متی ۷:۷-۸ آیات نشان دهنده این است که دعا کردن نه تنها یک عمل فردی بلکه یک ارتباط عمیق با خداوند است. خداوند در این آیات به بندگان خود وعده میدهد که دعاهایشان را اجابت خواهد کرد، مشروط بر اینکه با نیت خالص و ایمان به او دعا کنند. 0 7 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 86 ترس از شکست: از شکست خوردن نترسید، شاید عجیب باشد اما به طور کلی چیزهایی که ما موفقیت می انگاریم بسیار خطرناک تر است نسبت به آنچه آن را شکست تلقی می کنیم! گناهى كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكى است كه تو را به خود پسندى وا دارد.حکمت ۴۶ نهج البلاغه. هنگامی که اتفاقی برای ما روی می دهد که ما آن را موفقیت می دانیم، در معرض خطرات وجودی بسیاری مثل تعاریف دیگران از خود، غرور، تعصب به خود تعصب به اندیشه ها و راه حل های خود؛ ما را تهدید می کند! باید به این باور بر درست برسیم که تعاریفی که از طرف دیگران به سمت ما روانه می شود همانند یک چاقو یا تیغ است که به سمت ما پرتاب شده است! این مسئله که تعاریف و تمجیدهای دیگران به راحتی می تواند تعادل وجودی مان را برهم بزند و شرایط متناسبی که موجب به دست آوردن موقعیت خوشایندی برای ما شده را دگرگون و متغیرهای روحی ما را از تعادل خارج کند. باید بدانیم قبول و یا باور هر یک از آن تعاریف، برای هلاکت کشاندن ما کافی است. پدیده یا موقعیت هایی در زندگی که ما آن را شکست در زندگی تلقی می کنیم خیلی بیشتر بینش و تجربه ما را نسبت به زندگی واقعی تر و عمیق تر و حقیقی تر می کند تا موقعیت هایی که ما آن را موفقیت تلقی می کنیم. 0 9 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 32 ارزش ذاتی انسان ها: شما هر آن قدر که احیانا کم کاری و گناه داشته باشید باز هم ذاتا با ارزش هستید. این حقیقت بزرگ که با روح الهی خلق شده اید. دانستن این نکته مفید است چرا که شما می دانید در اولیه و پایه ترین حالت یک ارزش ذاتی دارید چیزی که شما را از دیگر مخلوقات و موجودات متمایز می کند اطلاع از این ارزش باعث می شود تا در تاریکی افسردگی و ناکامی ها و ناامیدی ها به خودتان عشق بورزید و خودتان را دوست داشته باشید و بدانید که ذاتا دارای ارزش هستید. بعد از فهم ارزش الهی و ذاتی خود به عنوان یک انسان باید به خود عشق بورزید و خود را دوست داشته باشید. امام علی علیه السلام: اگر به آنچه كه مى خواستى نرسيدى، از آنچه هستى نگران مباش.حکمت ۶۹ نهج البلاغه در مرحله دوم بر روی مسئله رشد خود تمرکز کنید و عشق و دوست داشتن خود را عاملی برای حرکت تلاش و رشد خود قرار دهید. بعد از درک این نکته بدانید که شما می توانید هزاران بار از وضع قابل قبول الان تان بهتر شوید می توانید از چندین و چند لحاظ به شکل باورنکردنی رشد کنید. با دانستن ارزش ذاتی و پای خود این نکته را درک میکنید که قابلیت رشد و تبدیل به عالی شدن در شما وجود دارد. این نکته که می توانید همواره رشد کنید و از دیروز خود بهتر شوید می تواند راه حلی برای رنجی که اکنون می کشید باشد! با تلاش برای بهتر شدن و رشد کردن است که داستان زندگی و معنی واقعی زندگی خود را کشف می کنید! 0 6 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 27 موفقیت فاصله گرفتن شما از نقطه شروع شماست! این مسئله را درک کنید که مردم زندگی سختی دارند و کسی از قاعده به رنج کشیدن مستثنی نیست چیزی که حاضر شدید به خاطر آن دیگران حسادت بورزید تنها نسخه خیالی و مجازی اثر ذهن شما از موقعیت و افراد است. این حقیقت که عامل ترغیب شما به حسادت به دیگران، تنها توهمی دروغین است که به دلیل عدم شناخت کافی شما از حقیقت رخ داده است و تنها زاییده ذهن شماست، شما را از آسیب زدن به خود با حسادت ورزیدن به دیگران نجات می دهد. 0 6 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 10 انسان ها برای اینکه بتوانند بار وجودی آگاهی خویش را تحمل کنند نیاز به قبول مسئولیت در زندگی خود هستند تنها قبول مسئولیت و انجام کار هدفمند است که تحمل رنج خودآگاه انسان از سنگینی وجود خویش را برایش ممکن می سازد. 0 5 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 83 باور : باید در زندگی به این معنا دست یابیم که برای تغییر شرایط الان و حال هر آنچه را که لازم داریم در اختیار داریم. من ابدا نمی گویم شرایط حال شما، ایده آل و خوب است اما در اکثر مواقع همین اکنون هم به تمام چیزی که لازم داریم تا شرایطمان را بهبود بخشیم و به آرامش و سعادت برسیم را در اختیار داریم. 0 6 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 13 معنی زندگی: مفهوم زندگی موضوعی است چند بعدی و پیچیده است. برخی معتقدند که معنای زندگی یک مفهوم کلی و انتزاعی است که هر فرد باید به دنبال کشف آن برای خود باشد. مفاهیمی همچون خیر و عدالت و اینکه در زندگی باید به دنبال کمال و فضیلت باشیم. برخی معنای زندگی را در انتخابهای آزاد و مسئولیتپذیری فردی میدانند. آنها بر این باور هستند که هر فرد خودش باید معنا و هدفی برای زندگی خود بیابد، بدون اینکه به دنبال الگوهای از پیش تعیین شده باشد. از سوی دیگر، برخی دیگر معتقدند که معنای زندگی در پاسخ به چالشها و فعالیتهای روزمره نهفته است. به این معنا که هر کار و هر سختی که در زندگی فرد پیش میآید، فرصتی است برای ایجاد معنا و هدف خاص برای آن لحظه یا آن کار این بدین معناست که معنا از طریق کار، خلاقیت و تعامل با جهان پیرامون به دست میآید. ترکیبی از دو دیدگاه: بسیاری از مردم ممکن است معنای زندگی را در ترکیبی از این دو دیدگاه بیابند. آنها ممکن است در جستجوی اهداف بزرگتر و انتزاعی باشند، در حالی که همزمان به چالشها و فعالیتهای روزمره خود معنا میبخشند. این ترکیب میتواند به ایجاد تعادل بین ایدهآلها و واقعیتهای زندگی کمک کند. 0 6 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 12 لزوم داشتن مسئولیت: اگر رابطه انسان ها با معنا گم شود، رابطه انسان ها با خودشان نیز گم میشود! و اگر انسان ها معنا را گم کنند، به سراغ کارهای مسخره و پوچ روی می آورند، به عنوان مثال در فقدان