بریدهای از کتاب سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش اثر هاروکی موراکامی
1404/6/20 - 19:01
صفحۀ 33
_ فکر کن، خودت میفهمی . سوکورو زبانش بند آمده بود. آو داشت چی میگفت؟ فکر کن؟ به چی فکر کنم؟ اگر بیشتر از این به چیزی فکر کنم، دیگر خودم هم نمیفهمم که کیام .
_ فکر کن، خودت میفهمی . سوکورو زبانش بند آمده بود. آو داشت چی میگفت؟ فکر کن؟ به چی فکر کنم؟ اگر بیشتر از این به چیزی فکر کنم، دیگر خودم هم نمیفهمم که کیام .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.