بریدههای کتاب علیرضا اورسجی علیرضا اورسجی 1404/5/28 نه آدمی اوسامو دازایی 3.9 75 صفحۀ 81 شاخک غمزدهها با بوی اندوه تیز میشود. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/5/13 سیدارتها هرمان هسه 3.8 43 صفحۀ 121 چه خوب که انسان آنچه را باید بداند خود بهتجربه دریابد. 0 14 علیرضا اورسجی 1404/5/11 سیدارتها هرمان هسه 3.8 43 صفحۀ 57 هیچکس از راه تعلیم به رهایی دست نمییابد. 0 3 علیرضا اورسجی 1404/5/2 آنا کارنینا جلد 1 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.3 71 صفحۀ 501 استپان آرکادیچ دست او را فشرد و به نرمی گفت: خوب، دیگر در فکر مردن نیستی؟ لوین جواب داد: نـــــــــه. 0 6 علیرضا اورسجی 1404/5/1 آنا کارنینا جلد 1 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.3 71 صفحۀ 444 هرچه بود گذشت کوستیا، از من دلگیر نباش ـ این را که میگفت صدایش لرزید. 0 14 علیرضا اورسجی 1404/4/26 آنا کارنینا جلد 1 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.3 71 صفحۀ 230 راستش را بخواهی من هیچ وقت فکر نکردهام که چه هستم. من کنستانتین لوینم. همین. 0 15 علیرضا اورسجی 1404/4/10 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 160 ما آدمهایی را که عاشقشان میشویم انتخاب نمیکنیم. عشقی که تجربه میکنیم تقدیر ماست. ما تقدیرمان را انتخاب نمیکنیم. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/4/10 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 158 حالا نظرم درست برعکس است. حالا شگفتزدهام که چطور این همه آدم تسلیم اعتیاد نشدهاند، چطور این همه آدم خودشان را نکشتهاند. 0 13 علیرضا اورسجی 1404/4/7 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 140 زندگی زنجیرهای از غافلگیریهاست و اگر چنین نبود، به زحمتِ زادهشدن و زیستن نمیارزید. 0 23 علیرضا اورسجی 1404/4/7 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 136 طلبی از دنیا ندارم و همیشه برای کوچکترین نیکیها سپاسگزارم. 0 5 علیرضا اورسجی 1404/4/3 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 116 چیزی که تصورش سخت است به خاطر سپردنش هم سخت است. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/3/8 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 52 محبوبم، مسرورم که با ایمانی راسخ بر آبهای شکوتردید گام برداشتهام و به جزیرهی قلب تو رسیدهام؛ همانجا که درد شکوفا میشود. سرانجام مسرورم. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/2/27 شکستن طلسم وحشت: محاکمه شگفت انگیز و پایان ناپذیر ژنرال آگوستو پینوشه آریل دورفمن 3.8 12 صفحۀ 85 یعنی ممکن است پینوشه بهخاطر چشمهای آبیِ روشنِ فوقالعادهاش از مجازات فرار کند؟ 0 4 علیرضا اورسجی 1404/2/5 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 398 ولی هرچه سکوت شب ژرفتر، فروافتادن شبنم سنگینتر. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/2/5 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 401 شاید همان زندگی پیشین را برگزینم، ولی باید انتخابی در کار باشد، انتخاب من. 0 5 علیرضا اورسجی 1404/2/5 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 405 اندیشید بالاخره برایم اتفاقی افتاد، اتفاقی واقعی، نه فقط در فکر، بلکه در دنیای واقعی اتفاقی افتاد. بارها و بارها این صحنه را مجسم کرده بودم. حالا حسش میکنم! حالا میدانم در دست گرفتن سرنوشت خویش یعنی چه. هولناک است و شگفتانگیز. 0 10 علیرضا اورسجی 1404/1/23 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 292 درخت برای غره شدن بر بلندیاش نیازمند هوایی توفانی است. 0 10 علیرضا اورسجی 1404/1/3 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 125 معمولاً مهمترین سؤال آن است که پرسیده نمیشود! 0 6 علیرضا اورسجی 1403/12/22 نجات از مرگ مصنوعی؛ در ستایش تنش های درونی حبیبه جعفریان 4.3 45 صفحۀ 111 «چون نمیتوانم مثل شما تشخیص بدهم چی را صلاح است بگویم چی را نه، پس همه چیز را میگویم. چون در نهایت و همیشه Transparency is the best policy» 0 16 علیرضا اورسجی 1403/12/19 کالیگولا آلبر کامو 4.1 56 صفحۀ 94 هیچ وقت مردم از کار سرنوشت سر درنمیآورند و برای همین است که من سرنوشت شدهام. من قیافه ابلهانه و نامفهوم خدایان را به خود گرفتهام. و همین بود که رفقایت الان میپرستیدند. 0 27
