بریدههای کتاب داستان فلسفه روشنا 1402/4/29 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 42 هر استدلال یا برهانی از مقدماتی منشأ گرفته که فقط فرضهایی است اثباتنشده که اگر بخواهید حقیقت آنها را هم با استدلال یا برهانهای منطقی دیگری اثبات کنید، آن وقت همینها هم باید بر پایه مقدمات ثابتنشده دیگری قرار گیرند. بنابراین، این وضعیت همینطور تا بینهایت ادامه خواهد داشت. هیچ زمینه محکمی برای اطمینان کامل و نهایی وجود ندارد. همیشه این اشکال تو ذهنم وول میخورد و مغزم رو به هم میریخت، خب حالا فهمیدم سالها قبل هم کسایی این موضوع به ذهنشون اومده، چه خوبه از نظر زمانی جلوتریم و به افکار هزاران نفر قبل خودمون دسترسی داریم 😂💫 0 1 روشنا 1402/5/22 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 170 آنچه موجب از بین رفتن اکثر آنها [مکاتب فکری مارکسیستی مختلف] شد، این واقعیت بود که هرجا جنبشهای سیاسی مارکسیستی به قدرت رسیدند، نتیجهاش همیشه و بدون استثنا برپایی دیکتاتوری دیوانسالار بود که کوچکترین شباهتی با آن جامعهای نداشت که به نظر مارکس باید به طور اجتنابناپذیری ایجاد میشد. همچنین وضع اقتصادی چنین جوامعی بدون استثنا رو به خرابی میرفت و به جای شکوفایی، فقیرتر میشدند. بنابراین حکومت مارکسیستی هم استبداد و هم فقر را برای مردم به ارمغان میآورد. این اوضاع در درازمدت باعث شد تا تقریباً همه، به استثنای گروهی انگشتشمار، به این نتیجه برسند که حتماً چیزی در نظریهٔ مارکسیسم اشتباه است. اما تا این زمان، تاثیرات غیرمستقیم عقاید مارکس در سراسر عرصهٔ فرهنگ نوین گسترش یافته بود. بنابراین با اینکه امروزه طرفداران واقعی مارکسیسم تعدادشان کم است اما تفکر مارکسیستی همچون عنصر مهمی در حوزهٔ افکار «نوین» و از جمله در حوزهٔ ادبیات و هنر، تأثیرگذار است. 3 14 روشنا 1402/5/18 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 140 عملکرد اراده و آن حرکت جسمانیای که با آن در ارتباطند، در واقع یک رویداد واحد است که به دو شیوه مختلف ادراک میشود؛ در حالتی، در درون تجربه میشود و در حالت دیگر در بیرون مشاهده میشود. «انگیزهها علتهایی هستند که در درون تجربه میشوند.» هستی پدیدار تفاوتی با هستی ناپیدا ندارد بلکه همان هستی است که به طریقهٔ متفاوتی شناخته میشود. 0 2 روشنا 1402/4/22 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 7 آگوست رودن، انسان متفکر (۱۸۸۰) عریان بودن مجسمه مشهور رودن از یک مرد متفکر تنها که عمیقاً به فکر فرو رفته، نمایانگر آن است که انسان، حیوان استثنایی و مشخصاً اندیشمند و خودآگاه است و این واقعیتی بنیادین در وضعیت انسانی است. (نمیتونستم عکس مجسمه رو بذارم ولی حتما ببینیدش، جالبه) 0 0 روشنا 1402/5/17 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 135 به همین ترتیب، نمیتوانیم هیچ شیء واقعی را در ذهن مان تصور کنیم که موجودیتش در مکانی نباشد یا حرکتش در زمان نباشد. مکان و زمان قالبهای حس تشخیص ما هستند و بدون آنها نمیتوانیم هیچ چیزی را در جهان درک یا دریافت کنیم. این قالبهای تشخیص مانند تورهایی است که ما هر آنچه را مشاهده و دریافت میکنیم، در میان آنها میاندازیم، و آن مقولههای ادراک، چهارچوبهایی هستند که بر اساس آنها هرآنچه را که با حسهایمان دریافت میکنیم، برای خودمان قابل فهم میسازیم. همهٔ اینها جنبههایی است از چگونگی عملکرد ما به عنوان عاملهای تجربهگر در جهان. اما اینها ویژگیهای مشخصهٔ تجربه است و نه ویژگیهای اشیا، آنطور که به خودی خود و مستقل از تجربه وجود دارند. کانت محشره 🤩 0 0 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 117 هیوم بر این باور بود که عواطف ما -تمایلات و شهواتمان- رفتارمان را تعیین میکند. عقل که بنده شهوات است، فقط به صحنه میآید تا آن تمایلات را تامین کند. 0 17 روشنا 1402/5/3 