بریدههای کتاب Afagh Afagh 1404/6/11 کاراوال: کاراوال جلد 1 استفانی گاربر 4.4 75 صفحۀ 182 «همیشه به جای اینکه ببینی چی به دست میاری، روی این تمرکز می کنی که چی از دست می دی؟ بعضی چیزها هرچقدر هم که هزینه بر باشن، ارزش به دست آوردن رو دارن.» 0 24 Afagh 1404/6/4 سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 52 صفحۀ 224 با تحکم می گویم:« خوبم.» ـ خوب می شی، ولی اگه نباشی هم اشکالی نداره. ❤️🖤 1 22 Afagh 1404/5/28 گامبی نهایی 4.4 19 صفحۀ 218 گریسون سرش را بلند و به من نگاه کرد.« دوباره بهم بگو که من نشکستم.» فکر نمی کنم. سرش را در دستانم می گیرم. شروع می کنم به گفتن:« تو عاشقش بودی و از دستش دادی.» « من ناامیدش کردم و اون تا روز مرگم دست از سرم برنمی داره.» چشمان گریسون بسته شد. « مثلاً باید قوی تر از این باشم. می خواستم قوی تر از این باشم. برای تو.» آن دو کلمه ی آخر تقریباً نابودم می کند. « تو لازم نیست به خاطر من چیزی باشی، گریسون.» صبر می کنم تا چشمانش را باز کند... تا به من نگاه کند. می گویم:« این، تو. این کافیه.» دوباره می گویم:« تو کافی هستی.» « من هیچ وقت کافی نخواهم بود.» 😭 0 15 Afagh 1404/5/22 ناتوان لورن رابرتس 4.3 184 صفحۀ 201 اما مهم تر از آن، چرا من دوست ندارم ما فقط رقیب و دشمن باشیم؟ 0 21 Afagh 1404/5/22 ناتوان لورن رابرتس 4.3 184 صفحۀ 19 من مدت زیادی از عمرم را صرف این باور کردم که هیچ چیز هیچ وقت واقعیت ندارد. تمام دوستی ها دروغین و تمام محبت ها حساب شده هستند. 7 29 Afagh 1404/5/17 میراث هاثورن جنیفر لین بارنز 4.2 15 صفحۀ 352 8 14 Afagh 1404/5/13 میراث هاثورن جنیفر لین بارنز 4.2 15 صفحۀ 12 چیزی در صدایش بود ، در طرز نگاهش به من که گیر افتادن را آسان میکرد. در احتمالات. در معما. در او. 0 15 Afagh 1404/5/8 جادوگرها رولد دال 4.2 9 صفحۀ 33 :«این امواج که جادوگر ها اسمش را گذاشته اند امواج بوگندو، توی هوا حرکت می کنند و یک راست وارد سوراخ های دماغ جادوگر ها می شود و آن ها را به سرگیجه می اندازد.» -یک لحظه صبر کنید ببینم ، مادربزرگ ... او گفت :« وسط حرفم نپر. نکته ی مهم همین جاست. وقتی یک هفته حمام نرفته باشی و سر تا پایت کثیف باشد، آن وقت معلوم است که امواج بوگندو نمی توانند با شدت از پوست بدنت بیرون بزنند.» گفتم:« دیگر از این به بعد حمام نمی روم.» مادربزرگم گفت :« فقط بیش از حد نرو. برای یک بچه ی عاقل ، ماهی یک بار کافی ست.» این جور موقع ها، مادربزرگم را بیشتر از همیشه دوست داشتم... 0 10 Afagh 1404/5/3 شرورترین دختر مدرسه باز می گردد جلد 2 انید بلایتن 4.3 0 صفحۀ 157 مردم چه قدر عجیبند! گاهی فردی به نظرت خیلی نفرت انگیز است و هر چه بگویی از او بر می آید ، ولی بعد نظرت درباره اش آن قدر تغییر می کند که دلت می خواهد با او دوست شوی. 2 17 Afagh 1404/4/28 آوازی برای یک نهنگ لین کلی 4.2 11 صفحۀ 197 گذشت زمان و فاصله ، خاطره ی چیزی که از دست رفته رو کمرنگ می کنن. دیگر نمیدانستم داریم درباره ی کوه یخ حرف میزنیم یا درباره ی من و بلو ۵۵ یا دربارهی خانواده ی آن یا درباره ی مادربزرگ و پدربزرگ. شاید داشتیم درباره ی همه ی شان حرف می زدیم. 0 11 Afagh 1404/4/22 آتش ققنوس جلد 2 جنیفرچمبلیس برتمن 4.5 28 صفحۀ 154 هرروز با کارهایی که می کنیم و حرف هایی که می زنیم داریم داستانمون رو می نویسیم و اگه توی یکی از فصل ها اتفاق بدی برام بیفته، این خودمم که تعیین می کنم داستان چطور پیش بره. 0 8
