بریدههای کتاب همه می میرند ارمان 1403/12/16 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 213 0 0 ونوس 1403/7/17 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 98 از مردن نمیترسم دست کم میدانم که چند سالی زندگی کردهام 0 9 Mahshid 1403/12/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 240 پیروزی بر قحطی و طاعون ممکن است؛ ایا می شود بر انسانها پیروز شد؟ 0 1 Mahshid 1403/12/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 40 به نظر من جاودانگی معجزه ای نیست که از معجزه به دنیا آمدن و مردن بزرگتر باشد. 0 1 مهران م 1403/12/1 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 426 هرچیزی که بشر می سازد روزی خراب میشود،میدانم.و از همان لحظه ای که آدم به دنیا می آید مردنش شروع میشود.اما بین تولد و مرگ،زندگی وجود دارد. 0 10 محمدحسین خوشمهر 1402/7/5 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 1 با لبخندی گفت: از اینجا خوشم میآید. شما چطور؟ در آن طرف تالار زن جوانی وییل مینواخت و میخواند. جمعیت بر گردان ترانه او را به صدای بلند تکرار میکرد. معمولا از آن گونه هیاهوی انسانی و خندهها و سر و صداها متنفر بودم. اما ماریان لبخند میزد و من نمیتوانستم از آنچه چنان لبخندی را بر لبان او میآورد متنفر باشم. - من هم خوشم میآید. 0 8 مهران م 1403/12/1 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 348 با لبخندی گفت:میبینی،داری مشاور خیلی خوبی میشوی. گفتم:برای این است که دارم چیزها را با چشم تو میبینم. 0 5 محمدحسین خوشمهر 1402/7/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 1 این مردم خوشبختی را نمیخواهند؛ میخواهند زندگی کنند.[...] آنچه برایشان ارزش دارد هرگز آن چیزی نیست که به آنها داده میشود، بلکه کاریست که خودشان میکنند. اگر نتوانند چیزی را خلق کنند، باید نابود کنند. اما در هر حال باید آنچه را که وجود دارد طرد کنند، وگرنه انسان نیستند. و ما که میخواهیم به جای آنها دنیا را بسازیم و در آن زندانیشان کنیم، چیزی جز نفرت آنها نصیبمان نمیشود. این نظم، این آسایشی که ما آرزویش را داریم برای آنها بدترین نفرین است. 0 13 ح فرشاد 1402/9/6 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 43 0 23 آیلار 1403/6/12 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 24 _برای چه خودتان را گرفتار من کرده اید. +تصمیم گرفته ام خوبتان کنم. _من که مریض نیستم. +اما نمی خواهید زندگی کنید. 0 5 علی عقیلی نسب 1403/2/19 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 21 _شما جوانید، نیرومندید، چرا مثل مردهها زندگی میکنید؟ مرد گفت: _کار بهتری پیدا نکردهام. 0 18 آیلار 1403/7/13 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 126 من و همسالانم جوانی نکرده پیر می شویم. گفتم: آینده پاداش این مشقتها را خواهد داد. گفت: سالهایی که از دستمان رفته چه کسی به ما پس می دهد؟ نگاهی به من انداخت و گفت: من یک زندگی بیشتر ندارم. 0 26 محمدحسین خوشمهر 1402/7/3 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 1 در زمان بیکرانه هیچ کاری نمیماند که ارزش آغازیدن، کوشیدن و به پایان رسانیدن داشته باشد. 0 5 ریحانه شفیق 1403/9/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 267 شارل گفت: یک راه درست بیشتر وجود ندارد، و آن اینکه انسان در پی نجات خود باشد. - فکر میکنید بتوانید دیگران را هم به رستگاری برسانید یا اینکه فقط به نجات خودتان فکر میکنید؟ گفت: فقط نجات خودم، اگر خداوند رحمان بخواهد. دستی به پیشانی کشید و گفت: فکر میکردم وظیفهام این است که دیگران را به زور به رستگاری برسانم و اشتباهم این بود: شیطان وسوسهام کردهبود. 2 10 ارمان 1403/12/16 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 167 0 0 Mahshid 1403/12/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 348 ایا سی چهل سال زندگی به این همه زحمت می ارزد؟ 0 1 kimiya njz 1403/10/14 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 27 0 0 ح فرشاد 1402/10/8 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 180 0 11 نرگس 1402/12/3 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 2 روزی همه میمیرند اما پیش از مُردن زندگی میکنند. 3 23 نرگس 1402/12/17 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 196 مثل اینکه علاج درد به اندازهی خود درد رنجآور است. 1 61
