بریدههای کتاب آبیِکبود آبیِکبود دیروز دست های آلوده ژان پل سارتر 3.9 17 صفحۀ 213 بهتر این است که انسان روزنامهنگار خوبی باشد، نه آدمکش بدی . 0 12 آبیِکبود 3 روز پیش دست های آلوده ژان پل سارتر 3.9 17 صفحۀ 59 _ چشم های من چه رنگیاند؟ + آنها دو عمارت ابریشمی، دو باغ اندلسی، دو ماهی ماه هستند . 0 16 آبیِکبود 1404/6/29 - 22:59 رقبای الهی ربکا راس 4.3 65 صفحۀ 175 همین الان که دارم باهات حرف میزنم این دنیا در حال تغییره و روز به روز هم داره پلیدتر میشه. حالا اگه چیز خوبی پیدا کردی، باید دوستی بچسبی بهش. وقتت رو برای نگرانی در مورد چیزهایی تلف نکن که در نهایت حتی برات مهم هم نیستن. در عوض برای اون نور خطر کن و دلت رو به دریا بزن. 0 25 آبیِکبود 1404/6/24 - 17:54 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 81 صفحۀ 265 هیچوقت اجازه نده ترس و غرورِ احمقانه کاری کند کسی را که برایت عزیز است از دست بدهی . 0 25 آبیِکبود 1404/6/20 - 19:01 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 81 صفحۀ 33 _ فکر کن، خودت میفهمی . سوکورو زبانش بند آمده بود. آو داشت چی میگفت؟ فکر کن؟ به چی فکر کنم؟ اگر بیشتر از این به چیزی فکر کنم، دیگر خودم هم نمیفهمم که کیام . 0 52 آبیِکبود 1404/5/3 - 23:16 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 360 صفحۀ 208 با این وضعیت امکان نداشت بتوانم به روفوس برسم. اما حداقل سعی میکردم تا هنوز زنده است یک بار دیگر او را لمس کنم . 2 59 آبیِکبود 1404/5/3 - 15:09 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 360 صفحۀ 199 هرگز فکر نمیکردم بتوانم چنین دوستی پیدا کنم. دوستی که بتوانم رازها و لحظه هایم را با او به اشتراک بگذارم. تو به من زندگیای رو هدیه دادی که همیشه دلم میخواست :) 0 52 آبیِکبود 1404/4/17 - 02:23 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 360 صفحۀ 92 چگونه به بهترین دوستت میگویی که دیگر فردا کنارش نیستی؟ چطوری میتوانید قانعش کنید که در این شرایط اجازه دهد بروید و زندگیتان را بکنید؟ 6 44 آبیِکبود 1404/4/16 - 19:34 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 360 صفحۀ 46 دلم میخواد از این کابوس بیدار شم. اگه نمیتونم بیدار شم، دلم میخواد برای همیشه خواب بمونم و این فرصت رو داشته باشم که رویای اتفاق های زیبا رو در کنار تو ببینم. 2 30 آبیِکبود 1404/4/13 - 19:31 زنی در کابین شماره 10 روت ویر 3.6 60 صفحۀ 32 گفتم:«نمیتونم انجامش بدم» مطمئن نبودم درباره چه چیزی حرف میزدم: نمیتونم برم، نمیتونم بمونم، نمیتونم این بحث رو ادامه بدم، این زندگی رو، همه چیز رو . 1 31 آبیِکبود 1404/4/13 - 17:15 برادران سیسترز پاتریک دوویت 3.7 32 صفحۀ 248 چه کسی میداند که اخبار خوش به چه شکل نامنتظری به ما میرسند؟ 0 25 آبیِکبود 1404/4/13 - 16:51 برادران سیسترز پاتریک دوویت 3.7 32 صفحۀ 231 با خودم گفتم هرمن، دنیا مشتش رو آورده بالا و کوبیده تو سرت! من هم عزم کردم تا جواب مشتش رو بدم . 