وجود معنا، زمان و انرژی خود را صرف عشق های دروغین میکنند، بی آنکه بدانند فقدان وجود معنا باعث فراموش کردن ارزش ذاتی خود و همه این از خود بی خود شدن و قبول تحقیر ها برای آنها شده است! در زندگی چیزی که به زندگی انسان ها معنا می دهد کشیدن باری به دوش است، این مقوله یا همان مسئولیت پذیری موجب می شود تا ما انسان ها بتوانیم بار وجودی مان را تحمل کنیم. انسان ها برای اینکه بتوانند بار وجودی آگاهی خویش را تحمل کنند نیاز به قبول مسئولیت در زندگی خود هستند تنها قبول مسئولیت و انجام کار هدفمند است که تحمل رنج خودآگاه انسان از سنگینی وجود خویش را برایش ممکن می سازد. انسان ها به راستی آسیب پذیرند پس چه چیزی جز باری به دوش کشیدن آن می تواند به آن احساس ارزشمندی دهد. نکته مهم درباره زندگی در خصوص مردان بیشتر صدق می کند در حقیقت به جز کار هدفمند و مسئولیت پذیری، هیچ نوع سرگرمی تفریح و یا خرید کالا و... هیچ گاه نمی تواند حس کافی بودن و آرامش نسبی را در مردها به وجود آورد برخلاف مردها زن ها تا حدی می دانند که باید در زندگی چه کار کنند اما مردان باید به این که چه کاری باید در زندگی انجام دهند پی ببرند. امام علی علیه السلام: قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.حکمت ۸۱ نهج البلاغه قيمت و ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. چیزی که جوانان باید به خوبی درک کنند این است که ما مردان تنها تا زمانی ارزش داریم که چیزی برای ارائه به اطرافیان و توانایی حفاظت از دیگران را داشته باشیم! در غیر اینصورت قضاوت خواهیم شد و به عنوان موجودی بی ارزش تلقی میشویم. هیچ چیزی همچون تیپ، قیافه، قد و هیکل و... هیچکدام به تنهایی برای ما ارزشی نخواهد داشت، تا زمانی که چیزی برای ارائه به دیگران و حفاظت کردن از آنها را نداشته باشیم. در حقیقت تمام موارد بالا در با وجود مهارت و هنری که یاد داریم میتواند عاملی مثبت برای ما شمرده شود. 0 5 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 74 جایگاه خدا: در عمق وجود هر انسانی، تختی است که تنها برای خداوند ساخته شده است. این تخت، نمادی از بالاترین ارزشها، عشق بیپایان و ایمانی است که در قلب ما جای دارد. هیچ گاه نباید اجازه دهیم که مفهومی غیر از خداوند، بر این تخت نشسته و حکمرانی کند. زیرا هر آنچه غیر از خداوند باشد، نمیتواند جایگاه واقعی او را پر کند و در نهایت، به جای آرامش و رستگاری، تنها عذاب و نابودی را به همراه خواهد آورد. گاهی اوقات، ما چیزهای دیگری را در زندگی خود بر میگزینیم و آنها را بر تخت پادشاهی وجودمان مینشانیم. این میتواند ثروت، قدرت، شهرت یا حتی عشق به اشخاص باشد. اما هر چیزی که جای خداوند را بگیرد و به عنوان مهمترین اولویت در زندگی ما قرار گیرد، در واقع یک بت است. بتها میتوانند در اشکال مختلفی ظاهر شوند و ما را از مسیر واقعی خود منحرف کنند. انسان باید به این باور برسد که نیازی به هیچ چیز و هیچ فردی جز خدا ندارد و خداوند به تنهایی میتواند همه نیازهای او را برآورده سازد. در این صورت است که انسان میتواند به آرامش واقعی دست یابد و در مسیر تکامل و پیشرفت گام بردارد. به این ترتیب، انسان در مییابد که تمام تواناییها، استعدادها و فرصتهایی که برای رشد و پیشرفت نیاز دارد، در درون خود و در ارتباطش با خداوند نهفته است. او میآموزد که با توکل به خدا و اعتماد به او و نیتهای پاک خود، میتواند به بالاترین درجات کمال و موفقیت دست یابد. این اعتقاد به انسان قدرت میدهد تا در برابر چالشها ایستادگی کند و با امید به فردایی بهتر، هر روز را با شور و شوق آغاز کند. این باور که خداوند همه چیزهایی که برای پیشرفت نیاز داریم را به ما خواهد بخشید، ما را به سوی زندگیای سرشار از شکرگزاری و امیدواری هدایت میکند. این زندگی نه تنها باعث رشد فردی میشود، بلکه میتواند به بهبود جامعه و محیط پیرامون ما نیز کمک کند. 0 10 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 11 نکته مهم درباره زندگی در خصوص مردان بیشتر صدق می کند در حقیقت به جز کار هدفمند و مسئولیت پذیری، هیچ نوع سرگرمی تفریح و یا خرید کالا و... هیچ گاه نمی تواند حس کافی بودن و آرامش نسبی را در مردها به وجود آورد برخلاف مردها زن ها تا حدی می دانند که باید در زندگی چه کار کنند اما مردان باید به این که چه کاری باید در زندگی انجام دهند پی ببرند. امام علی علیه السلام: قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.حکمت ۸۱ نهج البلاغه قيمت و ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. چیزی که جوانان باید به خوبی درک کنند این است که ما مردان تنها تا زمانی ارزش داریم که چیزی برای ارائه به اطرافیان و توانایی حفاظت از دیگران را داشته باشیم! در غیر اینصورت قضاوت خواهیم شد و به عنوان موجودی بی ارزش تلقی میشویم. هیچ چیزی همچون تیپ، قیافه، قد و هیکل و... هیچکدام به تنهایی برای ما ارزشی نخواهد داشت، تا زمانی که چیزی برای ارائه به دیگران و حفاظت کردن از آنها را نداشته باشیم. در حقیقت تمام موارد بالا در با وجود مهارت و هنری که یاد داریم میتواند عاملی مثبت برای ما شمرده شود. 0 10 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 12 تنها یک زمان، اجازه دارید از خود متنفر باشید و آنهم زمانی است که با شنیدن موفقیت و دستاورد دوستان و اطرافیانتان حتی ذره ای در خود حسادت احساس کنید! 0 12 مهدی فخاران 1403/12/21 رنج و معنا مهدی فخاران 4.3 2 صفحۀ 67 رنج و ایمان: هر آنچه که ایمان ما بیشتر باشد، رنج بیشتری را متحمل خواهیم شد. این حقیقت که پیامبران به نسبت بسیار بیشتری به مردم عادی دچار رنج شده اند. امام صادق عليه السلام : در كتاب على عليه السلام آمده است: همانا مؤمن به اندازه كارهای نیكش بلا می بیند. پس، هر كه دینش درست و كردارش نیكو باشد بلایش سخت است؛ زیرا خداوند عز و جل دنیا را پاداش مؤمن و كیفر كافر قرار نداده است. و هر كه دینش سست و كردارش ضعیف باشد بلایش اندك است. [بحار الأنوار: 67/222/29 ] در حقیقت ایمان ما باعث ژرف نگری و عمیق شدن ما میشود، در این