بریده کتابهای بابا گوریو سید محمدعلی نیکنام 1403/4/14 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 128 آدم با شرف دشمن مشترک همه است. اما فکر میکنید آدم با شرف چگونه موجودیست؟ در پاریس، با شرف کسی است که سکوت میکند و تن به همرنگی و همراهی نمیدهد. 0 11 فریده چناری 1403/5/30 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 222 چیز غریبی است! مرگ بدون آنکه با ما مشورت کند به سراغ ما میآید. 0 54 مبین مقتدر پرمهر 1402/6/2 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 288 موقعی که بیانشون پایین آمد، به پانسیونرها اطلاع داد: «بله! او مُرد!» مادام وکه گفت: «آقایان، بیایید سر میز. سوپ سرد میشود.» 0 6 سید محمدعلی نیکنام 1403/4/9 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 82 برای برخی مردان مقابله با مردی در میدان نبرد، در حالی که با شمشیری قلبشان را تهدید میکند، آسان تر است از رویارویی با زنی که بعد از دو ساعت گریه و زاری وانمود میکند در حال مردن است. 0 2 احمد بابائی 1402/2/31 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 11 چه کسی میتواند بگوید دیدن کدام یک از این دو دهشتناکتر است، دل های خشکیده یا جمجمه های تهی شده؟ 0 27 سید محمدعلی نیکنام 1403/4/6 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 60 به آن هایی که توی این شهر سوارهاند و لجن مال میشوند میگویند مردمان شریف، به آن هایی که پیادهاند و لجن مال میشوند میگویند اوباش. اگر از بدبختی یک چیز کوچکی بلند کنی توی میدان کاخ دادگستری به نمایشت میگذارند. اگر یک میلیون بدزدی در محافل صاحب کرامت میشوی. برای حفظ این نظام اخلاقی دارید سی میلیون به ژاندارمری و دادگستری پول میدهید. به به! 0 26 فریده چناری 1403/6/2 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 255 عشق تند میگذرد، مانند کودکی است که اصرار دارد بر راهی که از آن عبور میکند نشانههای ویرانی به جا گذارد. 3 6
بریده کتابهای بابا گوریو سید محمدعلی نیکنام 1403/4/14 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 128 آدم با شرف دشمن مشترک همه است. اما فکر میکنید آدم با شرف چگونه موجودیست؟ در پاریس، با شرف کسی است که سکوت میکند و تن به همرنگی و همراهی نمیدهد. 0 11 فریده چناری 1403/5/30 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 222 چیز غریبی است! مرگ بدون آنکه با ما مشورت کند به سراغ ما میآید. 0 54 مبین مقتدر پرمهر 1402/6/2 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 288 موقعی که بیانشون پایین آمد، به پانسیونرها اطلاع داد: «بله! او مُرد!» مادام وکه گفت: «آقایان، بیایید سر میز. سوپ سرد میشود.» 0 6 سید محمدعلی نیکنام 1403/4/9 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 82 برای برخی مردان مقابله با مردی در میدان نبرد، در حالی که با شمشیری قلبشان را تهدید میکند، آسان تر است از رویارویی با زنی که بعد از دو ساعت گریه و زاری وانمود میکند در حال مردن است. 0 2 احمد بابائی 1402/2/31 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 11 چه کسی میتواند بگوید دیدن کدام یک از این دو دهشتناکتر است، دل های خشکیده یا جمجمه های تهی شده؟ 0 27 سید محمدعلی نیکنام 1403/4/6 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 60 به آن هایی که توی این شهر سوارهاند و لجن مال میشوند میگویند مردمان شریف، به آن هایی که پیادهاند و لجن مال میشوند میگویند اوباش. اگر از بدبختی یک چیز کوچکی بلند کنی توی میدان کاخ دادگستری به نمایشت میگذارند. اگر یک میلیون بدزدی در محافل صاحب کرامت میشوی. برای حفظ این نظام اخلاقی دارید سی میلیون به ژاندارمری و دادگستری پول میدهید. به به! 0 26 فریده چناری 1403/6/2 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 30 صفحۀ 255 عشق تند میگذرد، مانند کودکی است که اصرار دارد بر راهی که از آن عبور میکند نشانههای ویرانی به جا گذارد. 3 6