بریدههای کتاب یادداشت های اینجانب خاطره 1403/6/19 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 46 و همیشه جایی وجود میداشت که فکر آزرده ی آدمی در پس آن پنهان شود. 0 0 nahal 1403/11/25 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 144 غافل از اینکه کمی آن طرفتر و در تاریکی پشت صحنه،ابدیت گرسنه منتظر من بود. 0 0 محمدپارسا اشرفی 1404/3/9 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 28 این تنهایی که به تلخی دارم از آن شکوه میکنم، درست مثل عقل، موهبتی است که برای حفظ اسرار مقدس قلب از نگاه بیگانه به انسان اعطا شده است. 0 12 Amadeus 1404/2/1 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 66 که من ترسوام!آه اگر آن توله سگ از خود راضی میدانست چه طوفان خشمی را در جان من به راه انداخته است، از ترس فریادی میکشید و فرار میکرد زیر تختش. ترسو منم؟ منی که کل جهان بر سرم آوار شد، اما نتوانست لهم کند تازه از تکههای متلاشی وحشتناکش طبق طرح و نقشه خودم جهان جدیدی ساختم. تمام نیروهای شیطانی حیات، از تنهایی و حبس گرفته تا خیانت و دروغ علیه من بسیج شدند، اما من تک تک آنها را تابع اراده خودم کردم. یعنی من، منی که حتی بر خوابها و رویاهایم چیره شدم، ترسو باشم؟... 0 13 Amadeus 1404/1/31 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 51 فقط آنکس فریاد میکشد که از صحت سخنان خود اطمینانی ندارد،زیرا حقیقت در صلابت آرام و سادگی سرد است که جریان دارد. 0 7 Elaheh 1403/5/3 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 36 " ذهن انسان، تنها زمانی امر نامتناهی را درک می کند که مفروض در محدودهٔ خاصی قرار بگیرد، مثلا، در یک مربع چنینی محصور شده باشد. " 0 35 محمد سعید میرابیان 1403/11/29 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 32 درک آدمیزاد از این که واقعا چهچیز شر و شناعت است و چه چیز ضروری و طبیعی، درکی بسیار نازل است. 0 12 احمدرضا اکرمی 1402/12/26 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 5 میبایست ظهر هنگام بودهباشد که نطفه بستم میبایست ظهر هنگام بودهباشد که به دنیا آمدم من از کودکی دوست داشتهام انوار آفتاب را. اما از آن روز که چشمانت را دیدم دیگر به آفتاب بیاعتنا شدم چرا باید تنها دل به یک آفتاب بسپارم حال که دو آفتاب از آن من است؟ میخاییل کوزمین،عشق،۱۹۰۸ 0 4 مهران 1403/9/7 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 43 بخوان رفیق من از روی چهرهام همهچی را بخوان. ولی آخر تو کجا میتوانی درونم را از چهرهام بخوانی! لیانید آندرییف 0 1 محمد سعید میرابیان 1403/11/29 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 29 انسان باید خود را تابع قوانین زندگی کند، نه مرگ و تخیل شاعران، هرچند زیبا باشند. آخر کدام امرِ ساختگی و کدام جعل میتواند زیبا باشد؟ 0 1 مهران 1403/9/13 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 104 ایمان دارم و شهادت میدهم که زندان ما جاودانه است رفقا 0 1
بریدههای کتاب یادداشت های اینجانب خاطره 1403/6/19 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 46 و همیشه جایی وجود میداشت که فکر آزرده ی آدمی در پس آن پنهان شود. 0 0 nahal 1403/11/25 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 144 غافل از اینکه کمی آن طرفتر و در تاریکی پشت صحنه،ابدیت گرسنه منتظر من بود. 0 0 محمدپارسا اشرفی 1404/3/9 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 28 این تنهایی که به تلخی دارم از آن شکوه میکنم، درست مثل عقل، موهبتی است که برای حفظ اسرار مقدس قلب از نگاه بیگانه به انسان اعطا شده است. 0 12 Amadeus 1404/2/1 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 66 که من ترسوام!آه اگر آن توله سگ از خود راضی میدانست چه طوفان خشمی را در جان من به راه انداخته است، از ترس فریادی میکشید و فرار میکرد زیر تختش. ترسو منم؟ منی که کل جهان بر سرم آوار شد، اما نتوانست لهم کند تازه از تکههای متلاشی وحشتناکش طبق طرح و نقشه خودم جهان جدیدی ساختم. تمام نیروهای شیطانی حیات، از تنهایی و حبس گرفته تا خیانت و دروغ علیه من بسیج شدند، اما من تک تک آنها را تابع اراده خودم کردم. یعنی من، منی که حتی بر خوابها و رویاهایم چیره شدم، ترسو باشم؟... 0 13 Amadeus 1404/1/31 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 51 فقط آنکس فریاد میکشد که از صحت سخنان خود اطمینانی ندارد،زیرا حقیقت در صلابت آرام و سادگی سرد است که جریان دارد. 0 7 Elaheh 1403/5/3 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 36 " ذهن انسان، تنها زمانی امر نامتناهی را درک می کند که مفروض در محدودهٔ خاصی قرار بگیرد، مثلا، در یک مربع چنینی محصور شده باشد. " 0 35 محمد سعید میرابیان 1403/11/29 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 32 درک آدمیزاد از این که واقعا چهچیز شر و شناعت است و چه چیز ضروری و طبیعی، درکی بسیار نازل است. 0 12 احمدرضا اکرمی 1402/12/26 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 5 میبایست ظهر هنگام بودهباشد که نطفه بستم میبایست ظهر هنگام بودهباشد که به دنیا آمدم من از کودکی دوست داشتهام انوار آفتاب را. اما از آن روز که چشمانت را دیدم دیگر به آفتاب بیاعتنا شدم چرا باید تنها دل به یک آفتاب بسپارم حال که دو آفتاب از آن من است؟ میخاییل کوزمین،عشق،۱۹۰۸ 0 4 مهران 1403/9/7 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 43 بخوان رفیق من از روی چهرهام همهچی را بخوان. ولی آخر تو کجا میتوانی درونم را از چهرهام بخوانی! لیانید آندرییف 0 1 محمد سعید میرابیان 1403/11/29 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 29 انسان باید خود را تابع قوانین زندگی کند، نه مرگ و تخیل شاعران، هرچند زیبا باشند. آخر کدام امرِ ساختگی و کدام جعل میتواند زیبا باشد؟ 0 1 مهران 1403/9/13 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 12 صفحۀ 104 ایمان دارم و شهادت میدهم که زندان ما جاودانه است رفقا 0 1