بریدههای کتاب خوب مثل مرده ها jurdan 1403/5/6 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 195 راوی جوابش را داد. می گفت تسلیم نشو، حتی اگه آمار و منطق اینطور میگوید.«گور بابای کمتر از یه درصد. تو پیپا فیتز آموبی لعنتی هستی. گروهبان کوچولوی من. پیپوس مکسیموس. از پس هر کاری برمیای.» ~:~) 0 19 نگار داداشی 1403/11/1 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 412 یک سال و هشت ماه و شانزده روز بعد _ سلام گروهبان، من رو یادت می آد؟ 0 7 ℛℯ𝒹 𝒲𝒾𝓉𝒸ℎ 1403/5/11 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 404 «ولی یکیشان باید زودتر میرفت. باید آخرین نگاهش را به آن یکی میانداخت. باید آن جمله را برای آخرینبار به زبان میآورد» 0 5 𑄽ৎ𝖭𝖺𝗓֪𝖺𝗇𝗂𝗇 1404/1/29 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 337 فقط زندگی کن. 0 1 زینب سادات میرقاسمی 1403/3/25 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 28 0 2 zahra 1404/3/21 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 80 0 9 بیتا:) 1403/9/21 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 25 دختر عزیزم،چرا ساعت هشت صبح چهارشنبه داری عکس جسد می بینی؟! 0 17 zahra 1404/3/21 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 76 بعضی وقتا باید بیرون از حوزهی قانون دنبال عدالت بگردیم. 0 24 𑄽ৎ𝖭𝖺𝗓֪𝖺𝗇𝗂𝗇 1404/1/22 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 84 اون اشتباه میکنه. من دیوونه نیستم. 0 0 دیان 1403/10/25 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 410 تو پیپِ منی. من راوی تواَم. ما یه تیم هستیم. 0 4 کتابدار ماه✧ 1403/3/19 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 95 +تو مال منی.کوچولوی من،گروهبان من، باید ازت مراقبت کنم. -همیشه داری ازم مراقبت میکنی؛ حتی وقتی اینجا نیستی:) 0 19 واژه گرد 1404/3/28 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 401 هیچ چیز این زخم را التیام نمیداد.نه زمان نه مکان.هیچ چیز. 0 3 𑄽ৎ𝖭𝖺𝗓֪𝖺𝗇𝗂𝗇 1404/1/22 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 80 آیا طبیعی است که یک نفر اینهمه دشمن داشته باشد؟ 0 0 fatemeh🇮🇷 1404/2/18 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 304 دستگاه ها دروغ نمی گویند،این کار مختص انسان هاست. 0 3 𑄽ৎ𝖭𝖺𝗓֪𝖺𝗇𝗂𝗇 1404/1/29 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 404 قول میداد عوض شود، بهتر شود تا لیاقت زندگی قدیمیاش و عزیزانش را داشته باشد. 0 0 aram 1403/12/6 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 20 0 6 zahra 1404/3/18 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 47 پیپ ناخودآگاه لبخند زد و تماشایشان کرد. این...کلمهی مناسب چه بود؟ خیلی خوب بود. لحظه ای ناب و خوب که هیچکس نمیتوانست آن را از او بگیرد. همگی در بدترین لحظات کنار هم بودند و راهی طولانی طی کرده بودند. تنهایی و در کنار هم. بخشی از زندگی خودشان، بخشی از زندگی او. 0 2 Sheida Hanafi 1404/2/22 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 22 پیپ آرنجش را فشار داد . این راز آنها بود و معنایش میشد دوستت دارم 🥺✨️ 0 7 واژه گرد 1404/3/28 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 397 فقط اینطوری از دست من در امانی -دلم نمیخواد از دستت در امان باشم. 0 0 zahra 1404/3/18 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 22 دختری تنها در شهری خوابآلود که آرزو میکرد شب زودتر تمام شود. 0 9
