بریدهای از کتاب دیزی دارکر اثر آلیس فینی
1404/4/1
صفحۀ 128
کتابها نجاتم دادند؛ من به آنها پناه میبردم و در داستانهایشان زندگی میکردم. آنها تنها جایی بودند که میتوانستم بدوم ، برقصم و شنا کنم ، بدون ترس از اینکه بیفتم و دیگر نتوانم بلند شوم. کتلبها پر از دوست و ماجراجویی بودند، در حالی که دوران کودکی خودم سرد و تاریک و تنها بود.
کتابها نجاتم دادند؛ من به آنها پناه میبردم و در داستانهایشان زندگی میکردم. آنها تنها جایی بودند که میتوانستم بدوم ، برقصم و شنا کنم ، بدون ترس از اینکه بیفتم و دیگر نتوانم بلند شوم. کتلبها پر از دوست و ماجراجویی بودند، در حالی که دوران کودکی خودم سرد و تاریک و تنها بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.