صورت ما دیگر بخاطر چیز های الکی و سطحی که سایر مردم بخاطر آن دچار رنج میشوند، رنج نمیکشیم. وجوب رنج برای رشد باعث میشود، تا همیشه همگام با سطح تفکر ما، در لایه های ژرف تر استمرار داسته باشد. رنج عمیق تر برای انسان های ژرف تر، میتواند هم برای خودشان و هم برای دیگر افراد جامعه مفید باشد، آنجا که آنها با درک مشکلات عظیم جهان و تحمل این رنج عمیق تر میتوانند به چراغی در تاریکی های زندگی افراد عادی در جامعه بدل شوند! بدین صورت که آنها میتوانند به دیگران کمک کنند تا آنها نیز از پس این چالش های سطحی بگذرند و رشد کنند. در داستان معراج پیامبر گرامی اسلام، وقتی که پیامبر برای مشاهده خداوند باری تعالی به خدا نزدیک و نزدیک تر میشوند، جبرئيل از جایی به بعد میگوید بیشتر از این نمیتواند نزدیک تر شود، چرا که بال هایش خواهد سوخت! عبارت «قاب قوسین» به معنای فاصلهای است که میان دو کمان وجود دارد و در آیه 9 سوره نجم آمده است: «فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَىٰ» از این داستان دیدگاهی جالب راجب به رنج میتوان برداشت کرد. رنج میتواند منشاء های زیادی داشته باشد، بی برنامگی، نظم نداشتن، تصمیم گیری غیرعاقلانه، کفاره گناهان و... ولی اگر ما واقعا داریم رنج میکشیم، به این معنی است که خدا در آن نزدیکی است. درست در کنارمان. و توانایی نزدیک شدن ما به خداوند در میزان رنج کشیدن ماست. این نمادین بودن نشاندهنده این است که نزدیکی به خداوند نیازمند تحمل رنجهای خاصی است. 0 10 مهدی فخاران 1403/12/21 رنج و معنا مهدی فخاران 4.3 2 صفحۀ 27 دین، نظم و معنا: به طور ذاتی بین خلاقیت و مسئولیت پذیری؛ تضاد وجود دارد، افراد خلاق، بهطور ذاتی توانایی درک و همدلی بیشتری از خود نشان میدهند، آن ها بهتر میتوانند دیگران را درک کنند و با آنها کنار بیایند و نوعی بدون تنش گروه را مدیریت کنند. اما نقاط ضعف آنها ، نظم نداشتن، عدم مسئولیت پذیری، سازماندهی شدن و نداشتن حد و حدود در زندگی شان است! چرا که به طور طبیعی خلاقیت و نوآوری اساسا، تفکری برگرفته از ذهن آزاد و بدون داشتن حد و حدود و ساختار منظم فکری است. چنانچه فردی خلاقی بتواند علارغم داشتن ویژگی های نبوغ خلاقانه اش، منظم و مسئولیت پذیر شود، میتوانند یکی از مفیدترین افراد جامعه تبدیل شود. هدف دین اسلام پر کردن تک تک لحظات زندگی از معنا است! چنانچه معنا در لحظه ای از زندگی وجود نداشته باشد، احتمال روی آوردن فرد به لذات در آن برهه شدت میگیرد! بعد از توضیحات، دین به طرز پیچیده و عجیبی سعی در تقویت هر دو مهم، در انسان دارد! از جهتی با دستور به جنگ با شهوات، سعی در سالم ماندن فضای ذهنی، بالا بردن خلاقیت و نوآوری ذهنی دارد. و از جهتی دیگر با دستورات دینی در جهت ایجاد مسئولیت پذیری و نظم در نتیجه معنا در زندگی انسان ها است. اگر به دین و دستورات شرع نگاه کنید، در میابید، با ایجاد و رشد مفاهمی همچون وقت شناسی، وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری سعی در ایجاد معنا در زندگی افراد دارد. معنا ضروری ترین مسئله برای داشتن زندگی سالم و رسیدن به سعادت است. اگر اینگونه نگاه کنید، چیزی بهتر از دین برای سعادت انسان چه در دنیا و چه در دنیای پس از مرگ وجود ندارد. 0 7
بریدههای کتاب مهدی فخاران مهدی فخاران 1403/12/24 حکومت اسلامی از مبانی تا عمل مهدی فخاران 4.5 1 صفحۀ 170 تعریف ایمان: ایمان، به عنوان یک مفهوم عمیق و ریشهدار، در تمامی ابعاد زندگی انسان حضور دارد و لایههای مختلفی از تجربه انسانی را در بر میگیرد. ایمان حقیقی، فراتر از باورهای سطحی و پذیرش صرف آموزههای دینی است؛ بلکه نوعی یقین درونی و شهودی است که در عمیقترین سطوح روح و روان فرد ریشه دارد. یکی از ژرفترین تعاریف ایمان، آن است که انسان باور داشته باشد هر رخدادی که در زندگیاش رخ میدهد، بهترین و کاملترین شکل ممکن برای او بوده است، متناسب با شرایط و اقتضائات همان لحظه. این نوع نگاه، نه از روی تسلیم منفعلانه یا پذیرش کورکورانه، بلکه از عمق فهم حکمت الهی و عدالت مطلق سرچشمه میگیرد. خداوند در قرآن کریم بیان میکند که او هیچگاه به بندگان خود ظلم نمیکند: إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ این آیه، پرده از حقیقتی عظیم برمیدارد: آنچه ما به عنوان رنج، شکست، یا دشواری تجربه میکنیم، بازتابی از عملکردها، افکار، و انتخابهای خود ماست. حتی در سطحی عمیقتر، گاه ریشههای این دشواریها را نه در تصمیمهای آگاهانه بلکه در لایههای ناپیدای ناخودآگاه خویش باید جستجو کرد. ناخودآگاه، به عنوان یکی از پیچیدهترین ابعاد روان انسانی، تأثیری قوی بر مسیر زندگی فرد دارد. بسیاری از آسیبهای روانی، ضعفهای درونی و الگوهای فکری مخرب، در این بخش از روان ذخیره شدهاند و بدون آنکه فرد آگاه باشد، به شکلگیری تجربههای بیرونی او منجر میشوند. قرآن نیز با اشاره به این حقیقت بنیادین میفرماید: وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى این آیه، اشاره به تأثیر عملکرد و افکار انسان بر سرنوشت او دارد. در اینجا، «سعی» محدود به تلاش فیزیکی نیست، بلکه شامل هرگونه اندیشه، نیت و باور نیز میشود. ناخودآگاه، همان ساحتی است که باورهای پنهان و الگوهای رفتاری در آن نهفتهاند و بیآنکه آشکار باشند، به شکلگیری رویدادهای زندگی کمک میکنند. با این حال، تأثیر ناخودآگاه تنها به سطح فردی محدود نمیشود. همانگونه که یک انسان میتواند تحت تأثیر ناخودآگاه خود مسیر زندگیاش را رقم بزند، جوامع نیز از ناخودآگاه جمعی خود متأثرند. کارل یونگ با طرح مفهوم ناخودآگاه جمعی، به این واقعیت اشاره میکند که در لایههای عمیق روان یک ملت، باورها، ترسها، آرمانها و عقدههای مشترکی نهفته است که رفتارهای اجتماعی و سیاسی آنان را هدایت میکند. قرآن کریم نیز به این مفهوم اشارهای عمیق دارد: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ این آیه، اصل بنیادین تحول اجتماعی را بیان میکند: جوامع، قربانی تقدیرهای از پیش تعیینشده یا نیروهای بیرونی نیستند، بلکه آنچه سرنوشت یک ملت را شکل میدهد، مجموعه باورها، ارزشها و نگرشهایی است