بریدههای کتاب همه می میرند ارمان 1403/12/16 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 213 0 0 ونوس 1403/7/17 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 98 از مردن نمیترسم دست کم میدانم که چند سالی زندگی کردهام 0 9 Mahshid 1403/12/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 240 پیروزی بر قحطی و طاعون ممکن است؛ ایا می شود بر انسانها پیروز شد؟ 0 1 Mahshid 1403/12/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 40 به نظر من جاودانگی معجزه ای نیست که از معجزه به دنیا آمدن و مردن بزرگتر باشد. 0 1 مهران م 1403/12/1 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 426 هرچیزی که بشر می سازد روزی خراب میشود،میدانم.و از همان لحظه ای که آدم به دنیا می آید مردنش شروع میشود.اما بین تولد و مرگ،زندگی وجود دارد. 0 10 محمدحسین خوشمهر 1402/7/5 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 1 با لبخندی گفت: از اینجا خوشم میآید. شما چطور؟ در آن طرف تالار زن جوانی وییل مینواخت و میخواند. جمعیت بر گردان ترانه او را به صدای بلند تکرار میکرد. معمولا از آن گونه هیاهوی انسانی و خندهها و سر و صداها متنفر بودم. اما ماریان لبخند میزد و من نمیتوانستم از آنچه چنان لبخندی را بر لبان او میآورد متنفر باشم. - من هم خوشم میآید. 0 8 مهران م 1403/12/1 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 348 با لبخندی گفت:میبینی،داری مشاور خیلی خوبی میشوی. گفتم:برای این است که دارم چیزها را با چشم تو میبینم. 0 5 محمدحسین خوشمهر 1402/7/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 1 این مردم خوشبختی را نمیخواهند؛ میخواهند زندگی کنند.[...] آنچه برایشان ارزش دارد هرگز آن چیزی نیست که به آنها داده میشود، بلکه کاریست که خودشان میکنند. اگر نتوانند چیزی را خلق کنند، باید نابود کنند. اما در هر حال باید آنچه را که وجود دارد طرد کنند، وگرنه انسان نیستند. و ما که میخواهیم به جای آنها دنیا را بسازیم و در آن زندانیشان کنیم، چیزی جز نفرت آنها نصیبمان نمیشود. این نظم، این آسایشی که ما آرزویش را داریم برای آنها بدترین نفرین است. 0 13 ح فرشاد 1402/9/6 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 43 0 23 آیلار 1403/6/12 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 24 _برای چه خودتان را گرفتار من کرده اید. +تصمیم گرفته ام خوبتان کنم. _من که مریض نیستم. +اما نمی خواهید زندگی کنید. 0 5 علی عقیلی نسب 1403/2/19 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 21 _شما جوانید، نیرومندید، چرا مثل مردهها زندگی میکنید؟ مرد گفت: _کار بهتری پیدا نکردهام. 0 18 آیلار 1403/7/13 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 126 من و همسالانم جوانی نکرده پیر می شویم. گفتم: آینده پاداش این مشقتها را خواهد داد. گفت: سالهایی که از دستمان رفته چه کسی به ما پس می دهد؟ نگاهی به من انداخت و گفت: من یک زندگی بیشتر ندارم. 0 26 محمدحسین خوشمهر 1402/7/3 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 1 در زمان بیکرانه هیچ کاری نمیماند که ارزش آغازیدن، کوشیدن و به پایان رسانیدن داشته باشد. 0 5 ریحانه شفیق 1403/9/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 267 شارل گفت: یک راه درست بیشتر وجود ندارد، و آن اینکه انسان در پی نجات خود باشد. - فکر میکنید بتوانید دیگران را هم به رستگاری برسانید یا اینکه فقط به نجات خودتان فکر میکنید؟ گفت: فقط نجات خودم، اگر خداوند رحمان بخواهد. دستی به پیشانی کشید و گفت: فکر میکردم وظیفهام این است که دیگران را به زور به رستگاری برسانم و اشتباهم این بود: شیطان وسوسهام کردهبود. 2 10 ارمان 1403/12/16 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 167 0 0 Mahshid 1403/12/4 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 348 ایا سی چهل سال زندگی به این همه زحمت می ارزد؟ 0 1 kimiya njz 1403/10/14 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 27 0 0 ح فرشاد 1402/10/8 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 180 0 11 نرگس 1402/12/3 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 2 روزی همه میمیرند اما پیش از مُردن زندگی میکنند. 3 23 نرگس 1402/12/17 همه می میرند سیمون دو بووار 4.1 31 صفحۀ 196 مثل اینکه علاج درد به اندازهی خود درد رنجآور است. 1 61