بریده کتابهای باران نویریان باران نویریان 1403/9/1 آدمی همان است که می خواند رابرت دی یانی 3.5 7 صفحۀ 198 کتابها "عاملان آزادی" هستند. ما از طریق خواندن خود را به رهایی میرسانیم؛ به ذهن انسانهای دیگر دسترسی پیدا میکنیم، به ذهنهایی که با ذهن خودمان فرق دارند، پس طی این فرایند ذهن خود را وسعت میبخشیم. 0 7 باران نویریان 1403/8/7 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 3.9 2 صفحۀ 141 مسئله این است که مرگِ کسان، مدام به ما حمله میکند و رفتنِ هر مردهای تمام روابطِ معنادهِ زندگی را معلق میکند. 0 9 باران نویریان 1403/8/3 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 3.9 2 صفحۀ 99 شمشیر تو از تیزی افتاده اما پوستِ من خاطرهی عبور تو را مرور میکند. 0 15 باران نویریان 1403/7/16 شیوه چشم (بهمن جلالی که بود و چه کرد) پیمان هوشمندزاده 4.5 1 صفحۀ 207 اگر فکر کنیم که عکسها کاغذ نیستند میفهمیم که چهقدر به درد مردم، جامعهشناسان، طراحان فیلم و حتی روانشناسان میخورند. عکسها تکهای از یک دوره هستند. ما یک دوره را با چه وسیلهای بهتر از عکس میتوانیم نشان بدهیم.. 0 11 باران نویریان 1403/7/6 شیوه چشم (بهمن جلالی که بود و چه کرد) پیمان هوشمندزاده 4.5 1 صفحۀ 55 همهی آدمها میخواهند با عکس یادگاری یک تکه از زمان خوشبختی خود را، یا یک تکه از زمان شادی بدون تکرار خود را، ابدی کنند و به تعداد همهی لحظههایی که دیگر شاد نیستند تکثیر کنند. انگار میخواهند به خودشان یادآور شوند که این زمان، زمان خوشبختی من بوده است. 0 14 باران نویریان 1403/7/6 شیوه چشم (بهمن جلالی که بود و چه کرد) پیمان هوشمندزاده 4.5 1 صفحۀ 49 امید، اگر امید و آرزوی بهبود شرایط نباشد، انسان مرده است، ساکن و فسیل میشود. 0 26 باران نویریان 1403/6/28 معنای سفر امیلی تامس 2.8 3 صفحۀ 166 در طبیعت شعفی دیوانهوار وجود آدمی را فرا میگیرد. قدم گذاشتن روی زمین لخت، در چالههای برف، هنگام گرگومیشِ هوا و زیر آسمان ابری، باعث میشوند بیآنکه به مناسبتِ شادیبخشِ خاصی فکر کنم روحم تازه شود. 0 3 باران نویریان 1403/6/24 راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده 3.4 116 صفحۀ 33 بوی نعش درختها زنده است، درست بر عکس نعش آدمها. 5 26 باران نویریان 1403/6/21 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 19 صفحۀ 321 میوهی بسیار، شاخهی درخت را میشکند، شادی بسیار، قلب را. ترکمن میگوید: با نصف خندهات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامهی نو چاروق نو نپوش. کمال، غصه میآورد. 0 7 باران نویریان 1403/5/19 اعتماد به نفس: به روایت مدرسه دوباتن آلن دوباتن 4.0 2 صفحۀ 66 فیلسوف آلمانی، آرتور شوپنهاور، زمانی با بدبینی به ما یادآوری کرده است وقتی با افراد جدید ملاقات میکنیم، باید همیشه یادمان باشد ممکن است آنها فقط چند قدم با برداشتن اسلحه و پایان دادن به زندگیشان فاصله داشته باشند. 0 2 باران نویریان 1403/5/19 اعتماد به نفس: به روایت مدرسه دوباتن آلن دوباتن 4.0 2 صفحۀ 58 فرد کمرو دلش نمیخواهد ناخوشایند یا سرد باشد، ولی تمام تفاوتها را صرفاً مانعی غلبهناپذیر در مقابل ابراز شخصیت و خوشنیتیاش میبیند. 0 2 باران نویریان 1403/4/17 مرگ به وقت بهار مرسه رودوردا 3.5 17 صفحۀ 141 دهکده پر بود از آدمهایی که شور[زندگی]شان کشته شده بود، و همه به کسی که شورش کشته میشد با نگاهی ترحمآمیز و رضایتمند نگاه میکردند، انگار دیگر طرف حسابشان کودکی بیش نیست. 0 8 باران نویریان 1403/4/2 مرگ به وقت بهار مرسه رودوردا 3.5 17 صفحۀ 77 آدمها حصاری به دور خود کشیدهاند، اما نزدیکشان که بشوی سفرهی دلشان را برایت باز میکنند. 0 36 باران نویریان 1403/2/27 درخت باش ماریا جانفراری 4.2 1 صفحۀ 40 پس درخت باش چرا که باهم... جنگل میشویم. 0 7 باران نویریان 1402/4/13 پیاده روی؛ و سکوت، در زمانه ی هیاهو ارلینگ کاگه 3.9 18 صفحۀ 37 راه ندادن دنیا به دورن به معنیِ پشت کردن به فضای پیرامونمان نیست، بلکه برعکس اینجور کنارهگیری از دنیا موجب میشود آن را کمی شفافتر ببینیم، ثابتقدمتر باشیم، و سعی کنیم زندگی را دوست بداریم. 0 7
