بریده کتابهای صَعوِه صَعوِه 5 روز پیش خانه خوانی علی طباطبایی 3.8 1 صفحۀ 33 همهی ماجراهای زندگی جایی اتفاق میافتند و در اصطلاح فصازمانی هستند. تناسب هر اتفاق و جای رخ دادنش باعث میشود به شکلی متفاوت در خاطر ثبت شود. گویی فضاها انتخاب میکنند چه خاطراتی را در خود نگه دارند و چه خاطراتی را نه. 0 0 صَعوِه 1403/3/14 باکره و کولی دی.اچ.لارنس 3.4 4 صفحۀ 31 خرد کردن میله های محبس به مراتب از گشودن در های نامرئی زندگی آسان تر است. 0 13 صَعوِه 1403/2/20 دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود رومن پوئرتولاس 3.0 2 صفحۀ 195 اسماعیل کاداره؛ شاعر آلبانیایی روزی گفته بود: ابر ها مثل پاکت نامه های غولپیکر، مثل نامه هایی که فصل ها برای هم فرستاده اند؛ شنا می کنند. 0 4 صَعوِه 1403/2/19 دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود رومن پوئرتولاس 3.0 2 صفحۀ 51 به هر حال ابر ها در جعبه های کفش بهتر هستند تا در سینه دخترکان. 0 2 صَعوِه 1403/2/1 زن: فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 150 در آنجا[بهشت و جهنم]دو تا دستگاه حساب و کتاب و عقاب-دستگاه خدا و دستگاه علی-وجود نداشته است؛ علی و خدا اختلاف حساب نداشته اند:)) 0 1 صَعوِه 1403/1/28 فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 46 0 1 صَعوِه 1403/1/28 فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 40 «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» ...این تعبیر خاص که در سخن پیامبر است؛ یک مفهوم اسرار آمیز غیبی ندارد...علمی که نور است؛ «علم مسئول» است. 0 1 صَعوِه 1403/1/26 فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 20 0 3 صَعوِه 1402/12/15 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 27 صفحۀ 101 می خواهم بگویم مخالفت با فرهنگ غالب مثل این است که بخواهی کوهی را با شالی ابریشمی بتراشی. 0 16 صَعوِه 1402/12/13 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 27 صفحۀ 30 چینش کلمه ها مثل ترتیب اعداد راه به بی نهایت نمی برد. 0 2 صَعوِه 1402/11/27 روشنایی خاموش شده نهال تجدد 2.0 1 صفحۀ 129 0 0 صَعوِه 1402/11/27 روشنایی خاموش شده نهال تجدد 2.0 1 صفحۀ 129 ...هر سه مرد روحانی به خوبی می دانند که همواره امور دنیوی است که در مورد ساختار آسمان تصمیم می گیرد. 0 12 صَعوِه 1402/10/16 به هوای دزدیدن اسب ها پر پترسون 3.5 4 صفحۀ 64 ...اما وقتی دیکنز می خوانی در واقع در حال خواندن تصنیفی بلند در وصف دنیایی هستی که دورانش به سر آمده. دنیایی که در آن همه چیز باید معادله وار در انتها به هم برسد. جایی که هر آن چه به هم ریخته باید در نهایت تعادلش را بازیابد تا دوباره لبخند بر لبان خدایان بنشیند. 0 7 صَعوِه 1402/10/14 به هوای دزدیدن اسب ها پر پترسون 3.5 4 صفحۀ 17 ناگهان گوزن ها را دیدم که به سمتم می دویدند. زانو زدم و گونه ام را تکیه دادم به لوله تفنگ. گوزن ها از فرط ترس چنان می دویدند که متوجه حضور من نشدند. شاید هم توان هراسیدن از یک دشمن دیگر را نداشتند. 