بریدههای کتاب Afagh Afagh 1404/6/11 کاراوال: کاراوال جلد 1 استفانی گاربر 4.4 75 صفحۀ 182 «همیشه به جای اینکه ببینی چی به دست میاری، روی این تمرکز می کنی که چی از دست می دی؟ بعضی چیزها هرچقدر هم که هزینه بر باشن، ارزش به دست آوردن رو دارن.» 0 24 Afagh 1404/6/4 سایه های میان ما تریشا لونسر 3.9 52 صفحۀ 224 با تحکم می گویم:« خوبم.» ـ خوب می شی، ولی اگه نباشی هم اشکالی نداره. ❤️🖤 1 22 Afagh 1404/5/28 گامبی نهایی 4.4 19 صفحۀ 218 گریسون سرش را بلند و به من نگاه کرد.« دوباره بهم بگو که من نشکستم.» فکر نمی کنم. سرش را در دستانم می گیرم. شروع می کنم به گفتن:« تو عاشقش بودی و از دستش دادی.» « من ناامیدش کردم و اون تا روز مرگم دست از سرم برنمی داره.» چشمان گریسون بسته شد. « مثلاً باید قوی تر از این باشم. می خواستم قوی تر از این باشم. برای تو.» آن دو کلمه ی آخر تقریباً نابودم می کند. « تو لازم نیست به خاطر من چیزی باشی، گریسون.» صبر می کنم تا چشمانش را باز کند... تا به من نگاه کند. می گویم:« این، تو. این کافیه.» دوباره می گویم:« تو کافی هستی.» « من هیچ وقت کافی نخواهم بود.» 😭 0 15 Afagh 1404/5/22 ناتوان لورن رابرتس 4.3 184 صفحۀ 201 اما مهم تر از آن، چرا من دوست ندارم ما فقط رقیب و دشمن باشیم؟ 0 21 Afagh 1404/5/22 ناتوان لورن رابرتس 4.3 184 صفحۀ 19 من مدت زیادی از عمرم را صرف این باور کردم که هیچ چیز هیچ وقت واقعیت ندارد. تمام دوستی ها دروغین و تمام محبت ها حساب شده هستند. 7 29 Afagh 1404/5/17 میراث هاثورن جنیفر لین بارنز 4.2 15 صفحۀ 352 8 14 Afagh 1404/5/13 میراث هاثورن جنیفر لین بارنز 4.2 15 صفحۀ 12 چیزی در صدایش بود ، در طرز نگاهش به من که گیر افتادن را آسان میکرد. در احتمالات. در معما. در او. 0 15 Afagh 1404/5/8 جادوگرها رولد دال 4.2 9 صفحۀ 33 :«این امواج که جادوگر ها اسمش را گذاشته اند امواج بوگندو، توی هوا حرکت می کنند و یک راست وارد سوراخ های دماغ جادوگر ها می شود و آن ها را به سرگیجه می اندازد.» -یک لحظه صبر کنید ببینم ، مادربزرگ ... او گفت :« وسط حرفم نپر. نکته ی مهم همین جاست. وقتی یک هفته حمام نرفته باشی و سر تا پایت کثیف باشد، آن وقت معلوم است که امواج بوگندو نمی توانند با شدت از پوست بدنت بیرون بزنند.» گفتم:« دیگر از این به بعد حمام نمی روم.» مادربزرگم گفت :« فقط بیش از حد نرو. برای یک بچه ی عاقل ، ماهی یک بار کافی ست.» این جور موقع ها، مادربزرگم را بیشتر از همیشه دوست داشتم... 0 10 Afagh 1404/5/3 شرورترین دختر مدرسه باز می گردد جلد 2 انید بلایتن 4.3 0 صفحۀ 157 مردم چه قدر عجیبند! گاهی فردی به نظرت خیلی نفرت انگیز است و هر چه بگویی از او بر می آید ، ولی بعد نظرت درباره اش آن قدر تغییر می کند که دلت می خواهد با او دوست شوی. 2 17 Afagh 1404/4/28 آوازی برای یک نهنگ لین کلی 4.2 11 صفحۀ 197 گذشت زمان و فاصله ، خاطره ی چیزی که از دست رفته رو کمرنگ می کنن. دیگر نمیدانستم داریم درباره ی کوه یخ حرف میزنیم یا درباره ی من و بلو ۵۵ یا دربارهی خانواده ی آن یا درباره ی مادربزرگ و پدربزرگ. شاید داشتیم درباره ی همه ی شان حرف می زدیم. 0 11 Afagh 1404/4/22 آتش ققنوس جلد 2 جنیفرچمبلیس برتمن 4.5 28 صفحۀ 154 هرروز با کارهایی که می کنیم و حرف هایی که می زنیم داریم داستانمون رو می نویسیم و اگه توی یکی از فصل ها اتفاق بدی برام بیفته، این خودمم که تعیین می کنم داستان چطور پیش بره. 0 8