بریده کتابهای باران نویریان باران نویریان 1403/9/1 آدمی همان است که می خواند رابرت دی یانی 3.5 7 صفحۀ 198 کتابها "عاملان آزادی" هستند. ما از طریق خواندن خود را به رهایی میرسانیم؛ به ذهن انسانهای دیگر دسترسی پیدا میکنیم، به ذهنهایی که با ذهن خودمان فرق دارند، پس طی این فرایند ذهن خود را وسعت میبخشیم. 0 7 باران نویریان 1403/8/7 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 3.9 2 صفحۀ 141 مسئله این است که مرگِ کسان، مدام به ما حمله میکند و رفتنِ هر مردهای تمام روابطِ معنادهِ زندگی را معلق میکند. 0 9 باران نویریان 1403/8/3 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 3.9 2 صفحۀ 99 شمشیر تو از تیزی افتاده اما پوستِ من خاطرهی عبور تو را مرور میکند. 0 15 باران نویریان 1403/7/16 شیوه چشم (بهمن جلالی که بود و چه کرد) پیمان هوشمندزاده 4.5 1 صفحۀ 207 اگر فکر کنیم که عکسها کاغذ نیستند میفهمیم که چهقدر به درد مردم، جامعهشناسان، طراحان فیلم و حتی روانشناسان میخورند. عکسها تکهای از یک دوره هستند. ما یک دوره را با چه وسیلهای بهتر از عکس میتوانیم نشان بدهیم.. 0 11 باران نویریان 1403/7/6 شیوه چشم (بهمن جلالی که بود و چه کرد) پیمان هوشمندزاده 4.5 1 صفحۀ 55 همهی آدمها میخواهند با عکس یادگاری یک تکه از زمان خوشبختی خود را، یا یک تکه از زمان شادی بدون تکرار خود را، ابدی کنند و به تعداد همهی لحظههایی که دیگر شاد نیستند تکثیر کنند. انگار میخواهند به خودشان یادآور شوند که این زمان، زمان خوشبختی من بوده است. 0 14 باران نویریان 1403/7/6 شیوه چشم (بهمن جلالی که بود و چه کرد) پیمان هوشمندزاده 4.5 1 صفحۀ 49 امید، اگر امید و آرزوی بهبود شرایط نباشد، انسان مرده است، ساکن و فسیل میشود. 0 26 باران نویریان 1403/6/28 معنای سفر امیلی تامس 2.8 3 صفحۀ 166 در طبیعت شعفی دیوانهوار وجود آدمی را فرا میگیرد. قدم گذاشتن روی زمین لخت، در چالههای برف، هنگام گرگومیشِ هوا و زیر آسمان ابری، باعث میشوند بیآنکه به مناسبتِ شادیبخشِ خاصی فکر کنم روحم تازه شود. 0 3 باران نویریان 1403/6/24 راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده 3.4 116 صفحۀ 33 بوی نعش درختها زنده است، درست بر عکس نعش آدمها. 5 26 باران نویریان 1403/6/21 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 19 صفحۀ 321 میوهی بسیار، شاخهی درخت را میشکند، شادی بسیار، قلب را. ترکمن میگوید: با نصف خندهات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامهی نو چاروق نو نپوش. کمال، غصه میآورد. 0 7 باران نویریان 1403/5/19 اعتماد به نفس: به روایت مدرسه دوباتن آلن دوباتن 4.0 2 صفحۀ 66 فیلسوف آلمانی، آرتور شوپنهاور، زمانی با بدبینی به ما یادآوری کرده است وقتی با افراد جدید ملاقات میکنیم، باید همیشه یادمان باشد ممکن است آنها فقط چند قدم با برداشتن اسلحه و پایان دادن به زندگیشان فاصله داشته باشند. 0 2 باران نویریان 1403/5/19 اعتماد به نفس: به روایت مدرسه دوباتن آلن دوباتن 4.0 2 صفحۀ 58 فرد کمرو دلش نمیخواهد ناخوشایند یا سرد باشد، ولی تمام تفاوتها را صرفاً مانعی غلبهناپذیر در مقابل ابراز شخصیت و خوشنیتیاش میبیند. 0 2 باران نویریان 1403/4/17 مرگ به وقت بهار مرسه رودوردا 3.5 17 صفحۀ 141 دهکده پر بود از آدمهایی که شور[زندگی]شان کشته شده بود، و همه به کسی که شورش کشته میشد با نگاهی ترحمآمیز و رضایتمند نگاه میکردند، انگار دیگر طرف حسابشان کودکی بیش نیست. 0 8 باران نویریان 1403/4/2 مرگ به وقت بهار مرسه رودوردا 3.5 17 صفحۀ 77 آدمها حصاری به دور خود کشیدهاند، اما نزدیکشان که بشوی سفرهی دلشان را برایت باز میکنند. 0 36 باران نویریان 1403/2/27 درخت باش ماریا جانفراری 4.2 1 صفحۀ 40 پس درخت باش چرا که باهم... جنگل میشویم. 0 7 باران نویریان 1402/4/13 پیاده روی؛ و سکوت، در زمانه ی هیاهو ارلینگ کاگه 3.9 18 صفحۀ 37 راه ندادن دنیا به دورن به معنیِ پشت کردن به فضای پیرامونمان نیست، بلکه برعکس اینجور کنارهگیری از دنیا موجب میشود آن را کمی شفافتر ببینیم، ثابتقدمتر باشیم، و سعی کنیم زندگی را دوست بداریم. 0 7