0 15 صَعوِه 1402/7/30 رقص خورشید در روز ابری حنا مینا 3.0 1 صفحۀ 171 آتش من آتش مسحور کردن بود؛ و این درست همان چیزی ست که مرا می رنجاند. این که با انگیزه مهربانی، دردی عمیق را بر جای گذاریم. 0 24 صَعوِه 1402/7/27 رقص خورشید در روز ابری حنا مینا 3.0 1 صفحۀ 64 راهی ندارم. قدم هایم از من جسور ترند. من همیشه در شروع کار هایم،بدهکار قدم هایم مانده ام...یعنی پیش از من کسی به فکر تشکر از پاهایش افتاده است؟ پس چرا روی این همه دیوار؛ تصویری از پاها نیست؛ و در میدان ها تندیسی از آنها نتراشیده اند؟... 0 3 صَعوِه 1402/7/27 رقص خورشید در روز ابری حنا مینا 3.0 1 صفحۀ 41 وقتی در اندیشه هایم به بن بست می رسیدم؛ دلواپس عشقم می شدم و آرزو هایم را تازه می کردم.به هر حال آرزو های معذب بهتر از یأس های آرامش بخش اند. 0 11 صَعوِه 1402/6/20 بحر و نهر منیرالدین بیروتی 2.5 1 صفحۀ 166 -ملت ما آدرس بهشت را بعد از مرگ بلدند؛ اما دو تا دستورالعمل واسه رسیدن به یک اقتصاد خوب را نمی دانند. 0 3 صَعوِه 1402/6/19 بحر و نهر منیرالدین بیروتی 2.5 1 صفحۀ 130 ...از داد تا می داد فاصله بود؟ چقدر؟ 0 8 صَعوِه 1402/5/28 ولگردهای دارما جک کروک 3.8 2 صفحۀ 108 «...تصورش رو بکن که دنیا پر از آواره های کوله به دوشه، ولگرد های دارمایی که دست رد می زنن به سینه این خواست عمومی که تولید رو مصرف کنن و بنابراین مجبور شن واسه به دست آوردن امتیاز مصرف کار کنن؛ واسه اون آشغالایی که واقعا هیچ احتیاجی بهشون نیست...» 0 0
بریده کتابهای صَعوِه صَعوِه 5 روز پیش خانه خوانی علی طباطبایی 3.8 1 صفحۀ 33 همهی ماجراهای زندگی جایی اتفاق میافتند و در اصطلاح فصازمانی هستند. تناسب هر اتفاق و جای رخ دادنش باعث میشود به شکلی متفاوت در خاطر ثبت شود. گویی فضاها انتخاب میکنند چه خاطراتی را در خود نگه دارند و چه خاطراتی را نه. 0 0 صَعوِه 1403/3/14 باکره و کولی دی.اچ.لارنس 3.4 4 صفحۀ 31 خرد کردن میله های محبس به مراتب از گشودن در های نامرئی زندگی آسان تر است. 0 13 صَعوِه 1403/2/20 دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود رومن پوئرتولاس 3.0 2 صفحۀ 195 اسماعیل کاداره؛ شاعر آلبانیایی روزی گفته بود: ابر ها مثل پاکت نامه های غولپیکر، مثل نامه هایی که فصل ها برای هم فرستاده اند؛ شنا می کنند. 0 4 صَعوِه 1403/2/19 دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود رومن پوئرتولاس 3.0 2 صفحۀ 51 به هر حال ابر ها در جعبه های کفش بهتر هستند تا در سینه دخترکان. 0 2 صَعوِه 1403/2/1 زن: فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 150 در آنجا[بهشت و جهنم]دو تا دستگاه حساب و کتاب و عقاب-دستگاه خدا و دستگاه علی-وجود نداشته است؛ علی و خدا اختلاف حساب نداشته اند:)) 0 1 صَعوِه 1403/1/28 فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 46 0 1 صَعوِه 1403/1/28 فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 40 «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» ...