بریدههای کتاب باران باران 1404/2/31 ته ران سلمان امین 4.3 2 صفحۀ 135 آدم برای زندهبودن تواناییهای عجیبی دارد، اما برای شاد زنده ماندن بینهایت آسیبپذیر است. میشود زیر سختترین فشارها زنده ماند، اما شادی موجود شکنندهای است. اگر بیاعتنایی کنی، میمیرد. 0 0 باران 1404/2/31 ته ران سلمان امین 4.3 2 صفحۀ 132 ابرشهر تهران دارد خودش را روی خودش بالا میآورد. 0 8 باران 1404/2/30 ته ران سلمان امین 4.3 2 صفحۀ 106 شتاب در این پایتخت بیحوصله چنان است که گاه مجال یک رؤیاپردازی روزانه برای آدمیزادهی شهرنشین باقی نمیگذارد. 0 9 باران 1404/2/27 ته ران سلمان امین 4.3 2 صفحۀ 62 پیاده گامزدن آدمی را خیلی زود خسته میکند، اما پیادهروی اصلاً کار آدمهای خسته است. خسته از یکدستی، فشار کار، هجوم اضطراب یا غم تنهایی. 2 11 باران 1404/1/28 نقشه هایی برای گم شدن ربکا سولنیت 3.7 33 صفحۀ 99 برای اینکه حقیقتاً زنده باشی، مرگ هم باید جایی در تصویر زندگیات داشته باشد. 0 6 باران 1404/1/7 گزیده شعر محمد شمس لنگرودی فاطمه سالاروند 4.3 0 صفحۀ 82 0 4 باران 1403/12/6 منظومه ی بازگشت و اشعار دیگر محمد شمس لنگرودی 3.1 1 صفحۀ 65 عمر نه تیکتاک عقربهها تاکتاک سرخ خاطرههایی است که به صورت من روشنی میبخشد. 0 2 باران 1403/12/1 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.5 15 صفحۀ 123 در این خیال گنگ و مبهم بودم که شاید خیلی هم خوب نباشد که بخواهیم همهچیز را بفهمیم، بلکه شاید باید فقط تماشا کنیم و بهخاطر بسپاریم. 0 12 باران 1403/11/29 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.5 15 صفحۀ 37 شاید راه رسیدن به حقیقت این باشد که حسابوکتاب را کنار بگذاریم و اجازه بدهیم زندگی روال خودش را طی کند. 0 31 باران 1403/11/24 خانه خوانی: تجربه زندگی در خانه های دوره ی گذار معماری تهران سیدعلی طباطبایی ابراهیمی 3.6 27 صفحۀ 11 خانه چنان نزدیک است که گویی در رگ و پوست ما ریشه دوانده است. 0 13 باران 1403/11/18 در ماگدا سابو 4.1 42 صفحۀ 263 یکبار وقتی بچه بودم پروانهای را نگاه میکردم که بال میزد و میچرخید، و همین احساس را داشتم که تحتتأثیر قرارش دهم و با نومیدی میخواستم بنشیند. نمیخواستم بگیرمش، فقط میخواستم از نزدیک ببینمش. 0 7 باران 1403/10/9 شفق در خم جاده ی بی رهگذر آندره آسیمن 3.8 4 صفحۀ 68 شاید هرگز خودت را پیدا نکنی؛ اما قشنگ بهخاطر داری چطور دنبال خودت میگشتی؛ این خودش یکجور تسلّای خاطری است. 0 44 باران 1403/9/30 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.8 78 صفحۀ 141 هربار در زندگی معنایی مییافتم، معنا فقط لحظهای دوام میآورد و بعد در انبوهی از ندانستنهای بسیار دود میشد و به هوا میرفت. 1 33 باران 1403/9/1 آدمی همان است که می خواند رابرت دی یانی 3.5 8 صفحۀ 198 کتابها "عاملان آزادی" هستند. ما از طریق خواندن خود را به رهایی میرسانیم؛ به ذهن انسانهای دیگر دسترسی پیدا میکنیم، به ذهنهایی که با ذهن خودمان فرق دارند، پس طی این فرایند ذهن خود را وسعت میبخشیم. 