بریدههای کتاب باران نویریان باران نویریان 1404/1/7 گزیده شعر محمد شمس لنگرودی فاطمه سالاروند 4.3 0 صفحۀ 82 0 4 باران نویریان 1403/12/6 منظومه ی بازگشت و اشعار دیگر محمد شمس لنگرودی 3.1 1 صفحۀ 65 عمر نه تیکتاک عقربهها تاکتاک سرخ خاطرههایی است که به صورت من روشنی میبخشد. 0 2 باران نویریان 1403/12/1 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.7 13 صفحۀ 123 در این خیال گنگ و مبهم بودم که شاید خیلی هم خوب نباشد که بخواهیم همهچیز را بفهمیم، بلکه شاید باید فقط تماشا کنیم و بهخاطر بسپاریم. 0 12 باران نویریان 1403/11/29 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.7 13 صفحۀ 37 شاید راه رسیدن به حقیقت این باشد که حسابوکتاب را کنار بگذاریم و اجازه بدهیم زندگی روال خودش را طی کند. 0 31 باران نویریان 1403/11/24 خانه خوانی: تجربه زندگی در خانه های دوره ی گذار معماری تهران سیدعلی طباطبایی ابراهیمی 3.6 26 صفحۀ 11 خانه چنان نزدیک است که گویی در رگ و پوست ما ریشه دوانده است. 0 13 باران نویریان 1403/11/18 در ماگدا سابو 4.1 38 صفحۀ 263 یکبار وقتی بچه بودم پروانهای را نگاه میکردم که بال میزد و میچرخید، و همین احساس را داشتم که تحتتأثیر قرارش دهم و با نومیدی میخواستم بنشیند. نمیخواستم بگیرمش، فقط میخواستم از نزدیک ببینمش. 0 7 باران نویریان 1403/10/9 شفق در خم جاده ی بی رهگذر آندره آسیمن 3.8 4 صفحۀ 68 شاید هرگز خودت را پیدا نکنی؛ اما قشنگ بهخاطر داری چطور دنبال خودت میگشتی؛ این خودش یکجور تسلّای خاطری است. 0 44 باران نویریان 1403/9/30 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 63 صفحۀ 141 هربار در زندگی معنایی مییافتم، معنا فقط لحظهای دوام میآورد و بعد در انبوهی از ندانستنهای بسیار دود میشد و به هوا میرفت. 1 33 باران نویریان 1403/9/1 آدمی همان است که می خواند رابرت دی یانی 3.4 7 صفحۀ 198 کتابها "عاملان آزادی" هستند. ما از طریق خواندن خود را به رهایی میرسانیم؛ به ذهن انسانهای دیگر دسترسی پیدا میکنیم، به ذهنهایی که با ذهن خودمان فرق دارند، پس طی این فرایند ذهن خود را وسعت میبخشیم. 0 10 باران نویریان 1403/8/7 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 4.0 3 صفحۀ 141 مسئله این است که مرگِ کسان، مدام به ما حمله میکند و رفتنِ هر مردهای تمام روابطِ معنادهِ زندگی را معلق میکند. 0 9 باران نویریان 1403/8/3 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 4.0 3 صفحۀ 99 شمشیر تو از تیزی افتاده اما پوستِ من خاطرهی عبور تو را مرور میکند. 0 15 باران نویریان 1403/7/16 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 207 اگر فکر کنیم که عکسها کاغذ نیستند میفهمیم که چهقدر به درد مردم، جامعهشناسان، طراحان فیلم و حتی روانشناسان میخورند. عکسها تکهای از یک دوره هستند. ما یک دوره را با چه وسیلهای بهتر از عکس میتوانیم نشان بدهیم.. 0 13 باران نویریان 1403/7/6 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 55 همهی آدمها میخواهند با عکس یادگاری یک تکه از زمان خوشبختی خود را، یا یک تکه از زمان شادی بدون تکرار خود را، ابدی کنند و به تعداد همهی لحظههایی که دیگر شاد نیستند تکثیر کنند. انگار میخواهند به خودشان یادآور شوند که این زمان، زمان خوشبختی من بوده است. 0 17 باران نویریان 1403/7/6 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 49 امید، اگر امید و آرزوی بهبود شرایط نباشد، انسان مرده است، ساکن و فسیل میشود. 