بریدههای کتاب مامانِ لیام:) مامانِ لیام:) 1403/9/8 جنگ سار ماری لو 4.3 9 صفحۀ 33 هردرِ بستهای ، کلیدی دارد. هر مشکلی ، راهحلی دارد. 0 40 مامانِ لیام:) 1403/9/8 جنگ سار ماری لو 4.3 9 صفحۀ 32 مرگ عادتی زشت دارد که درست بیاید وسط تمام نقشه هایی که آدم با دقت برای حال و آینده اش کشیده است. 0 26 مامانِ لیام:) 1403/8/17 مشعلی در برابر شب جلد 2 صبا طاهر 4.4 18 صفحۀ 199 《 تو عبادتگاه منی. کشیش منی. دعای منی. آزادیبخش منی.》 4 49 مامانِ لیام:) 1403/8/17 مشعلی در برابر شب جلد 2 صبا طاهر 4.4 18 صفحۀ 202 رحم کردن نقطه ضعفه. اگه به دشمنانت رحم کنی مثل اینه که روی شمشیر خودت افتادی. 0 27 مامانِ لیام:) 1403/8/13 یاغی شن ها جلد 1 آلوین همیلتون 4.4 24 صفحۀ 232 《 تو خودِ این کشوری امانی. زنده تر از هرچیزی هستی که باید اینجا باشه. تماما آتش و باروت ، با انگشتی که همیشه روی ماشهست.》 0 14 مامانِ لیام:) 1403/8/8 دربار شعله های سیمین: بخش دوم جلد 4 سارا جی. ماس 3.8 4 صفحۀ 276 《باورم نمیشود از کتابخانه بیرون آمده ای.》 《بعضی چیزها از ترس مهمترند.》 0 14 مامانِ لیام:) 1403/8/8 اخگری در خاکستر صبا طاهر 4.4 41 صفحۀ 291 《 در هر صورت خودت رو سرزنش میکردی. در هر صورت آدم هایی که برات مهم بودن، زجر میکشیدن.》 0 13 مامانِ لیام:) 1403/7/23 اخگری در خاکستر صبا طاهر 4.4 41 صفحۀ 54 《 این زندگی همیشه اون چیزی نیست که ما فکر میکنیم. تو اخگری در خاکستری ، الایس ویتوریس. برق میزنی و میسوزی ، تباه میکنی و ویران میکنی. نمیتونی تغییرش بدی. نمیتونی جلوش رو بگیری.》 3 13 مامانِ لیام:) 1403/7/23 یاغی شن ها جلد 1 آلوین همیلتون 4.4 24 صفحۀ 110 بند انگشتانم کشیده شد روی گوشهی خورشیدی که روی قلبش خال کوبی شده بود. این آخرین چیزی بود که قبل از بو-سیدنش فهمیدم. 4 16 مامانِ لیام:) 1403/6/27 Fourth Wing جلد 1 ربکا یاروز 4.1 33 صفحۀ 393 “ Damn it. Touching you was a bad idea" - 《“The worst”》 “Kissing you would be a cataclysmic mistake.”- 《“Calamitous.” 》 3 15 مامانِ لیام:) 1403/6/22 جناح چهارم ربکا یاروز 4.1 33 صفحۀ 159 زیر لب میگوید:《 امروز میخوای خونم رو بریزی ، مگه نه ، وایولنس؟》>>>>>>>>>>>> 0 25 مامانِ لیام:) 1403/6/21 جناح چهارم ربکا یاروز 4.1 33 صفحۀ 193 《میدونم. برای همین هنوز زنده ای. مسئله اینه ، سورنگیل. امید چیز بی ثبات و خطرناکیه. تمرکزت رو به هم میریزه و به جای اینکه روی احتمالات ممکن تمرکز کنه، روی احتمالات بعید تمرکز میکنه.》 1 24 مامانِ لیام:) 1403/6/17 کتاب ساحلی امیلی هنری 3.9 27 صفحۀ 247 گاس زمزمه کرد :《 تو خیلی قشنگی ، ژانویه. از خوشگلی مثل خورشید میمونی.》>>>>😭💗 0 7 مامانِ لیام:) 1403/6/7 شمشیر شیشه ای ویکتوریا اویارد 4.2 4 صفحۀ 89 عجیب است ، دشمن هایم من را بهتر از هرکس دیگری میشناسند ، و خانواده ام اصلا من را نمیشناسند. 