که در لایههای عمیق روان جمعی آنان ریشه دارد. برای درک بهتر این مسئله، میتوان به ظهور حکومتهای تمامیتخواه و ایدئولوژیک در تاریخ اشاره کرد. بسیاری بر این باورند که این حکومتها صرفاً نتیجه توطئههای بیرونی یا رهبریهای کاریزماتیکاند، اما اگر به عمق ماجرا بنگریم، خواهیم دید که باورهای ناخودآگاه جمعی، زمینهساز این وضعیتها بودهاند. در جوامعی که چاپلوسی، دروغ، تملق، ترس از حقیقتگویی و خبرچینی به عنوان ارزشهای پنهان نهادینه شده است، امکان ظهور و استمرار حکومتهای استبدادی بیشتر خواهد بود. زمانی که مردم حاضر باشند درباره واقعیتها سکوت کنند یا حتی به دروغگویی دستهجمعی تن دهند، پایههای یک حکومت توتالیتر شکل میگیرد. همان جمله معروف که میگوید: "همانگونه که هستید، بر شما حکومت میشود"، به همین نکته اشاره دارد. ناخودآگاه جمعی یک ملت، مانند بستری ناپیداست که رفتارهای کلان اجتماعی را شکل میدهد. برای مثال، ظهور هیتلر و نازیسم در آلمان را نمیتوان صرفاً نتیجه مشکلات اقتصادی پس از جنگ جهانی اول دانست. در لایههای عمیق روان جمعی آلمان آن دوران، نوعی میل به عظمت، عقده حقارت پس از شکست، و نوعی آمادگی برای پذیرش رهبری کاریزماتیک و اقتدارگرا وجود داشت که خود را در قالب یک رهبر مستبد و ایدئولوژی خطرناک نمایان ساخت. اما آیا این بدان معناست که جوامع محکوم به اسارت در بند ناخودآگاه جمعی خویشاند؟ هرگز. قرآن و آموزههای روانشناسی عمیق، هر دو بر نقش فرد در تغییر سرنوشت جمعی تأکید دارند. هر انسانی، با آگاهی یافتن از ریشههای پنهان باورهای خود، میتواند این زنجیرها را بشکند و با ایجاد تغییر درون خود، به تغییر جامعه کمک کند. همانگونه که قرآن میفرماید: وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى این آیه تأکید میکند که مسئولیت فردی، محور اصلی تغییر است. هیچ کس نمیتواند بار مسئولیت دیگری را بر دوش کشد، اما هر فرد، با تغییر درونی خود، بخشی از نیروی تغییر در جامعه خواهد بود. 0 16 مهدی فخاران 1403/12/22 حکومت اسلامی از مبانی تا عمل مهدی فخاران 4.5 1 صفحۀ 73 ناخودآگاه و سرنوشت، نقش روان در تعیین آینده: کارل گوستاو یونگ، روانشناسی که با تفکر و اندیشههای خود در روانشناسی تحلیلی جایگاهی برجسته دارد، نگاه عمیقتری به مفهوم ناخودآگاه ارائه داد که بسیاری از جنبههای روان انسانی و ارتباط آن با زندگی روزمره را توضیح میدهد. یونگ معتقد بود که ناخودآگاه، برخلاف تصور ساده بهعنوان یک انبار از خاطرات فراموششده یا سرکوبشده، نیرویی زنده و پویا است که به طور فعال در مسیر زندگی و حتی تعیین سرنوشت افراد نقشآفرینی میکند. او این نیرو را نه صرفاً بازتابدهنده گذشته، بلکه سازنده آینده میدانست؛ آیندهای که از تعامل میان آگاهی و ناخودآگاه به وجود میآید. در دیدگاه یونگ، ناخودآگاه چیزی بیش از یک بُعد منفعل ذهن است. این نیروی زیرین روان، در پسِ پرده بسیاری از رفتارها و تصمیمات انسان قرار دارد و اگر مورد بیتوجهی یا سرکوب قرار گیرد، میتواند در قالب حوادث، بحرانها و چالشهای زندگی خود را آشکار کند. یونگ بر این باور بود که ناخودآگاه انسان، نه تنها ضعفها و نقصهای روانی فرد را شناسایی میکند، بلکه آنها را به نوعی در قالب رویدادهای بیرونی بازنمایی میکند تا به سطح آگاهی فرد آورده شوند. به عبارتی، آنچه ما گاه بهعنوان "تقدیر" تعبیر میکنیم، بازتاب مستقیم تعاملات ناهشیار درونی ماست. یونگ به روشنی توضیح میدهد که اگر فردی از ضعفها یا تعارضات درونی خود غافل باشد، این تعارضات به شکلی بیرونی و ناخواسته ظاهر میشوند و او را وادار به رویارویی با جنبههای نادیده یا سرکوبشده روانش میکنند. برای مثال، فردی که همواره از مواجهه با ترسهای درونی خود میگریزد، ممکن است در زندگی با شرایطی روبهرو شود که به او این امکان را بدهد (یا حتی او را مجبور کند) تا با این ترسها مقابله کند. یونگ مفهوم مهمی به نام سرنوشت ناخودآگاه را مطرح کرد. از دید او، بسیاری از چالشها و مشکلاتی که در زندگی با آنها روبهرو میشویم، به دلیل وجود ضعف یا تعارضی در ناخودآگاه ماست. او با جملهای معروف بیان میکند: *"تا زمانی که ناخودآگاه خود را آگاه نکنی، آن ناخودآگاه زندگی تو را هدایت میکند و تو آن را سرنوشت خواهی نامید."* این ایده، بر مسئولیت فرد در شناخت و آگاهی از ناخودآگاه خود تأکید دارد. به عبارتی، اگر کسی با نیروهای پنهان درونیاش آشنا نشود و آنها را به رسمیت نشناسد، این نیروها کنترل زندگی او را در دست خواهند گرفت. این دیدگاه، ما را به این نتیجه میرساند که چالشها و بحرانهای زندگی، هرچند در ظاهر ناخوشایند و حتی ویرانگر باشند، بازتابدهنده کمبودهایی در روان و ناخودآگاه فرد هستند. ناخودآگاه، این چالشها را ایجاد نمیکند تا فرد را مجازات کند، بلکه آنها را به عنوان فرصتی برای رشد و تکامل روانی پیش روی او میگذارد. به همین دلیل است که یونگ معتقد بود مشکلات، بخشی طبیعی و حتی ضروری از فرآیند زندگی و تفرد، یا همان یکپارچگی روانی فرد، هستند. از منظر یونگ، هر بحرانی که در زندگی رخ میدهد، دعوتی است به کشف لایههای عمیقتر روان و مواجهه با جنبههایی که شاید تا پیش از آن، نادیده گرفته شدهاند. او معتقد بود که این چالشها اگرچه ممکن است در ابتدا ناعادلانه یا تصادفی به نظر برسند، در واقع نشانهای از ضعفها و کمبودهای روانی هستند که در تلاشند به سطح آگاهی برسند. برای مثال، کسی که بهطور مداوم در روابط عاطفی خود دچار مشکل میشود، شاید ناخودآگاه او از او میخواهد که نگاه عمیقتری به باورها، توقعات و حتی آسیبهای گذشته خود داشته باشد. این دیدگاه، زندگی را به فرآیندی پویا تبدیل میکند که در آن هر بحران یا چالش، فرصتی برای رشد و تکامل است. از نظر یونگ، انسانها نمیتوانند از مشکلات فرار کنند، زیرا این مشکلات بخشی از مسیر طبیعی زندگی هستند که به شکلی اجتنابناپذیر به آنها تحمیل میشود تا در نهایت، به تکامل روانی و خودآگاهی دست یابند. یکی از نکات کلیدی در نظریه یونگ این است که اگرچه افراد تا حد زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه خود قرار دارند، اما این به معنای از دست دادن