0 10 باران 1403/8/7 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 4.1 3 صفحۀ 141 مسئله این است که مرگِ کسان، مدام به ما حمله میکند و رفتنِ هر مردهای تمام روابطِ معنادهِ زندگی را معلق میکند. 0 9 باران 1403/8/3 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 4.1 3 صفحۀ 99 شمشیر تو از تیزی افتاده اما پوستِ من خاطرهی عبور تو را مرور میکند. 0 15 باران 1403/7/16 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 207 اگر فکر کنیم که عکسها کاغذ نیستند میفهمیم که چهقدر به درد مردم، جامعهشناسان، طراحان فیلم و حتی روانشناسان میخورند. عکسها تکهای از یک دوره هستند. ما یک دوره را با چه وسیلهای بهتر از عکس میتوانیم نشان بدهیم.. 0 13 باران 1403/7/6 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 55 همهی آدمها میخواهند با عکس یادگاری یک تکه از زمان خوشبختی خود را، یا یک تکه از زمان شادی بدون تکرار خود را، ابدی کنند و به تعداد همهی لحظههایی که دیگر شاد نیستند تکثیر کنند. انگار میخواهند به خودشان یادآور شوند که این زمان، زمان خوشبختی من بوده است. 0 17 باران 1403/7/6 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 49 امید، اگر امید و آرزوی بهبود شرایط نباشد، انسان مرده است، ساکن و فسیل میشود. 0 28 باران 1403/6/28 معنای سفر امیلی تامس 3.0 3 صفحۀ 166 در طبیعت شعفی دیوانهوار وجود آدمی را فرا میگیرد. قدم گذاشتن روی زمین لخت، در چالههای برف، هنگام گرگومیشِ هوا و زیر آسمان ابری، باعث میشوند بیآنکه به مناسبتِ شادیبخشِ خاصی فکر کنم روحم تازه شود. 0 3
بریدههای کتاب باران باران 1404/2/31 ته ران سلمان امین 4.3 2 صفحۀ 135 آدم برای زندهبودن تواناییهای عجیبی دارد، اما برای شاد زنده ماندن بینهایت آسیبپذیر است. میشود زیر سختترین فشارها زنده ماند، اما شادی موجود شکنندهای است. اگر بیاعتنایی کنی، میمیرد. 0 0 باران 1404/2/31 ته ران سلمان امین 4.3 2 صفحۀ 132 ابرشهر تهران دارد خودش را روی خودش بالا میآورد. 0 8 باران 1404/2/30 ته ران سلمان امین 4.3 2 صفحۀ 106 شتاب در این پایتخت بیحوصله چنان است که گاه مجال یک رؤیاپردازی روزانه برای آدمیزادهی شهرنشین باقی نمیگذارد. 0 9 باران 1404/2/27 ته ران سلمان امین 4.3 2 صفحۀ 62 پیاده گامزدن آدمی را خیلی زود خسته میکند، اما پیادهروی اصلاً کار آدمهای خسته است. خسته از یکدستی، فشار کار، هجوم اضطراب یا غم تنهایی. 2 11 باران 1404/1/28 نقشه هایی برای گم شدن ربکا سولنیت 3.7 33 صفحۀ 99 برای اینکه حقیقتاً زنده باشی، مرگ هم باید جایی در تصویر زندگیات داشته باشد. 0 6 باران 1404/1/7 گزیده شعر محمد شمس لنگرودی فاطمه سالاروند 4.3 0 صفحۀ 82 0 4 باران 1403/12/6 منظومه ی بازگشت و اشعار دیگر محمد شمس لنگرودی 3.1 1 صفحۀ 65 عمر نه تیکتاک عقربهها تاکتاک سرخ خاطرههایی است که به صورت من روشنی میبخشد. 0 2 باران 1403/12/1 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.5 15 صفحۀ 123 در این خیال گنگ و مبهم بودم که شاید خیلی هم خوب نباشد که بخواهیم همهچیز را بفهمیم، بلکه شاید باید فقط تماشا کنیم و بهخاطر بسپاریم. 