0 16 مامانِ لیام:) 1403/6/5 دربار شعله های سیمین: بخش اول جلد 4 سارا جی. ماس 4.0 1 صفحۀ 205 《 نیرویت یک آواز است ؛ آوازی که من مدتی بسیار بسیار زیاد منتظر شنیدنش بوده ام ، نستا.》 0 3 مامانِ لیام:) 1403/6/5 Court of Silver Flames, A 4.0 5 صفحۀ 160 《 “I’m going to think of that look on your face." 》 He took another step down the hall. ♡《“I’m always thinking of that look on your face.”》 0 5 مامانِ لیام:) 1403/6/3 سلطنت پنهان: برای آینده بجنگ... برای سلطنت بمیر جلد 3 جنیفرای. نیلسن 4.5 8 صفحۀ 351 《 از اولین باری که همدیگه رو دیدیم ، نمیتونم حتی یک لحظه رو به یاد بیارم که عاشقت نبوده باشم.》 0 9 مامانِ لیام:) 1403/5/26 دربار بال و ویرانی: بخش دوم سارا جی. ماس 4.5 3 صفحۀ 331 《 در جهان بعد ، در زندگی بعد ، تورا دوباره پیدا خواهم کرد. و آن موقع فرصت خواهیم داشت. قول میدهم.》>>>>>♡ 0 13 مامانِ لیام:) 1403/5/12 قلمرو خار و رز: دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.7 2 صفحۀ 265 دست هایش به پایین سُر خوردند تا پشت زانو هایم را بگیرد و با نیشخندی موذیانه گفت :《 تو رستگاری ام هستی ، فیرا.》 0 10 مامانِ لیام:) 1403/4/25 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 33 صفحۀ 66 آنی پاسخ داد:《 بله ، هیچوقت در زندگی ام احساس تنهایی نکرده ام، حتی وقتی تنها بوده ام همراهان خوبی مثل رویاها ، خیال ها و تصوراتم داشته ام. 0 20
بریدههای کتاب مامانِ لیام:) مامانِ لیام:) 1403/9/8 جنگ سار ماری لو 4.3 9 صفحۀ 33 هردرِ بستهای ، کلیدی دارد. هر مشکلی ، راهحلی دارد. 0 40 مامانِ لیام:) 1403/9/8 جنگ سار ماری لو 4.3 9 صفحۀ 32 مرگ عادتی زشت دارد که درست بیاید وسط تمام نقشه هایی که آدم با دقت برای حال و آینده اش کشیده است. 0 26 مامانِ لیام:) 1403/8/17 مشعلی در برابر شب جلد 2 صبا طاهر 4.4 18 صفحۀ 199 《 تو عبادتگاه منی. کشیش منی. دعای منی. آزادیبخش منی.》 4 49 مامانِ لیام:) 1403/8/17 مشعلی در برابر شب جلد 2 صبا طاهر 4.4 18 صفحۀ 202 رحم کردن نقطه ضعفه. اگه به دشمنانت رحم کنی مثل اینه که روی شمشیر خودت افتادی. 0 27 مامانِ لیام:) 1403/8/13 یاغی شن ها جلد 1 آلوین همیلتون 4.4 24 صفحۀ 232 《 تو خودِ این کشوری امانی. زنده تر از هرچیزی هستی که باید اینجا باشه. تماما آتش و باروت ، با انگشتی که همیشه روی ماشهست.》 0 14 مامانِ لیام:) 1403/8/8 دربار شعله های سیمین: بخش دوم جلد 4 سارا جی. ماس 3.8 4 صفحۀ 276 《باورم نمیشود از کتابخانه بیرون آمده ای.》 《بعضی چیزها از ترس مهمترند.》 0 14 مامانِ لیام:) 1403/8/8 اخگری در خاکستر صبا طاهر 4.4 41 صفحۀ 291 《 در هر صورت خودت رو سرزنش میکردی. در هر صورت آدم هایی که برات مهم بودن، زجر میکشیدن.》 0 13 مامانِ لیام:) 1403/7/23 اخگری در خاکستر صبا طاهر 4.4 41 صفحۀ 54 《 این زندگی همیشه اون چیزی نیست که ما فکر میکنیم. تو اخگری در خاکستری ، الایس ویتوریس. برق میزنی و میسوزی ، تباه میکنی و ویران میکنی. نمیتونی تغییرش بدی. نمیتونی جلوش رو بگیری.》 