0 28 باران نویریان 1403/6/28 معنای سفر امیلی تامس 2.9 3 صفحۀ 166 در طبیعت شعفی دیوانهوار وجود آدمی را فرا میگیرد. قدم گذاشتن روی زمین لخت، در چالههای برف، هنگام گرگومیشِ هوا و زیر آسمان ابری، باعث میشوند بیآنکه به مناسبتِ شادیبخشِ خاصی فکر کنم روحم تازه شود. 0 3 باران نویریان 1403/6/24 راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده 3.4 131 صفحۀ 33 بوی نعش درختها زنده است، درست بر عکس نعش آدمها. 5 29 باران نویریان 1403/6/21 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 22 صفحۀ 321 میوهی بسیار، شاخهی درخت را میشکند، شادی بسیار، قلب را. ترکمن میگوید: با نصف خندهات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامهی نو چاروق نو نپوش. کمال، غصه میآورد. 0 7 باران نویریان 1403/5/19 اعتماد به نفس: به روایت مدرسه دوباتن آلن دوباتن 4.2 2 صفحۀ 66 فیلسوف آلمانی، آرتور شوپنهاور، زمانی با بدبینی به ما یادآوری کرده است وقتی با افراد جدید ملاقات میکنیم، باید همیشه یادمان باشد ممکن است آنها فقط چند قدم با برداشتن اسلحه و پایان دادن به زندگیشان فاصله داشته باشند. 0 2 باران نویریان 1403/5/19 اعتماد به نفس: به روایت مدرسه دوباتن آلن دوباتن 4.2 2 صفحۀ 58 فرد کمرو دلش نمیخواهد ناخوشایند یا سرد باشد، ولی تمام تفاوتها را صرفاً مانعی غلبهناپذیر در مقابل ابراز شخصیت و خوشنیتیاش میبیند. 0 2 باران نویریان 1403/4/17 مرگ به وقت بهار مرسه رودوردا 3.4 25 صفحۀ 141 دهکده پر بود از آدمهایی که شور[زندگی]شان کشته شده بود، و همه به کسی که شورش کشته میشد با نگاهی ترحمآمیز و رضایتمند نگاه میکردند، انگار دیگر طرف حسابشان کودکی بیش نیست. 0 8
بریدههای کتاب باران نویریان باران نویریان 1404/1/7 گزیده شعر محمد شمس لنگرودی فاطمه سالاروند 4.3 0 صفحۀ 82 0 4 باران نویریان 1403/12/6 منظومه ی بازگشت و اشعار دیگر محمد شمس لنگرودی 3.1 1 صفحۀ 65 عمر نه تیکتاک عقربهها تاکتاک سرخ خاطرههایی است که به صورت من روشنی میبخشد. 0 2 باران نویریان 1403/12/1 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.7 13 صفحۀ 123 در این خیال گنگ و مبهم بودم که شاید خیلی هم خوب نباشد که بخواهیم همهچیز را بفهمیم، بلکه شاید باید فقط تماشا کنیم و بهخاطر بسپاریم. 0 12 باران نویریان 1403/11/29 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.7 13 صفحۀ 37 شاید راه رسیدن به حقیقت این باشد که حسابوکتاب را کنار بگذاریم و اجازه بدهیم زندگی روال خودش را طی کند. 0 31 باران نویریان 1403/11/24 خانه خوانی: تجربه زندگی در خانه های دوره ی گذار معماری تهران سیدعلی طباطبایی ابراهیمی 3.6 26 صفحۀ 11 خانه چنان نزدیک است که گویی در رگ و پوست ما ریشه دوانده است. 0 13 باران نویریان 1403/11/18 در ماگدا سابو 4.1 38 صفحۀ 263 یکبار وقتی بچه بودم پروانهای را نگاه میکردم که بال میزد و میچرخید، و همین احساس را داشتم که تحتتأثیر قرارش دهم و با نومیدی میخواستم بنشیند. نمیخواستم بگیرمش، فقط میخواستم از نزدیک ببینمش. 0 7 باران نویریان 1403/10/9 شفق در خم جاده ی بی رهگذر آندره آسیمن 3.8 4 صفحۀ 68 شاید هرگز خودت را پیدا نکنی؛ اما قشنگ بهخاطر داری چطور دنبال خودت میگشتی؛ این خودش یکجور تسلّای خاطری است. 0 44 باران نویریان 1403/9/30 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.7 63 صفحۀ 141 هربار در زندگی معنایی مییافتم، معنا فقط لحظهای دوام میآورد و بعد در انبوهی از ندانستنهای بسیار دود میشد و به هوا میرفت. 