کامل اراده و آزادی نیست. آگاهی یافتن از نیروهای ناخودآگاه و کار کردن با آنها، میتواند فرد را از چرخههای تکراری و بحرانهای مداوم نجات دهد. به عبارتی، سرنوشت چیزی نیست که از بیرون به ما تحمیل شود، بلکه چیزی است که از درون، توسط خود ما شکل میگیرد. این ایده بر اهمیت خودشناسی تأکید دارد. تنها زمانی که فرد بتواند جنبههای ناخودآگاه روان خود را بشناسد و با آنها کار کند، میتواند از تجربهی سرنوشتهای ناخواسته و تکراری رهایی یابد. بنابراین، یونگ به ما یادآوری میکند که هر فرد، معمار اصلی سرنوشت خود است، حتی اگر این معماری، ناآگاهانه و پنهانی باشد. دیدگاه یونگ، انسان را از موجودی منفعل و قربانی حوادث به فردی فعال و مسئولیتپذیر تبدیل میکند که سرنوشت خود را در دستانش دارد، حتی اگر این سرنوشت از لایههای ناخودآگاه برآمده باشد. این نگرش، زندگی را به یک سفر معنوی و روانشناختی تبدیل میکند که در آن هر چالش و بحران، فرصتی برای رشد، آگاهی و تکامل است. از نگاه یونگ، تنها از طریق درک و مواجهه با ناخودآگاه است که انسان میتواند به آزادی حقیقی دست یابد و سرنوشتی آگاهانه برای خود بسازد. 0 18 مهدی فخاران 1403/12/22 حکومت اسلامی از مبانی تا عمل مهدی فخاران 4.5 1 صفحۀ 54 جامعه ایدئولوژیک و خطر تملق یکی از معضلات حکومتهای ظالم، گرایش به تملق و چاپلوسی است که باعث میشود شایستگی و توانمندیها قربانی روابط ناسالم و مصلحتهای سیاسی شوند. در این جوامع، افرادی که به حق و عدالت پایبندند، نادیده گرفته میشوند و برای ارتقاء و پیشرفت باید به فرهنگ چاپلوسی تن بدهند. این نوع حکومتها فساد اجتماعی را تشدید کرده و عدالت و حقطلبی که فطری در انسانهاست را سرکوب میکنند. به همین دلیل، افراد آگاه و عدالتخواه به طور طبیعی از چنین حکومتهایی فاصله میگیرند و به دنبال حکومتی عادلانه هستند که در آن بتوانند بدون ترس و نگرانی، به تعالی اخلاقی و اجتماعی برسند. امام على عليه السلام : بى رغبتى به حكومت ستمگر ، به اندازه رغبت به حكومت دادگر است. این حدیث امام علی (علیه السلام) نشاندهنده یک اصل بنیادی است که بیاعتنایی به حکومت ظالم باید به اندازه علاقه به حکومت عادل باشد. این اصل در واقع پیامی است برای اینکه جامعه برای پیشرفت و توسعه نیازمند حاکمیتی عادل است و نباید به سیستمهای ستمگرانه تسلیم شود. مسئولیت مردم در قبال حکومتهای ظالم و عادل نه تنها یک انتخاب فردی است، بلکه وظیفهای اخلاقی است که در صورت تحقق، به برپایی جامعهای انسانی و دادگرانه منجر خواهد شد. 0 8 مهدی فخاران 1403/12/22 حکومت اسلامی از مبانی تا عمل مهدی فخاران 4.5 1 صفحۀ 43 رابطه پیچیده و دوسویه مردم و حاکمیت این گونه برخی ستمکاران را بر برخی (افراد ستمگر دیگر) به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند، مسلط و چیره می کنیم. رابطه میان مردم و حاکمیت همواره یکی از مسائل کلیدی در مطالعات اجتماعی و سیاسی به شمار میرود. این پیوند نهتنها به لحاظ ساختاری پیچیده است، بلکه ابعاد متنوعی از تعاملات اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. بهویژه، میتوان این رابطه را از طریق احادیث و نقلقولهای تاریخی بررسی کرد. برای نمونه، جملاتی نظیر "همانگونه که هستید بر شما حکومت میشود" و الناس علی دین ملوکهم به روشنی نشاندهنده تأثیرات متقابل رفتارها و نگرشهای حاکمان و مردم بر یکدیگر است. حاکمیت نهتنها بر زندگی روزمره شهروندان تأثیر میگذارد، بلکه رفتارهای عمومی و اجتماعی افراد نیز میتواند به شکلگیری شیوههای حکمرانی تأثیرگذار باشد. در جوامعی که حاکمان تحمل انتقاد و نقد را ندارند، معمولاً شهروندان نیز از ابراز نظر و انتقاد نسبت به یکدیگر پرهیز میکنند. این اجتناب از نقد میتواند به ایجاد جوی از ترس و بیاعتمادی منجر شود و به تدریج احساس عمومی ناامیدی و شکست را در پی داشته باشد. بهعنوان نمونه، در جامعهای که حاکمیت نسبت به بیکاری و فقر بیتفاوت است، مردم ممکن است به بیانگیزگی و کمکاری دچار شوند و این امر میتواند به کاهش سطح درآمد و کیفیت زندگی عمومی منجر شود. علاوه بر این، نحوه برخورد حاکمیت با بیتالمال و منابع عمومی نیز تأثیر مستقیمی بر رفتارهای اخلاقی جامعه دارد. در جوامعی که حاکمان در رعایت بیتالمال کوتاهی میکنند و از ثروت عمومی سوءاستفاده مینمایند و باعث افزایش تورم میشوند، مردم نیز به تدریج نادیده گرفتن حرام و حلال را به یک رفتار عادی تبدیل میکنند. در این شرایط، شهروندان ممکن است هر راهی را برای افزایش درآمد خود برگزینند، حتی اگر این اقدامات مخالف اصول اخلاقی و قوانین جامعه باشد. این روند میتواند ملتها را به سمت کاهش ارزشهای انسانی و اجتماعی سوق دهد و در نهایت، پیوندهای فرهنگی اعتماد عمومی را تضعیف نماید. در روندی بالعکس ، چنانچه هزاران پیامبر یک جامعه را تشکیل دهند هیچگاه یک فرد و حکومت ظالم و فاسد بر آنها چیره نخواهد شد، اینچنین میتوان نتیجه گرفت که قطعا یک خصلت غیراخلاقی و رذالت در ناخوآگاه جامعه ای وجود دارد که موجب حکومت کردن فاسدان بر آنها شده است. الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا تَغَيَّرَ السُّلطانُ تَغَيَّرَ الزمانُ. امام على عليه السلام : هر گاه سلطان (حكومت) تغيير كند ، زمانه (جامعه) نيز ديگرگون شود. درک رابطه پیچیده و دوسویه میان مردم و حاکمیت ضروری است. شناخت این تأثیرات متقابل میتواند به ما کمک کند تا به بینش دقیقتر و واقعبینانهتری نسبت به سیاستورزی، جامعهشناسی و چالشهای اجتماعی دست یابیم. امام باقر علیه السلام: خداوند هيچگاه از ظالم انتقام نگرفت مگر به وسيله ظالمى ديگر و اين سخن خداىعزّوجلّ است كه: «و بدين سان ظالمان را به سزاى اعمالى كه مى كنند بر يكديگر مسلّطمى كنيم». این درک نهتنها به تحلیل شرایط جاری یاری میرساند، بلکه میتواند راهگشای بهبود روابط میان مردم و حاکمیت در آینده باشد. در این راستا، توجه به آموزش، بحث و تبادل نظر در جامعه میتواند به عنوان ابزاری مؤثر در ارتقاء فرهنگی و اجتماعی به کار رود. 0 7 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 89 ماهیت نور : چیزی که در زندگی فقدان آن را احساس میکنید، در زیادترین حالت ممکن درجایی قرار دارد که از رویارویی با آن اجتناب می کنید! همواره در زندگی خود باور داشته باشید، چنانچه دل به تاریکی ها بزنید، از آن اجتناب نکنید و خود را درون دل تاریکی قرار دهید، در آنجا نور خواهید دید! فرار نکنید، اجتناب نکنید، نترسید، شجاع باشید، به جای آن محکم بیاستید و تمام چیزی شوید که میتوانستید باشید. با ایمان و یقین آنگاه به درون تاریکی نگاه کنید، نور خواهید دید!!! نور در دل تاریکیها پنهان شده است و ما باید با شجاعت و ایمان، درون آنها قرار بگیریم تا نور را بیابیم و به کمال برسیم. 