3 13 مامانِ لیام:) 1403/7/23 یاغی شن ها جلد 1 آلوین همیلتون 4.4 24 صفحۀ 110 بند انگشتانم کشیده شد روی گوشهی خورشیدی که روی قلبش خال کوبی شده بود. این آخرین چیزی بود که قبل از بو-سیدنش فهمیدم. 4 16 مامانِ لیام:) 1403/6/27 Fourth Wing جلد 1 ربکا یاروز 4.1 33 صفحۀ 393 “ Damn it. Touching you was a bad idea" - 《“The worst”》 “Kissing you would be a cataclysmic mistake.”- 《“Calamitous.” 》 3 15 مامانِ لیام:) 1403/6/22 جناح چهارم ربکا یاروز 4.1 33 صفحۀ 159 زیر لب میگوید:《 امروز میخوای خونم رو بریزی ، مگه نه ، وایولنس؟》>>>>>>>>>>>> 0 25 مامانِ لیام:) 1403/6/21 جناح چهارم ربکا یاروز 4.1 33 صفحۀ 193 《میدونم. برای همین هنوز زنده ای. مسئله اینه ، سورنگیل. امید چیز بی ثبات و خطرناکیه. تمرکزت رو به هم میریزه و به جای اینکه روی احتمالات ممکن تمرکز کنه، روی احتمالات بعید تمرکز میکنه.》 1 24 مامانِ لیام:) 1403/6/17 کتاب ساحلی امیلی هنری 3.9 27 صفحۀ 247 گاس زمزمه کرد :《 تو خیلی قشنگی ، ژانویه. از خوشگلی مثل خورشید میمونی.》>>>>😭💗 0 7 مامانِ لیام:) 1403/6/7 شمشیر شیشه ای ویکتوریا اویارد 4.2 4 صفحۀ 89 عجیب است ، دشمن هایم من را بهتر از هرکس دیگری میشناسند ، و خانواده ام اصلا من را نمیشناسند. 0 16 مامانِ لیام:) 1403/6/5 دربار شعله های سیمین: بخش اول جلد 4 سارا جی. ماس 4.0 1 صفحۀ 205 《 نیرویت یک آواز است ؛ آوازی که من مدتی بسیار بسیار زیاد منتظر شنیدنش بوده ام ، نستا.》 0 3 مامانِ لیام:) 1403/6/5 Court of Silver Flames, A 4.0 5 صفحۀ 160 《 “I’m going to think of that look on your face." 》 He took another step down the hall. ♡《“I’m always thinking of that look on your face.”》 0 5 مامانِ لیام:) 1403/6/3 سلطنت پنهان: برای آینده بجنگ... برای سلطنت بمیر جلد 3 جنیفرای. نیلسن 4.5 8 صفحۀ 351 《 از اولین باری که همدیگه رو دیدیم ، نمیتونم حتی یک لحظه رو به یاد بیارم که عاشقت نبوده باشم.》 0 9 مامانِ لیام:) 1403/5/26 دربار بال و ویرانی: بخش دوم سارا جی. ماس 4.5 3 صفحۀ 331 《 در جهان بعد ، در زندگی بعد ، تورا دوباره پیدا خواهم کرد. و آن موقع فرصت خواهیم داشت. قول میدهم.》>>>>>♡ 0 13 مامانِ لیام:) 1403/5/12 قلمرو خار و رز: دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.7 2 صفحۀ 265 دست هایش به پایین سُر خوردند تا پشت زانو هایم را بگیرد و با نیشخندی موذیانه گفت :《 تو رستگاری ام هستی ، فیرا.》 0 10 مامانِ لیام:) 1403/4/25 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 33 صفحۀ 66 آنی پاسخ داد:《 بله ، هیچوقت در زندگی ام احساس تنهایی نکرده ام، حتی وقتی تنها بوده ام همراهان خوبی مثل رویاها ، خیال ها و تصوراتم داشته ام. 0 20