1 33 باران نویریان 1403/9/1 آدمی همان است که می خواند رابرت دی یانی 3.4 7 صفحۀ 198 کتابها "عاملان آزادی" هستند. ما از طریق خواندن خود را به رهایی میرسانیم؛ به ذهن انسانهای دیگر دسترسی پیدا میکنیم، به ذهنهایی که با ذهن خودمان فرق دارند، پس طی این فرایند ذهن خود را وسعت میبخشیم. 0 10 باران نویریان 1403/8/7 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 4.0 3 صفحۀ 141 مسئله این است که مرگِ کسان، مدام به ما حمله میکند و رفتنِ هر مردهای تمام روابطِ معنادهِ زندگی را معلق میکند. 0 9 باران نویریان 1403/8/3 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 4.0 3 صفحۀ 99 شمشیر تو از تیزی افتاده اما پوستِ من خاطرهی عبور تو را مرور میکند. 0 15 باران نویریان 1403/7/16 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 207 اگر فکر کنیم که عکسها کاغذ نیستند میفهمیم که چهقدر به درد مردم، جامعهشناسان، طراحان فیلم و حتی روانشناسان میخورند. عکسها تکهای از یک دوره هستند. ما یک دوره را با چه وسیلهای بهتر از عکس میتوانیم نشان بدهیم.. 0 13 باران نویریان 1403/7/6 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 55 همهی آدمها میخواهند با عکس یادگاری یک تکه از زمان خوشبختی خود را، یا یک تکه از زمان شادی بدون تکرار خود را، ابدی کنند و به تعداد همهی لحظههایی که دیگر شاد نیستند تکثیر کنند. انگار میخواهند به خودشان یادآور شوند که این زمان، زمان خوشبختی من بوده است. 0 17 باران نویریان 1403/7/6 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 49 امید، اگر امید و آرزوی بهبود شرایط نباشد، انسان مرده است، ساکن و فسیل میشود. 0 28 باران نویریان 1403/6/28 معنای سفر امیلی تامس 2.9 3 صفحۀ 166 در طبیعت شعفی دیوانهوار وجود آدمی را فرا میگیرد. قدم گذاشتن روی زمین لخت، در چالههای برف، هنگام گرگومیشِ هوا و زیر آسمان ابری، باعث میشوند بیآنکه به مناسبتِ شادیبخشِ خاصی فکر کنم روحم تازه شود. 0 3 باران نویریان 1403/6/24 راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده 3.4 131 صفحۀ 33 بوی نعش درختها زنده است، درست بر عکس نعش آدمها. 5 29 باران نویریان 1403/6/21 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 22 صفحۀ 321 میوهی بسیار، شاخهی درخت را میشکند، شادی بسیار، قلب را. ترکمن میگوید: با نصف خندهات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامهی نو چاروق نو نپوش. کمال، غصه میآورد. 0 7 باران نویریان 1403/5/19 اعتماد به نفس: به روایت مدرسه دوباتن آلن دوباتن 4.2 2 صفحۀ 66 فیلسوف آلمانی، آرتور شوپنهاور، زمانی با بدبینی به ما یادآوری کرده است وقتی با افراد جدید ملاقات میکنیم، باید همیشه یادمان باشد ممکن است آنها فقط چند قدم با برداشتن اسلحه و پایان دادن به زندگیشان فاصله داشته باشند. 0 2 باران نویریان 1403/5/19 اعتماد به نفس: به روایت مدرسه دوباتن آلن دوباتن 4.2 2 صفحۀ 58 فرد کمرو دلش نمیخواهد ناخوشایند یا سرد باشد، ولی تمام تفاوتها را صرفاً مانعی غلبهناپذیر در مقابل ابراز شخصیت و خوشنیتیاش میبیند. 0 2 باران نویریان 1403/4/17 مرگ به وقت بهار مرسه رودوردا 3.4 25 صفحۀ 141 دهکده پر بود از آدمهایی که شور[زندگی]شان کشته شده بود، و همه به کسی که شورش کشته میشد با نگاهی ترحمآمیز و رضایتمند نگاه میکردند، انگار دیگر طرف حسابشان کودکی بیش نیست. 0 8