بریدههای کتاب ساناز ساناز 1404/2/12 جوان خام فیودور داستایفسکی 3.7 3 صفحۀ 111 پول يگانه وسيلهاى است كه ناچیزترين موجود به كمک آن مى تواند به بالاترين مقام صعود كند. ممكن است من موجود ناچیزی نباشم اما با نگاهی به آينه مىدانم كه ظاهرم چنين نمىنمايد، زيرا قيافهام معمولى است. اما اگر به ثروتمندى روتشيلد بودم چه كسى در قيافهام عيبى پیدا مى كرد؟ اگر سوت مى زدم هزاران زن باتمام فريبندگی به طرفم پرواز نمى كردند؟ مطمئنم كه واقعاً مراخوش قيافه مى انگاشتند. 0 2 ساناز 1404/2/11 جوان خام فیودور داستایفسکی 3.7 3 صفحۀ 109 بله، آدم افسرده اى هستم؛ هميشه دهانم رامى بندم. غالباً دوست دارم ازاتاق پر از جمعيت بيرون بروم. ممكن است به ديگران مهربانى كنم اما اغلب نمى توانم كوچکترين دليلى براى مهربانى كردن به آنها بيابم. مردم آن قدر مخلوقات درخشانى نيستندكه ارزش داشته باشد آدم به خاطر آنها به دردسر بيفتد. چرا آن ها نمى توانند علناً و مستقيماً به من نزديک شوند، چرا هميشه بايد مجبور باشم باب مراوده را من بازكنم؟ 0 8 ساناز 1404/1/18 خداحافظ گاری کوپر رومن گاری 3.7 47 صفحۀ 78 لنی تاب تحمل کسانی را که دوست داشت، نداشت. اینها باعث میشوند که آدم در عقاید خود شک کند. آدم با اینها که هست شل میشود. و وقتی شل شد نمیتواند به نرمی ها و درشتیهای زندگی بیاعتنا بماند. اینها ضوابط زندگی آدم را به هم میریزند. 0 29 ساناز 1403/12/23 پیرمرد و دریا ارنست همینگوی 4.0 180 صفحۀ 65 انتخاب او توی عمق تیرهی دریا ماندن و دور بودن از دو رنگی ها و دامها و دروغها بود و انتخاب من پیش او رفتن و او را دور از همهی مردم جستن و یافتن بود. دور از همهی مردم دنیا. حالا ما به هم پیوستهایم، از ظهر تا به حال. هیچکس هم به هیچ یک از ما کمک نمیکند. 0 3 ساناز 1403/12/7 داستان های شگفت انگیز ادگار آلن پو 3.7 0 صفحۀ 54 دریغا که گاه وجدان بشری زیر چنان بار سنگینی از نفرت و بیزاری میماند که رهایی از آن ممکن نمیشود مگر در گور... 0 29 ساناز 1403/12/4 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 17 صفحۀ 154 تنها آدمها هستند که عهد شکنی میکنند، شیطانها همیشه به قولشان وفا دارند... 3 43 ساناز 1403/11/14 هرچه باداباد استیو تولتز 3.7 24 صفحۀ 186 چرا مردم هنوز اینقدر پدر خود را در میآورند تا شادی و سعادت خود را توی چشم بقیه فرو کنند؟ 3 41 ساناز 1403/11/11 سعادت زناشویی لی یف نیکالایویچ تولستوی 3.8 39 صفحۀ 73 برای من غیر از او چیزی در دنیا نبود و من او را بهترین آدم دنیا و از خطا مبرا میشمردم و به همین دلیل نمیتوانستم غیر از او برای چیزی زنده باشم. 0 1
بریدههای کتاب ساناز ساناز 1404/2/12 جوان خام فیودور داستایفسکی 3.7 3 صفحۀ 111 پول يگانه وسيلهاى است كه ناچیزترين موجود به كمک آن مى تواند به بالاترين مقام صعود كند. ممكن است من موجود ناچیزی نباشم اما با نگاهی به آينه مىدانم كه ظاهرم چنين نمىنمايد، زيرا قيافهام معمولى است. اما اگر به ثروتمندى روتشيلد بودم چه كسى در قيافهام عيبى پیدا مى كرد؟ اگر سوت مى زدم هزاران زن باتمام فريبندگی به طرفم پرواز نمى كردند؟ مطمئنم كه واقعاً مراخوش قيافه مى انگاشتند. 0 2 ساناز 1404/2/11 جوان خام فیودور داستایفسکی 3.7 3 صفحۀ 109 بله، آدم افسرده اى هستم؛ هميشه دهانم رامى بندم. غالباً دوست دارم ازاتاق پر از جمعيت بيرون بروم. ممكن است به ديگران مهربانى كنم اما اغلب نمى توانم كوچکترين دليلى براى مهربانى كردن به آنها بيابم. مردم آن قدر مخلوقات درخشانى نيستندكه ارزش داشته باشد آدم به خاطر آنها به دردسر بيفتد. چرا آن ها نمى توانند علناً و مستقيماً به من نزديک شوند، چرا هميشه بايد مجبور باشم باب مراوده را من بازكنم؟ 0 8 ساناز 1404/1/18 خداحافظ گاری کوپر رومن گاری 3.7 47 صفحۀ 78 لنی تاب تحمل کسانی را که دوست داشت، نداشت. اینها باعث میشوند که آدم در عقاید خود شک کند. آدم با اینها که هست شل میشود. و وقتی شل شد نمیتواند به نرمی ها و درشتیهای زندگی بیاعتنا بماند. اینها ضوابط زندگی آدم را به هم میریزند. 0 29 ساناز 1403/12/23 پیرمرد و دریا ارنست همینگوی 4.0 180 صفحۀ 65 انتخاب او توی عمق تیرهی دریا ماندن و دور بودن از دو رنگی ها و دامها و دروغها بود و انتخاب من پیش او رفتن و او را دور از همهی مردم جستن و یافتن بود. دور از همهی مردم دنیا. حالا ما به هم پیوستهایم، از ظهر تا به حال. هیچکس هم به هیچ یک از ما کمک نمیکند. 0 3 ساناز 1403/12/7 داستان های شگفت انگیز ادگار آلن پو 3.7 0 صفحۀ 54 دریغا که گاه وجدان بشری زیر چنان بار سنگینی از نفرت و بیزاری میماند که رهایی از آن ممکن نمیشود مگر در گور... 0 29 ساناز 1403/12/4 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 17 صفحۀ 154 تنها آدمها هستند که عهد شکنی میکنند، شیطانها همیشه به قولشان وفا دارند... 3 43 ساناز 1403/11/14 هرچه باداباد استیو تولتز 3.7 24 صفحۀ 186 چرا مردم هنوز اینقدر پدر خود را در میآورند تا شادی و سعادت خود را توی چشم بقیه فرو کنند؟ 3 41 ساناز 1403/11/11 سعادت زناشویی لی یف نیکالایویچ تولستوی 3.8 39 صفحۀ 73 برای من غیر از او چیزی در دنیا نبود و من او را بهترین آدم دنیا و از خطا مبرا میشمردم و به همین دلیل نمیتوانستم غیر از او برای چیزی زنده باشم. 0 1