بریدههای کتاب خوب مثل مرده ها jurdan 1403/5/6 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 195 راوی جوابش را داد. می گفت تسلیم نشو، حتی اگه آمار و منطق اینطور میگوید.«گور بابای کمتر از یه درصد. تو پیپا فیتز آموبی لعنتی هستی. گروهبان کوچولوی من. پیپوس مکسیموس. از پس هر کاری برمیای.» ~:~) 0 19 نگار داداشی 1403/11/1 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 412 یک سال و هشت ماه و شانزده روز بعد _ سلام گروهبان، من رو یادت می آد؟ 0 7 ℛℯ𝒹 𝒲𝒾𝓉𝒸ℎ 1403/5/11 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 404 «ولی یکیشان باید زودتر میرفت. باید آخرین نگاهش را به آن یکی میانداخت. باید آن جمله را برای آخرینبار به زبان میآورد» 0 5 𑄽ৎ𝖭𝖺𝗓֪𝖺𝗇𝗂𝗇 1404/1/29 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 337 فقط زندگی کن. 0 1 زینب سادات میرقاسمی 1403/3/25 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 28 0 2 zahra 1404/3/21 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 80 0 9 بیتا:) 1403/9/21 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 25 دختر عزیزم،چرا ساعت هشت صبح چهارشنبه داری عکس جسد می بینی؟! 0 17 zahra 1404/3/21 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 76 بعضی وقتا باید بیرون از حوزهی قانون دنبال عدالت بگردیم. 0 24 𑄽ৎ𝖭𝖺𝗓֪𝖺𝗇𝗂𝗇 1404/1/22 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 84 اون اشتباه میکنه. من دیوونه نیستم. 0 0 دیان 1403/10/25 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 410 تو پیپِ منی. من راوی تواَم. ما یه تیم هستیم. 0 4 کتابدار ماه✧ 1403/3/19 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 95 +تو مال منی.کوچولوی من،گروهبان من، باید ازت مراقبت کنم. -همیشه داری ازم مراقبت میکنی؛ حتی وقتی اینجا نیستی:) 0 19 واژه گرد 1404/3/28 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 401 هیچ چیز این زخم را التیام نمیداد.نه زمان نه مکان.هیچ چیز. 0 3 𑄽ৎ𝖭𝖺𝗓֪𝖺𝗇𝗂𝗇 1404/1/22 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 80 آیا طبیعی است که یک نفر اینهمه دشمن داشته باشد؟ 0 0 fatemeh🇮🇷 1404/2/18 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 304 دستگاه ها دروغ نمی گویند،این کار مختص انسان هاست. 0 3 𑄽ৎ𝖭𝖺𝗓֪𝖺𝗇𝗂𝗇 1404/1/29 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 404 قول میداد عوض شود، بهتر شود تا لیاقت زندگی قدیمیاش و عزیزانش را داشته باشد. 0 0 aram 1403/12/6 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 20 0 6 zahra 1404/3/18 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 47 پیپ ناخودآگاه لبخند زد و تماشایشان کرد. این...کلمهی مناسب چه بود؟ خیلی خوب بود. لحظه ای ناب و خوب که هیچکس نمیتوانست آن را از او بگیرد. همگی در بدترین لحظات کنار هم بودند و راهی طولانی طی کرده بودند. تنهایی و در کنار هم. بخشی از زندگی خودشان، بخشی از زندگی او. 0 2 Sheida Hanafi 1404/2/22 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 22 پیپ آرنجش را فشار داد . این راز آنها بود و معنایش میشد دوستت دارم 🥺✨️ 0 7 واژه گرد 1404/3/28 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 397 فقط اینطوری از دست من در امانی -دلم نمیخواد از دستت در امان باشم. 0 0 zahra 1404/3/18 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 53 صفحۀ 22 دختری تنها در شهری خوابآلود که آرزو میکرد شب زودتر تمام شود. 0 9