بریده‌های کتاب آرتمیس

آرتمیس

آرتمیس

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 121

«نوار ضبط شده مربوط به تسخیر یک زن به نام مری در سال ۱۹۷۲» یک صلیب روی میز پشت سر واسطه گذاشتیم. او در حالت بیهوشی و چشمانش کاملاً بسته بود. سپس به روح دستور دادیم که صحبت کند، و این بار یک حرف کاملا متفاوت شنیدیم. دستگاه ضبط صوت را روشن می‌کند. صدا: من نمی‌خوام اینجا باشم! اد وارن:پس چرا به اینجا آمدی؟ ص:من تحت فرمان قدرتم! ا.و:خودت رو برای‌ من توصیف کن. ص:نه. (سپس صلیب سر جایش گذاشته شد و صدای جیغ دردناک روح تسخیر کننده بلند می‌شود.) ا.و:خودت رو برای من توصیف کن! ص: باید در مورد ظاهرم واقعیت را بگویم. من شریر و زشت هستم. من غیر انسانی‌ام. من کینه جو هستم. من یک صورت وحشتناک دارم و بدنم پر از موهای زشت است. چشمانم گود هستند. سر تا پای من سیاه است. بدنم سوخته شده. سرم مو در می‌آورد. ناخن‌هایم بلند هستند و پاهایم پنجه دارند. من یک دم دارم. من یک نیزه به دست دارم. دیگر چه می‌خواهید بدانید؟ ا.و:نام تو چیست؟ ص:(با صدای بلند)من رسیسیلوبوس هستم!من رسیسیلوبوس هستم!

0