نگار داداشی نگار داداشی دنبال کردن @negardt 1 دنبال شده 1 دنبال کننده کتابدوست(84 کتاب)0امتیاز دنبال کردن1یادداشت0امتیاز0لیستکتابخانه نمایش کتابخانه خواندهام 84 کتاب در حال خواندن 1 کتاب خواهم خواند 0 کتاب یادداشتها نگار داداشی 1403/11/1 از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.1 55 بعد از مدت ها کتابی خواندم که بی نظیر بود. جمله به جمله اش تداعی کننده لحظاتی بود که بارها در بیمارستان شاهدش بودم. روایت غم، امید، درد، تلاش، خون و در نهایت مرگ. به شخصه همیشه دوست داشتم بدانم بیمار در آن لحظات گیج شده از دارو ها چه افکاری در سرش جولان می دهد. چه احساسی نسبت به درمان ها و روحیه دادن ها دارد. در آن واپسین لحظات مرگ را چگونه در آغوش می کشد. و عزیزانش همراه با او و بعد از او چگونه تاب می آورند! 1 24 باشگاهها این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست. چالشهالیستها این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است. بریدههای کتاب نگار داداشی 1403/11/1 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.4 42 صفحۀ 412 یک سال و هشت ماه و شانزده روز بعد _ سلام گروهبان، من رو یادت می آد؟ 0 1 نگار داداشی 1403/11/1 صدای آرچر میا شریدن 4.2 41 صفحۀ 128 شاید هنگامی که پای غم و عذابی به میان می آمد که خودمان را مسئولش می دانستیم، هیچ درست و غلط، یا سیاه یا سپیدی وجود نداشت؛ شاید تمام آنچه وجود داشت فقط گستره ای از طیف خاکستری بود. 0 2 فعالیتهافعالیتی یافت نشد.
نگار داداشی نگار داداشی دنبال کردن @negardt 1 دنبال شده 1 دنبال کننده کتابدوست(84 کتاب)0امتیاز دنبال کردن1یادداشت0امتیاز0لیستکتابخانه نمایش کتابخانه خواندهام 84 کتاب در حال خواندن 1 کتاب خواهم خواند 0 کتاب یادداشتها نگار داداشی 1403/11/1 از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.1 55 بعد از مدت ها کتابی خواندم که بی نظیر بود. جمله به جمله اش تداعی کننده لحظاتی بود که بارها در بیمارستان شاهدش بودم. روایت غم، امید، درد، تلاش، خون و در نهایت مرگ. به شخصه همیشه دوست داشتم بدانم بیمار در آن لحظات گیج شده از دارو ها چه افکاری در سرش جولان می دهد. چه احساسی نسبت به درمان ها و روحیه دادن ها دارد. در آن واپسین لحظات مرگ را چگونه در آغوش می کشد. و عزیزانش همراه با او و بعد از او چگونه تاب می آورند! 1 24 باشگاهها این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست. چالشهالیستها این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است. بریدههای کتاب نگار داداشی 1403/11/1 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.4 42 صفحۀ 412 یک سال و هشت ماه و شانزده روز بعد _ سلام گروهبان، من رو یادت می آد؟ 0 1 نگار داداشی 1403/11/1 صدای آرچر میا شریدن 4.2 41 صفحۀ 128 شاید هنگامی که پای غم و عذابی به میان می آمد که خودمان را مسئولش می دانستیم، هیچ درست و غلط، یا سیاه یا سپیدی وجود نداشت؛ شاید تمام آنچه وجود داشت فقط گستره ای از طیف خاکستری بود. 0 2 فعالیتهافعالیتی یافت نشد.