0 20 آبیِکبود 1404/4/10 - 20:43 کتاب آه: بازخوانی مقتل حسین ابن علی (ع) یاسین حجازی 4.6 117 صفحۀ 62 هیجده هزار از اهلِ کوفه با مسلم بیعت کردند . . . 3 47 آبیِکبود 1404/4/7 - 10:48 صدای آرچر میا شریدن 0.2 72 صفحۀ 372 بلندترین واژهها آنهایی هستند که ما زندگیشان میکنیم . 1 50 آبیِکبود 1404/4/7 - 10:48 صدای آرچر میا شریدن 0.2 72 صفحۀ 370 گاهی اوقات این تمام چیزی است که اهمیت دارد، یک نفر که به قلب شما گوش کند، به صدایی که هرگز هیچکس دیگری قادر به شنیدنش نبوده و تلاشی برای شنیدنش نکرده بود . 2 32 آبیِکبود 1404/4/6 - 18:10 صدای آرچر میا شریدن 0.2 72 صفحۀ 286 به قدری دلم برات تنگ شده که احساس میکنم یه تیکه از خودم رو گم کردم . 4 30 آبیِکبود 1404/4/3 - 12:56 یاد او کالین هوور 3.8 100 صفحۀ 208 اینکه آدم بتونه با بقیه طوری رفتار کنه که احساس کنند ارزشمند و مهم هستند، خودش یه مهارته. 0 50 آبیِکبود 1404/4/2 - 21:35 یاد او کالین هوور 3.8 100 صفحۀ 176 اسکاتی ممکنه بهم بگی یه نفر تا قبل از مرگش چندتا شکست یا فقدان میتونه داشته باشه؟ میخوام بدونم چون حس میکنم در این ماجرا هیچ بردی نصیب من نمیشه. 0 25 آبیِکبود 1404/3/31 - 21:09 یاد او کالین هوور 3.8 100 صفحۀ 3 ممکن است با کارهایم او را نکشته باشم، اما، به طور حتم با هیچ کاری نکردن او را کشتم. 4 69 آبیِکبود 1404/3/31 - 12:54 صدای آرچر میا شریدن 0.2 72 صفحۀ 26 معلوم نبود بتونی؛ اما یه روز دیگه هم دووم آوردی. مگه نه؟ 2 41
بریدههای کتاب آبیِکبود آبیِکبود دیروز دست های آلوده ژان پل سارتر 3.9 17 صفحۀ 213 بهتر این است که انسان روزنامهنگار خوبی باشد، نه آدمکش بدی . 0 12 آبیِکبود 3 روز پیش دست های آلوده ژان پل سارتر 3.9 17 صفحۀ 59 _ چشم های من چه رنگیاند؟ + آنها دو عمارت ابریشمی، دو باغ اندلسی، دو ماهی ماه هستند . 0 16 آبیِکبود 1404/6/29 - 22:59 رقبای الهی ربکا راس 4.3 65 صفحۀ 175 همین الان که دارم باهات حرف میزنم این دنیا در حال تغییره و روز به روز هم داره پلیدتر میشه. حالا اگه چیز خوبی پیدا کردی، باید دوستی بچسبی بهش. وقتت رو برای نگرانی در مورد چیزهایی تلف نکن که در نهایت حتی برات مهم هم نیستن. در عوض برای اون نور خطر کن و دلت رو به دریا بزن. 0 25 آبیِکبود 1404/6/24 - 17:54 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 81 صفحۀ 265 هیچوقت اجازه نده ترس و غرورِ احمقانه کاری کند کسی را که برایت عزیز است از دست بدهی . 0 25 آبیِکبود 1404/6/20 - 19:01 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 81 صفحۀ 33 _ فکر کن، خودت میفهمی . سوکورو زبانش بند آمده بود. آو داشت چی میگفت؟ فکر کن؟ به چی فکر کنم؟ اگر بیشتر از این به چیزی فکر کنم، دیگر خودم هم نمیفهمم که کیام . 0 52 آبیِکبود 1404/5/3 - 23:16 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 360 صفحۀ 208 با این وضعیت امکان نداشت بتوانم به روفوس برسم. اما حداقل سعی میکردم تا هنوز زنده است یک بار دیگر او را لمس کنم . 