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 67 [گالیله] به رغم وضعیت مخاطرهآمیزش، جرئت کرد این اصل کلی را اعلام کند که قدرت و مرجعیت، از جمله مقامات دینی مسیحیت، حق دخالت در فعالیتهای حقیقتطلبانه علمی را ندارند. او میگفت: مثل این است که یک حاکم مستبد که نه از پزشکی چیزی میداند و نه از معماری، اما چون خود را فرمانروای مطلق میداند، بخواهد برای بیماران دارو تجویز کند، که جان بیماران بدبخت را جدا به خطر میاندازد و ساختمانهایی بسازد که خیلی زود فرو میریزند. پیام او به مقامات رسمی این بود: (در کار دانشمندان) دخالت نکنید! همین نگرش بود که بهتدریج تحولاتی انقلابی را در زندگی اجتماعی و اندیشه اروپایی ایجاد کرد. 0 1 روشنا 1402/5/28 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 223 رسیدن به قطعیت در سیاست هم مانند علوم غیرممکن است و بنابراین تحمیل دیدگاهی واحد در سیاست، هرگز، قابل توجیه نیست. نامطلوبترین و توجیهناپذیرترین شکلهای جامعه نوین، آنهایی است که برنامهریزی متمرکز را تحمیل میکنند و اختلاف عقاید را روا نمیدارد. انتقاد بهترین راه برای اصلاح سیاستهای اجتماعی است قبل از آنکه به مرحله اجرا گذاشته شوند؛ و توجه به نتایج نامطلوب، بهترین دلیل برای اصلاح یا کنار گذاشتنشان بعد از به مرحله اجرا درآمدن است. بنابراین جامعهای که امکان بحث انتقادی و مخالفت در آن وجود دارد (همان که پوپر "جامعه باز" میخواند)، مسلماً در برطرف کردن مشکلات عملی سیاستگذارانش، کارآمدتر است. پیشرفت در جوامع باز سریعتر و کمهزینهتر است. 0 3 روشنا 1402/5/17 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 135 ایمان به وجود خدا واقعاً ضروری است، اما اثبات وجود آن چندان ضرورتی ندارد. امانوئل کانت ولی چرا؟ 🤔 3 10 روشنا 1402/5/14 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 109 بخشی از پیام اصلی او [جان لاک] را میتوان بدین ترتیب بیان کرد که « از مراجع، اعم از عقلانی یا سیاسی یا دینی، و از سنتها یا قراردادهای اجتماعی کورکورانه پیروی نکنید. با مغز خودتان بیندیشید. واقعیتها را ببینید و تلاش کنید تا دیدگاهها و رفتار خود را بر اساس واقعیتها قرار دهید.» 4 3 روشنا 1402/5/10 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 94 اسپینوزا میگفت این آزادی [آزادی ابراز افکار] نه تنها منافاتی با نظم اجتماعی ندارد بلکه برای تأمین آن لازم است. این دیدگاه اکنون جزء متعارفی از تفکر آزاداندیشانه است، اما اسپینوزا اولین کسی بود که آن را با معیارهای نوین مطرح کرد. او میگوید در جامعهای با حکومتی عقلانی «هر کسی میتواند هرطور میخواهد فکر کند و فکرش را بر زبان آورد»، و در ادامه به نکته اصلی میرسد: «اخلالگران واقعی نظم و آرامش کسانی هستند که در کشوری آزاد میکوشند تا آزادی عقیدهای را که نمیتوانند به زور تحت سلطه بگیرند، محدود کنند» 0 5 روشنا 1402/5/26 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 198 ریاضیات نه تنها از صدق بلکه از زیبایی هم برخوردار است؛ یک نوع زیبایی سرد و خشک، مثل زیبایی مجسمه. برتراند راسل 0 7 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 212 نازیها مطابق معمول همه دیکتاتوریها، سعی میکردند همه فعالیتهای فکری را تحت نظارت خود داشته باشند. وزارت تنویر افکار عمومی و تبلیغات نازیها بر همه جنبههای فرهنگ آلمانی نظارت داشت از جمله بر مدارس، دانشگاهها، سینما، هنرهای زیبا، مطبوعات و کلیساها. بسیاری از اندیشمندان آلمانی یا مجبور به فرار از کشور شدند یا سکوت کردند، چون با خطر اعزام به اردوگاههای کار اجباری روبهرو بودند. 