0 13 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 10 لزوم داشتن مسئولیت: اگر رابطه انسان ها با معنا گم شود، رابطه انسان ها با خودشان نیز گم میشود! و اگر انسان ها معنا را گم کنند، به سراغ کارهای مسخره و پوچ روی می آورند، به عنوان مثال در فقدان وجود معنا، زمان و انرژی خود را صرف عشق های دروغین میکنند، بی آنکه بدانند فقدان وجود معنا باعث فراموش کردن ارزش ذاتی خود و همه این از خود بی خود شدن و قبول تحقیر ها برای آنها شده است! 0 9 مهدی فخاران 1403/12/21 رنج و معنا مهدی فخاران 4.3 2 صفحۀ 30 نقل قولی زیبا در جواب سوالی با این مضمون که چجوری بفهمیم رنج ما امتحان است یا بلا، بیان میکند چنانچه: اگر آن رنج شما را به خدا نزدیک کند، امتحان است و اگر دور کند، بلا است." این جمله زیبا میتواند برای هرکس راهگشا باشد، چرا که همگان را به صبر و دعوت به دیدن ورای رنج (پیدا کردن معنا) دعوت میکند. 0 9 مهدی فخاران 1403/12/21 رنج و معنا مهدی فخاران 4.3 2 صفحۀ 57 دعا و ایجاد معنا: دعا کردن چون با خشوع و ترک منیت همراه میشود، میتواند موجب به دست آوردن دید و آگاهی جامع تر از دنیا و درک بهتر مسائل و چالشها شود. همچنین در دعا کردن می آموزیم که ابتدا برای دیگران دعا کنیم، انجام این کار میتواند به ما کمک کند تا دیگران و نیازهای آنها را ببینیم و اهداف بزرگتری را برای زندگی خود تعیین کنیم که ممکن است فراتر از خواستههای مادی باشد. در قرآن کریم و سایر کتب ادیان ابراهیمی، دعا و درخواست از خداوند به عنوان یک عمل مهم و مورد تأکید مطرح شده است. وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» (هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، بگو من نزدیکم و دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم.) سوره بقره، آیه 186 «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.) سوره غافر، آیه 60 «درخواست کنید و به شما داده خواهد شد؛ جستجو کنید و خواهید یافت؛ در بزنید و به روی شما باز خواهد شد. زیرا هر که درخواست کند، دریافت میکند و هر که جستجو کند، مییابد و به هر که در بزند، در به روی او باز خواهد شد. انجیل متی ۷:۷-۸ آیات نشان دهنده این است که دعا کردن نه تنها یک عمل فردی بلکه یک ارتباط عمیق با خداوند است. خداوند در این آیات به بندگان خود وعده میدهد که دعاهایشان را اجابت خواهد کرد، مشروط بر اینکه با نیت خالص و ایمان به او دعا کنند. 0 7 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 86 ترس از شکست: از شکست خوردن نترسید، شاید عجیب باشد اما به طور کلی چیزهایی که ما موفقیت می انگاریم بسیار خطرناک تر است نسبت به آنچه آن را شکست تلقی می کنیم! گناهى كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكى است كه تو را به خود پسندى وا دارد.حکمت ۴۶ نهج البلاغه. هنگامی که اتفاقی برای ما روی می دهد که ما آن را موفقیت می دانیم، در معرض خطرات وجودی بسیاری مثل تعاریف دیگران از خود، غرور، تعصب به خود تعصب به اندیشه ها و راه حل های خود؛ ما را تهدید می کند! باید به این باور بر درست برسیم که تعاریفی که از طرف دیگران به سمت ما روانه می شود همانند یک چاقو یا تیغ است که به سمت ما پرتاب شده است! این مسئله که تعاریف و تمجیدهای دیگران به راحتی می تواند تعادل وجودی مان را برهم بزند و شرایط متناسبی که موجب به دست آوردن موقعیت خوشایندی برای ما شده را دگرگون و متغیرهای روحی ما را از تعادل خارج کند. باید بدانیم قبول و یا باور هر یک از آن تعاریف، برای هلاکت کشاندن ما کافی است. پدیده یا موقعیت هایی در زندگی که ما آن را شکست در زندگی تلقی می کنیم خیلی بیشتر بینش و تجربه ما را نسبت به زندگی واقعی تر و عمیق تر و حقیقی تر می کند تا موقعیت هایی که ما آن را موفقیت تلقی می کنیم. 0 9 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 32 ارزش ذاتی انسان ها: شما هر آن قدر که احیانا کم کاری و گناه داشته باشید باز هم ذاتا با ارزش هستید. این حقیقت بزرگ که با روح الهی خلق شده اید. دانستن این نکته مفید است چرا که شما می دانید در اولیه و پایه ترین حالت یک ارزش ذاتی دارید چیزی که شما را از دیگر مخلوقات و موجودات متمایز می کند اطلاع از این ارزش باعث می شود تا در تاریکی افسردگی و ناکامی ها و ناامیدی ها به خودتان عشق بورزید و خودتان را دوست داشته باشید و بدانید که ذاتا دارای ارزش هستید. بعد از فهم ارزش الهی و ذاتی خود به عنوان یک انسان باید به خود عشق بورزید و خود را دوست داشته باشید. امام علی علیه السلام: اگر به آنچه كه مى خواستى نرسيدى، از آنچه هستى نگران مباش.