این تعبیر خاص که در سخن پیامبر است؛ یک مفهوم اسرار آمیز غیبی ندارد...علمی که نور است؛ «علم مسئول» است. 0 1 صَعوِه 1403/1/26 فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.2 20 صفحۀ 20 0 3 صَعوِه 1402/12/15 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 27 صفحۀ 101 می خواهم بگویم مخالفت با فرهنگ غالب مثل این است که بخواهی کوهی را با شالی ابریشمی بتراشی. 0 16 صَعوِه 1402/12/13 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 27 صفحۀ 30 چینش کلمه ها مثل ترتیب اعداد راه به بی نهایت نمی برد. 0 2 صَعوِه 1402/11/27 روشنایی خاموش شده نهال تجدد 2.0 1 صفحۀ 129 0 0 صَعوِه 1402/11/27 روشنایی خاموش شده نهال تجدد 2.0 1 صفحۀ 129 ...هر سه مرد روحانی به خوبی می دانند که همواره امور دنیوی است که در مورد ساختار آسمان تصمیم می گیرد. 0 12 صَعوِه 1402/10/16 به هوای دزدیدن اسب ها پر پترسون 3.5 4 صفحۀ 64 ...اما وقتی دیکنز می خوانی در واقع در حال خواندن تصنیفی بلند در وصف دنیایی هستی که دورانش به سر آمده. دنیایی که در آن همه چیز باید معادله وار در انتها به هم برسد. جایی که هر آن چه به هم ریخته باید در نهایت تعادلش را بازیابد تا دوباره لبخند بر لبان خدایان بنشیند. 0 7 صَعوِه 1402/10/14 به هوای دزدیدن اسب ها پر پترسون 3.5 4 صفحۀ 17 ناگهان گوزن ها را دیدم که به سمتم می دویدند. زانو زدم و گونه ام را تکیه دادم به لوله تفنگ. گوزن ها از فرط ترس چنان می دویدند که متوجه حضور من نشدند. شاید هم توان هراسیدن از یک دشمن دیگر را نداشتند. 0 15 صَعوِه 1402/7/30 رقص خورشید در روز ابری حنا مینا 3.0 1 صفحۀ 171 آتش من آتش مسحور کردن بود؛ و این درست همان چیزی ست که مرا می رنجاند. این که با انگیزه مهربانی، دردی عمیق را بر جای گذاریم. 0 24 صَعوِه 1402/7/27 رقص خورشید در روز ابری حنا مینا 3.0 1 صفحۀ 64 راهی ندارم. قدم هایم از من جسور ترند. من همیشه در شروع کار هایم،بدهکار قدم هایم مانده ام...یعنی پیش از من کسی به فکر تشکر از پاهایش افتاده است؟ پس چرا روی این همه دیوار؛ تصویری از پاها نیست؛ و در میدان ها تندیسی از آنها نتراشیده اند؟... 0 3 صَعوِه 1402/7/27 رقص خورشید در روز ابری حنا مینا 3.0 1 صفحۀ 41 وقتی در اندیشه هایم به بن بست می رسیدم؛ دلواپس عشقم می شدم و آرزو هایم را تازه می کردم.به هر حال آرزو های معذب بهتر از یأس های آرامش بخش اند. 0 11 صَعوِه 1402/6/20 بحر و نهر منیرالدین بیروتی 2.5 1 صفحۀ 166 -ملت ما آدرس بهشت را بعد از مرگ بلدند؛ اما دو تا دستورالعمل واسه رسیدن به یک اقتصاد خوب را نمی دانند. 0 3 صَعوِه 1402/6/19 بحر و نهر منیرالدین بیروتی 2.5 1 صفحۀ 130 ...از داد تا می داد فاصله بود؟ چقدر؟ 0 8 صَعوِه 1402/5/28 ولگردهای دارما جک کروک 3.8 2 صفحۀ 108 «...تصورش رو بکن که دنیا پر از آواره های کوله به دوشه، ولگرد های دارمایی که دست رد می زنن به سینه این خواست عمومی که تولید رو مصرف کنن و بنابراین مجبور شن واسه به دست آوردن امتیاز مصرف کار کنن؛ واسه اون آشغالایی که واقعا هیچ احتیاجی بهشون نیست...» 0 0