0 12 باران 1403/11/29 آن قدر سرد که برف ببارد جسیکا او 3.5 15 صفحۀ 37 شاید راه رسیدن به حقیقت این باشد که حسابوکتاب را کنار بگذاریم و اجازه بدهیم زندگی روال خودش را طی کند. 0 31 باران 1403/11/24 خانه خوانی: تجربه زندگی در خانه های دوره ی گذار معماری تهران سیدعلی طباطبایی ابراهیمی 3.6 27 صفحۀ 11 خانه چنان نزدیک است که گویی در رگ و پوست ما ریشه دوانده است. 0 13 باران 1403/11/18 در ماگدا سابو 4.1 42 صفحۀ 263 یکبار وقتی بچه بودم پروانهای را نگاه میکردم که بال میزد و میچرخید، و همین احساس را داشتم که تحتتأثیر قرارش دهم و با نومیدی میخواستم بنشیند. نمیخواستم بگیرمش، فقط میخواستم از نزدیک ببینمش. 0 7 باران 1403/10/9 شفق در خم جاده ی بی رهگذر آندره آسیمن 3.8 4 صفحۀ 68 شاید هرگز خودت را پیدا نکنی؛ اما قشنگ بهخاطر داری چطور دنبال خودت میگشتی؛ این خودش یکجور تسلّای خاطری است. 0 44 باران 1403/9/30 و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد مهزاد الیاسی بختیاری 3.8 78 صفحۀ 141 هربار در زندگی معنایی مییافتم، معنا فقط لحظهای دوام میآورد و بعد در انبوهی از ندانستنهای بسیار دود میشد و به هوا میرفت. 1 33 باران 1403/9/1 آدمی همان است که می خواند رابرت دی یانی 3.5 8 صفحۀ 198 کتابها "عاملان آزادی" هستند. ما از طریق خواندن خود را به رهایی میرسانیم؛ به ذهن انسانهای دیگر دسترسی پیدا میکنیم، به ذهنهایی که با ذهن خودمان فرق دارند، پس طی این فرایند ذهن خود را وسعت میبخشیم. 0 10 باران 1403/8/7 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 4.1 3 صفحۀ 141 مسئله این است که مرگِ کسان، مدام به ما حمله میکند و رفتنِ هر مردهای تمام روابطِ معنادهِ زندگی را معلق میکند. 0 9 باران 1403/8/3 از زخم های نهانی عماد مرتضوی 4.1 3 صفحۀ 99 شمشیر تو از تیزی افتاده اما پوستِ من خاطرهی عبور تو را مرور میکند. 0 15 باران 1403/7/16 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 207 اگر فکر کنیم که عکسها کاغذ نیستند میفهمیم که چهقدر به درد مردم، جامعهشناسان، طراحان فیلم و حتی روانشناسان میخورند. عکسها تکهای از یک دوره هستند. ما یک دوره را با چه وسیلهای بهتر از عکس میتوانیم نشان بدهیم.. 0 13 باران 1403/7/6 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 55 همهی آدمها میخواهند با عکس یادگاری یک تکه از زمان خوشبختی خود را، یا یک تکه از زمان شادی بدون تکرار خود را، ابدی کنند و به تعداد همهی لحظههایی که دیگر شاد نیستند تکثیر کنند. انگار میخواهند به خودشان یادآور شوند که این زمان، زمان خوشبختی من بوده است. 0 17 باران 1403/7/6 شیوه چشم: بهمن جلالی که بود و چه کرد پیمان هوشمندزاده 4.3 2 صفحۀ 49 امید، اگر امید و آرزوی بهبود شرایط نباشد، انسان مرده است، ساکن و فسیل میشود. 0 28 باران 1403/6/28 معنای سفر امیلی تامس 3.0 3 صفحۀ 166 در طبیعت شعفی دیوانهوار وجود آدمی را فرا میگیرد. قدم گذاشتن روی زمین لخت، در چالههای برف، هنگام گرگومیشِ هوا و زیر آسمان ابری، باعث میشوند بیآنکه به مناسبتِ شادیبخشِ خاصی فکر کنم روحم تازه شود. 0 3