حکمت ۶۹ نهج البلاغه در مرحله دوم بر روی مسئله رشد خود تمرکز کنید و عشق و دوست داشتن خود را عاملی برای حرکت تلاش و رشد خود قرار دهید. بعد از درک این نکته بدانید که شما می توانید هزاران بار از وضع قابل قبول الان تان بهتر شوید می توانید از چندین و چند لحاظ به شکل باورنکردنی رشد کنید. با دانستن ارزش ذاتی و پای خود این نکته را درک میکنید که قابلیت رشد و تبدیل به عالی شدن در شما وجود دارد. این نکته که می توانید همواره رشد کنید و از دیروز خود بهتر شوید می تواند راه حلی برای رنجی که اکنون می کشید باشد! با تلاش برای بهتر شدن و رشد کردن است که داستان زندگی و معنی واقعی زندگی خود را کشف می کنید! 0 6 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 27 موفقیت فاصله گرفتن شما از نقطه شروع شماست! این مسئله را درک کنید که مردم زندگی سختی دارند و کسی از قاعده به رنج کشیدن مستثنی نیست چیزی که حاضر شدید به خاطر آن دیگران حسادت بورزید تنها نسخه خیالی و مجازی اثر ذهن شما از موقعیت و افراد است. این حقیقت که عامل ترغیب شما به حسادت به دیگران، تنها توهمی دروغین است که به دلیل عدم شناخت کافی شما از حقیقت رخ داده است و تنها زاییده ذهن شماست، شما را از آسیب زدن به خود با حسادت ورزیدن به دیگران نجات می دهد. 0 6 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 10 انسان ها برای اینکه بتوانند بار وجودی آگاهی خویش را تحمل کنند نیاز به قبول مسئولیت در زندگی خود هستند تنها قبول مسئولیت و انجام کار هدفمند است که تحمل رنج خودآگاه انسان از سنگینی وجود خویش را برایش ممکن می سازد. 0 5 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 83 باور : باید در زندگی به این معنا دست یابیم که برای تغییر شرایط الان و حال هر آنچه را که لازم داریم در اختیار داریم. من ابدا نمی گویم شرایط حال شما، ایده آل و خوب است اما در اکثر مواقع همین اکنون هم به تمام چیزی که لازم داریم تا شرایطمان را بهبود بخشیم و به آرامش و سعادت برسیم را در اختیار داریم. 0 6 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 13 معنی زندگی: مفهوم زندگی موضوعی است چند بعدی و پیچیده است. برخی معتقدند که معنای زندگی یک مفهوم کلی و انتزاعی است که هر فرد باید به دنبال کشف آن برای خود باشد. مفاهیمی همچون خیر و عدالت و اینکه در زندگی باید به دنبال کمال و فضیلت باشیم. برخی معنای زندگی را در انتخابهای آزاد و مسئولیتپذیری فردی میدانند. آنها بر این باور هستند که هر فرد خودش باید معنا و هدفی برای زندگی خود بیابد، بدون اینکه به دنبال الگوهای از پیش تعیین شده باشد. از سوی دیگر، برخی دیگر معتقدند که معنای زندگی در پاسخ به چالشها و فعالیتهای روزمره نهفته است. به این معنا که هر کار و هر سختی که در زندگی فرد پیش میآید، فرصتی است برای ایجاد معنا و هدف خاص برای آن لحظه یا آن کار این بدین معناست که معنا از طریق کار، خلاقیت و تعامل با جهان پیرامون به دست میآید. ترکیبی از دو دیدگاه: بسیاری از مردم ممکن است معنای زندگی را در ترکیبی از این دو دیدگاه بیابند. آنها ممکن است در جستجوی اهداف بزرگتر و انتزاعی باشند، در حالی که همزمان به چالشها و فعالیتهای روزمره خود معنا میبخشند. این ترکیب میتواند به ایجاد تعادل بین ایدهآلها و واقعیتهای زندگی کمک کند. 0 6 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 12 لزوم داشتن مسئولیت: اگر رابطه انسان ها با معنا گم شود، رابطه انسان ها با خودشان نیز گم میشود! و اگر انسان ها معنا را گم کنند، به سراغ کارهای مسخره و پوچ روی می آورند، به عنوان مثال در فقدان وجود معنا، زمان و انرژی خود را صرف عشق های دروغین میکنند، بی آنکه بدانند فقدان وجود معنا باعث فراموش کردن ارزش ذاتی خود و همه این از خود بی خود شدن و قبول تحقیر ها برای آنها شده است! در زندگی چیزی که به زندگی انسان ها معنا می دهد کشیدن باری به دوش است، این مقوله یا همان مسئولیت پذیری موجب می شود تا ما انسان ها بتوانیم بار وجودی مان را تحمل کنیم. انسان ها برای اینکه بتوانند بار وجودی آگاهی خویش را تحمل کنند نیاز به قبول مسئولیت در زندگی خود هستند تنها قبول مسئولیت و انجام کار هدفمند است که تحمل رنج خودآگاه انسان از سنگینی وجود خویش را برایش ممکن می سازد. انسان ها به راستی آسیب پذیرند پس چه چیزی جز باری به دوش کشیدن آن می تواند به آن احساس ارزشمندی دهد. نکته مهم درباره زندگی در خصوص مردان بیشتر صدق می کند در حقیقت به جز کار هدفمند و مسئولیت پذیری، هیچ نوع سرگرمی تفریح و یا خرید کالا و... هیچ گاه نمی تواند حس کافی بودن و آرامش نسبی را در مردها به وجود آورد برخلاف مردها زن ها تا حدی می دانند که باید در زندگی چه کار کنند اما مردان باید به این که چه کاری باید در زندگی انجام دهند پی ببرند. امام علی علیه السلام: قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.حکمت ۸۱ نهج البلاغه قيمت و ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. چیزی که جوانان باید به خوبی درک کنند این است که ما مردان تنها تا زمانی ارزش داریم که چیزی برای ارائه به اطرافیان و توانایی حفاظت از دیگران را داشته باشیم! در غیر اینصورت قضاوت خواهیم شد و به عنوان موجودی بی ارزش تلقی میشویم. هیچ چیزی همچون تیپ، قیافه، قد و هیکل و... هیچکدام به تنهایی برای ما ارزشی نخواهد داشت، تا زمانی که چیزی برای ارائه به دیگران و حفاظت کردن از آنها را نداشته باشیم. در حقیقت تمام موارد بالا در با وجود مهارت و هنری که یاد داریم میتواند عاملی مثبت برای ما شمرده شود. 0 5 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 74 جایگاه خدا: در عمق وجود هر انسانی، تختی است که تنها برای خداوند ساخته شده است. این تخت، نمادی از بالاترین ارزشها، عشق بیپایان و ایمانی است که در قلب ما جای دارد. هیچ گاه نباید اجازه دهیم که مفهومی غیر از خداوند، بر این تخت نشسته و حکمرانی کند. زیرا هر آنچه غیر از خداوند باشد، نمیتواند جایگاه واقعی او را پر کند و در نهایت، به جای آرامش و رستگاری، تنها عذاب و نابودی را به همراه خواهد آورد. گاهی اوقات، ما چیزهای دیگری را در زندگی خود بر میگزینیم و آنها را بر تخت پادشاهی وجودمان مینشانیم. این میتواند ثروت، قدرت، شهرت یا حتی عشق به اشخاص باشد. اما هر چیزی که جای خداوند را بگیرد و به عنوان مهمترین اولویت در زندگی ما قرار گیرد، در واقع یک بت است. بتها میتوانند در اشکال مختلفی ظاهر شوند و ما را از مسیر واقعی خود منحرف کنند. انسان باید به این باور برسد که نیازی به هیچ چیز و هیچ فردی جز خدا ندارد و خداوند به تنهایی میتواند همه نیازهای او را برآورده سازد. در این صورت است که انسان میتواند به آرامش واقعی دست یابد و در مسیر تکامل و پیشرفت گام بردارد. به این ترتیب، انسان در مییابد که تمام تواناییها، استعدادها و فرصتهایی که برای رشد