بریده‌های کتاب جادوگری به نام جود🪄

از پس دشمنانم برمی آیم ، خداوند مرا از شر دوستان در امان بدارد

آدم های ترسو هیچی گیرشون نمیاد

دنیای زنده ها چیزهایی هست که خیلی خیلی بدتر از مردنه

دلت برای مرده ها نسوزه ،هری برای زنده ها دلسوزی کن بیشتر از همه برای کسانی که بی عشق و محبت زندگی می کنند

خداحافظ دابی

بعضی چیزا هیچ وقت عوض نمیشن

آخرین دشمنی که نابود می‌شود مرگ است

جهان نه مهربان به نظر می رسد و نه متخاصم فقط بی تفاوت است

دنیا زيباست ، ولی در عین حال ، سراسر دروغ و نیرنگ است

تا عشق و امیدی هست،چه باک از بوسه‌ی دیوانه سازان ؟

من ازت متنفر نیستم ، فقط ازت ناامید شدم آخرش شدی همون که گفتی هیچ وقت نمی شی.

از دست دادن تو نبود که درد داشت این درد داشت که می دونستم از دست دادن من واسه تو درد نداشت

سزاوار خداحافظی بهتری بودم

هیچ وقت از چیزی که هستی خجالت نکش

جدایی هیچ وقت آسان نمی شود

توفان ها رو دوست دارم ولی نه اینکه توی اون باشم ترجیح میدم هنگامی که به صدای باران گوش میدم در زیر پتویی مچاله شوم کتاب بخوانم وچای بنوشم

اما عشق بدون بها اتفاق نمی افتد

سعی کن توجه کسی رو جلب نکنی توی این شهر بهتره هیچ کس نباشی تا اینکه کسی باشی

هیچ چیز مجانی به دست نمی آید