بریدههای کتاب علیرضا اورسجی علیرضا اورسجی 1404/5/28 نه آدمی اوسامو دازایی 3.9 75 صفحۀ 81 شاخک غمزدهها با بوی اندوه تیز میشود. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/5/13 سیدارتها هرمان هسه 3.8 43 صفحۀ 121 چه خوب که انسان آنچه را باید بداند خود بهتجربه دریابد. 0 14 علیرضا اورسجی 1404/5/11 سیدارتها هرمان هسه 3.8 43 صفحۀ 57 هیچکس از راه تعلیم به رهایی دست نمییابد. 0 3 علیرضا اورسجی 1404/5/2 آنا کارنینا جلد 1 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.3 71 صفحۀ 501 استپان آرکادیچ دست او را فشرد و به نرمی گفت: خوب، دیگر در فکر مردن نیستی؟ لوین جواب داد: نـــــــــه. 0 6 علیرضا اورسجی 1404/5/1 آنا کارنینا جلد 1 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.3 71 صفحۀ 444 هرچه بود گذشت کوستیا، از من دلگیر نباش ـ این را که میگفت صدایش لرزید. 0 14 علیرضا اورسجی 1404/4/26 آنا کارنینا جلد 1 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.3 71 صفحۀ 230 راستش را بخواهی من هیچ وقت فکر نکردهام که چه هستم. من کنستانتین لوینم. همین. 0 15 علیرضا اورسجی 1404/4/10 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 160 ما آدمهایی را که عاشقشان میشویم انتخاب نمیکنیم. عشقی که تجربه میکنیم تقدیر ماست. ما تقدیرمان را انتخاب نمیکنیم. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/4/10 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 158 حالا نظرم درست برعکس است. حالا شگفتزدهام که چطور این همه آدم تسلیم اعتیاد نشدهاند، چطور این همه آدم خودشان را نکشتهاند. 0 13 علیرضا اورسجی 1404/4/7 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 140 زندگی زنجیرهای از غافلگیریهاست و اگر چنین نبود، به زحمتِ زادهشدن و زیستن نمیارزید. 0 23 علیرضا اورسجی 1404/4/7 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 136 طلبی از دنیا ندارم و همیشه برای کوچکترین نیکیها سپاسگزارم. 0 5 علیرضا اورسجی 1404/4/3 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 116 چیزی که تصورش سخت است به خاطر سپردنش هم سخت است. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/3/8 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 35 صفحۀ 52 محبوبم، مسرورم که با ایمانی راسخ بر آبهای شکوتردید گام برداشتهام و به جزیرهی قلب تو رسیدهام؛ همانجا که درد شکوفا میشود. سرانجام مسرورم. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/2/27 شکستن طلسم وحشت: محاکمه شگفت انگیز و پایان ناپذیر ژنرال آگوستو پینوشه آریل دورفمن 3.8 12 صفحۀ 85 یعنی ممکن است پینوشه بهخاطر چشمهای آبیِ روشنِ فوقالعادهاش از مجازات فرار کند؟ 0 4 علیرضا اورسجی 1404/2/5 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 398 ولی هرچه سکوت شب ژرفتر، فروافتادن شبنم سنگینتر. 0 9 علیرضا اورسجی 1404/2/5 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 401 شاید همان زندگی پیشین را برگزینم، ولی باید انتخابی در کار باشد، انتخاب من. 0 5 علیرضا اورسجی 1404/2/5 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 405 اندیشید بالاخره برایم اتفاقی افتاد، اتفاقی واقعی، نه فقط در فکر، بلکه در دنیای واقعی اتفاقی افتاد. بارها و بارها این صحنه را مجسم کرده بودم. حالا حسش میکنم! حالا میدانم در دست گرفتن سرنوشت خویش یعنی چه. هولناک است و شگفتانگیز. 0 10 علیرضا اورسجی 1404/1/23 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 292 درخت برای غره شدن بر بلندیاش نیازمند هوایی توفانی است. 0 10 علیرضا اورسجی 1404/1/3 وقتی نیچه گریست اروین دی. یالوم 4.2 176 صفحۀ 125 معمولاً مهمترین سؤال آن است که پرسیده نمیشود! 0 6 علیرضا اورسجی 1403/12/22 نجات از مرگ مصنوعی؛ در ستایش تنش های درونی حبیبه جعفریان 4.3 45 صفحۀ 111 «چون نمیتوانم مثل شما تشخیص بدهم چی را صلاح است بگویم چی را نه، پس همه چیز را میگویم. چون در نهایت و همیشه Transparency is the best policy» 0 16 علیرضا اورسجی 1403/12/19 کالیگولا آلبر کامو 4.1 56 صفحۀ 94 هیچ وقت مردم از کار سرنوشت سر درنمیآورند و برای همین است که من سرنوشت شدهام. من قیافه ابلهانه و نامفهوم خدایان را به خود گرفتهام. و همین بود که رفقایت الان میپرستیدند. 0 27