و پیشرفت نیاز دارد، در درون خود و در ارتباطش با خداوند نهفته است. او میآموزد که با توکل به خدا و اعتماد به او و نیتهای پاک خود، میتواند به بالاترین درجات کمال و موفقیت دست یابد. این اعتقاد به انسان قدرت میدهد تا در برابر چالشها ایستادگی کند و با امید به فردایی بهتر، هر روز را با شور و شوق آغاز کند. این باور که خداوند همه چیزهایی که برای پیشرفت نیاز داریم را به ما خواهد بخشید، ما را به سوی زندگیای سرشار از شکرگزاری و امیدواری هدایت میکند. این زندگی نه تنها باعث رشد فردی میشود، بلکه میتواند به بهبود جامعه و محیط پیرامون ما نیز کمک کند. 0 10 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 11 نکته مهم درباره زندگی در خصوص مردان بیشتر صدق می کند در حقیقت به جز کار هدفمند و مسئولیت پذیری، هیچ نوع سرگرمی تفریح و یا خرید کالا و... هیچ گاه نمی تواند حس کافی بودن و آرامش نسبی را در مردها به وجود آورد برخلاف مردها زن ها تا حدی می دانند که باید در زندگی چه کار کنند اما مردان باید به این که چه کاری باید در زندگی انجام دهند پی ببرند. امام علی علیه السلام: قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.حکمت ۸۱ نهج البلاغه قيمت و ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. چیزی که جوانان باید به خوبی درک کنند این است که ما مردان تنها تا زمانی ارزش داریم که چیزی برای ارائه به اطرافیان و توانایی حفاظت از دیگران را داشته باشیم! در غیر اینصورت قضاوت خواهیم شد و به عنوان موجودی بی ارزش تلقی میشویم. هیچ چیزی همچون تیپ، قیافه، قد و هیکل و... هیچکدام به تنهایی برای ما ارزشی نخواهد داشت، تا زمانی که چیزی برای ارائه به دیگران و حفاظت کردن از آنها را نداشته باشیم. در حقیقت تمام موارد بالا در با وجود مهارت و هنری که یاد داریم میتواند عاملی مثبت برای ما شمرده شود. 0 10 مهدی فخاران 1403/12/21 چگونه آرام بمانیم مهدی فخاران 0.0 صفحۀ 12 تنها یک زمان، اجازه دارید از خود متنفر باشید و آنهم زمانی است که با شنیدن موفقیت و دستاورد دوستان و اطرافیانتان حتی ذره ای در خود حسادت احساس کنید! 0 12 مهدی فخاران 1403/12/21 رنج و معنا مهدی فخاران 4.3 2 صفحۀ 67 رنج و ایمان: هر آنچه که ایمان ما بیشتر باشد، رنج بیشتری را متحمل خواهیم شد. این حقیقت که پیامبران به نسبت بسیار بیشتری به مردم عادی دچار رنج شده اند. امام صادق عليه السلام : در كتاب على عليه السلام آمده است: همانا مؤمن به اندازه كارهای نیكش بلا می بیند. پس، هر كه دینش درست و كردارش نیكو باشد بلایش سخت است؛ زیرا خداوند عز و جل دنیا را پاداش مؤمن و كیفر كافر قرار نداده است. و هر كه دینش سست و كردارش ضعیف باشد بلایش اندك است. [بحار الأنوار: 67/222/29 ] در حقیقت ایمان ما باعث ژرف نگری و عمیق شدن ما میشود، در این صورت ما دیگر بخاطر چیز های الکی و سطحی که سایر مردم بخاطر آن دچار رنج میشوند، رنج نمیکشیم. وجوب رنج برای رشد باعث میشود، تا همیشه همگام با سطح تفکر ما، در لایه های ژرف تر استمرار داسته باشد. رنج عمیق تر برای انسان های ژرف تر، میتواند هم برای خودشان و هم برای دیگر افراد جامعه مفید باشد، آنجا که آنها با درک مشکلات عظیم جهان و تحمل این رنج عمیق تر میتوانند به چراغی در تاریکی های زندگی افراد عادی در جامعه بدل شوند! بدین صورت که آنها میتوانند به دیگران کمک کنند تا آنها نیز از پس این چالش های سطحی بگذرند و رشد کنند. در داستان معراج پیامبر گرامی اسلام، وقتی که پیامبر برای مشاهده خداوند باری تعالی به خدا نزدیک و نزدیک تر میشوند، جبرئيل از جایی به بعد میگوید بیشتر از این نمیتواند نزدیک تر شود، چرا که بال هایش خواهد سوخت! عبارت «قاب قوسین» به معنای فاصلهای است که میان دو کمان وجود دارد و در آیه 9 سوره نجم آمده است: «فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَىٰ» از این داستان دیدگاهی جالب راجب به رنج میتوان برداشت کرد. رنج میتواند منشاء های زیادی داشته باشد، بی برنامگی، نظم نداشتن، تصمیم گیری غیرعاقلانه، کفاره گناهان و... ولی اگر ما واقعا داریم رنج میکشیم، به این معنی است که خدا در آن نزدیکی است. درست در کنارمان. و توانایی نزدیک شدن ما به خداوند در میزان رنج کشیدن ماست. این نمادین بودن نشاندهنده این است که نزدیکی به خداوند نیازمند تحمل رنجهای خاصی است. 0 10 مهدی فخاران 1403/12/21 رنج و معنا مهدی فخاران 4.3 2 صفحۀ 27 دین، نظم و معنا: به طور ذاتی بین خلاقیت و مسئولیت پذیری؛ تضاد وجود دارد، افراد خلاق، بهطور ذاتی توانایی درک و همدلی بیشتری از خود نشان میدهند، آن ها بهتر میتوانند دیگران را درک کنند و با آنها کنار بیایند و نوعی بدون تنش گروه را مدیریت کنند. اما نقاط ضعف آنها ، نظم نداشتن، عدم مسئولیت پذیری، سازماندهی شدن و نداشتن حد و حدود در زندگی شان است! چرا که به طور طبیعی خلاقیت و نوآوری اساسا، تفکری برگرفته از ذهن آزاد و بدون داشتن حد و حدود و ساختار منظم فکری است. چنانچه فردی خلاقی بتواند علارغم داشتن ویژگی های نبوغ خلاقانه اش، منظم و مسئولیت پذیر شود، میتوانند یکی از مفیدترین افراد جامعه تبدیل شود. هدف دین اسلام پر کردن تک تک لحظات زندگی از معنا است! چنانچه معنا در لحظه ای از زندگی وجود نداشته باشد، احتمال روی آوردن فرد به لذات در آن برهه شدت میگیرد! بعد از توضیحات، دین به طرز پیچیده و عجیبی سعی در تقویت هر دو مهم، در انسان دارد! از جهتی با دستور به جنگ با شهوات، سعی در سالم ماندن فضای ذهنی، بالا بردن خلاقیت و نوآوری ذهنی دارد. و از جهتی دیگر با دستورات دینی در جهت ایجاد مسئولیت پذیری و نظم در نتیجه معنا در زندگی انسان ها است. اگر به دین و دستورات شرع نگاه کنید، در میابید، با ایجاد و رشد مفاهمی همچون وقت شناسی، وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری سعی در ایجاد معنا در زندگی افراد دارد. معنا ضروری ترین مسئله برای داشتن زندگی سالم و رسیدن به سعادت است. اگر اینگونه نگاه کنید، چیزی بهتر از دین برای سعادت انسان چه در دنیا و چه در دنیای پس از مرگ وجود ندارد. 0 7