2 59 آبیِکبود 1404/5/3 - 15:09 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 360 صفحۀ 199 هرگز فکر نمیکردم بتوانم چنین دوستی پیدا کنم. دوستی که بتوانم رازها و لحظه هایم را با او به اشتراک بگذارم. تو به من زندگیای رو هدیه دادی که همیشه دلم میخواست :) 0 52 آبیِکبود 1404/4/17 - 02:23 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 360 صفحۀ 92 چگونه به بهترین دوستت میگویی که دیگر فردا کنارش نیستی؟ چطوری میتوانید قانعش کنید که در این شرایط اجازه دهد بروید و زندگیتان را بکنید؟ 6 44 آبیِکبود 1404/4/16 - 19:34 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 360 صفحۀ 46 دلم میخواد از این کابوس بیدار شم. اگه نمیتونم بیدار شم، دلم میخواد برای همیشه خواب بمونم و این فرصت رو داشته باشم که رویای اتفاق های زیبا رو در کنار تو ببینم. 2 30 آبیِکبود 1404/4/13 - 19:31 زنی در کابین شماره 10 روت ویر 3.6 60 صفحۀ 32 گفتم:«نمیتونم انجامش بدم» مطمئن نبودم درباره چه چیزی حرف میزدم: نمیتونم برم، نمیتونم بمونم، نمیتونم این بحث رو ادامه بدم، این زندگی رو، همه چیز رو . 1 31 آبیِکبود 1404/4/13 - 17:15 برادران سیسترز پاتریک دوویت 3.7 32 صفحۀ 248 چه کسی میداند که اخبار خوش به چه شکل نامنتظری به ما میرسند؟ 0 25 آبیِکبود 1404/4/13 - 16:51 برادران سیسترز پاتریک دوویت 3.7 32 صفحۀ 231 با خودم گفتم هرمن، دنیا مشتش رو آورده بالا و کوبیده تو سرت! من هم عزم کردم تا جواب مشتش رو بدم . 0 20 آبیِکبود 1404/4/10 - 20:43 کتاب آه: بازخوانی مقتل حسین ابن علی (ع) یاسین حجازی 4.6 117 صفحۀ 62 هیجده هزار از اهلِ کوفه با مسلم بیعت کردند . . . 3 47 آبیِکبود 1404/4/7 - 10:48 صدای آرچر میا شریدن 0.2 72 صفحۀ 372 بلندترین واژهها آنهایی هستند که ما زندگیشان میکنیم . 1 50 آبیِکبود 1404/4/7 - 10:48 صدای آرچر میا شریدن 0.2 72 صفحۀ 370 گاهی اوقات این تمام چیزی است که اهمیت دارد، یک نفر که به قلب شما گوش کند، به صدایی که هرگز هیچکس دیگری قادر به شنیدنش نبوده و تلاشی برای شنیدنش نکرده بود . 2 32 آبیِکبود 1404/4/6 - 18:10 صدای آرچر میا شریدن 0.2 72 صفحۀ 286 به قدری دلم برات تنگ شده که احساس میکنم یه تیکه از خودم رو گم کردم . 4 30 آبیِکبود 1404/4/3 - 12:56 یاد او کالین هوور 3.8 100 صفحۀ 208 اینکه آدم بتونه با بقیه طوری رفتار کنه که احساس کنند ارزشمند و مهم هستند، خودش یه مهارته. 0 50 آبیِکبود 1404/4/2 - 21:35 یاد او کالین هوور 3.8 100 صفحۀ 176 اسکاتی ممکنه بهم بگی یه نفر تا قبل از مرگش چندتا شکست یا فقدان میتونه داشته باشه؟ میخوام بدونم چون حس میکنم در این ماجرا هیچ بردی نصیب من نمیشه. 0 25 آبیِکبود 1404/3/31 - 21:09 یاد او کالین هوور 3.8 100 صفحۀ 3 ممکن است با کارهایم او را نکشته باشم، اما، به طور حتم با هیچ کاری نکردن او را کشتم. 4 69 آبیِکبود 1404/3/31 - 12:54 صدای آرچر میا شریدن 0.2 72 صفحۀ 26 معلوم نبود بتونی؛ اما یه روز دیگه هم دووم آوردی. مگه نه؟ 2 41