0 7 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 209 فقط انسان از میان همه موجودات، هنگامی که آوای هستی را میشنود، شگفتانگیزترین شگفتیها را تجربه میکند؛ یعنی این را که آنچه هست، هست. مارتین هایدگر 0 8 روشنا 1402/5/20 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 155 اینکه شخص چه نوع فلسفهای را انتخاب میکند بستگی دارد به اینکه چه نوع آدمی است. یوهان گوتلیب فیخته 2 9 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 115 اهداف ما در زندگی، با عقلمان تعیین نمیشود. مثلاً اینکه ما هرکاری از دستمان برآید میکنیم تا زنده بمانیم، به این دلیل نیست که نشستهایم و خوب فکر کردهایم و بعد، به این نتیجه رسیدهایم که زنده ماندن بهترین هدف است؛ ما عاشق نمیشویم یا از موسیقی لذت نمیبریم یا با دیدن توتفرنگی دهانمان آب نمیافتد چون عقل چنین حکم میکند. هدف نهایی ما را امیال، شهوات، عواطف، سلیقهها و بهطور کلی انواع احساسات ما، تعیین میکند. و دلیل اصلی ورود عقل به صحنه، این است که همه ابزار مختلف را با هم انطباق دهیم و به کار گیریم تا به اهدافمان برسیم. طبق گفته مشهور هیوم: «عقل، بنده امیال و شهوات است.» 0 3 روشنا 1402/5/28 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 221 تنها اندیشه جسورانه است که ما را به پیش میبرد نه گردآوری و روی هم انباشتن اطلاعات. آلبرت اینشتین 0 3 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 208 زندگی را فقط رو به عقب میتوان فهمید، اما باید رو به جلو زندگی کرد. کییر کگور 3 5 روشنا 1402/4/23 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 16 نگرش انسان به امور، و از جمله آنچه را که دانش و شناخت خود میپنداریم، از ساختههای ذهن خودمان است. هر قدر بیشتر بیاموزیم و با استفاده از آنچه میآموزیم افکار خود را دگرگون سازیم، میتوانیم به حقیقت نزدیکتر و نزدیکتر شویم، اما باز هم افکار ما، ساخته ذهن ما است و همیشه عناصری از حدس و گمان در تار و پود آن آمیخته خواهد بود. چه خوبه همیشه یادمون باشه، این عقیدهای که الان داریم تمام حقیقت نیست. 👌🏻 0 7 روشنا 1402/5/14 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 105 محال است دانش و شناخت کسی در این دنیا فراتر از تجربهاش باشد. جان لاک 0 0
بریدههای کتاب داستان فلسفه روشنا 1402/4/29 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 42 هر استدلال یا برهانی از مقدماتی منشأ گرفته که فقط فرضهایی است اثباتنشده که اگر بخواهید حقیقت آنها را هم با استدلال یا برهانهای منطقی دیگری اثبات کنید، آن وقت همینها هم باید بر پایه مقدمات ثابتنشده دیگری قرار گیرند. بنابراین، این وضعیت همینطور تا بینهایت ادامه خواهد داشت. هیچ زمینه محکمی برای اطمینان کامل و نهایی وجود ندارد. همیشه این اشکال تو ذهنم وول میخورد و مغزم رو به هم میریخت، خب حالا فهمیدم سالها قبل هم کسایی این موضوع به ذهنشون اومده، چه خوبه از نظر زمانی جلوتریم و به افکار هزاران نفر قبل خودمون دسترسی داریم 😂💫 0 1 روشنا 1402/5/22 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 170 آنچه موجب از بین رفتن اکثر آنها [مکاتب فکری مارکسیستی مختلف] شد، این واقعیت بود که هرجا جنبشهای سیاسی مارکسیستی به قدرت رسیدند، نتیجهاش همیشه و بدون استثنا برپایی دیکتاتوری دیوانسالار بود که کوچکترین شباهتی با آن جامعهای نداشت که به نظر مارکس باید به طور اجتنابناپذیری ایجاد میشد. همچنین وضع اقتصادی چنین جوامعی بدون استثنا رو به خرابی میرفت و به جای شکوفایی، فقیرتر میشدند. بنابراین حکومت مارکسیستی هم استبداد و هم فقر را برای مردم به ارمغان میآورد. این اوضاع در درازمدت باعث شد تا تقریباً همه، به استثنای گروهی انگشتشمار، به این نتیجه برسند که حتماً چیزی در نظریهٔ مارکسیسم اشتباه است. اما تا این زمان، تاثیرات غیرمستقیم عقاید مارکس در سراسر عرصهٔ فرهنگ نوین گسترش یافته بود. بنابراین با اینکه امروزه طرفداران واقعی مارکسیسم تعدادشان کم است اما تفکر مارکسیستی همچون عنصر مهمی در حوزهٔ افکار «نوین» و از جمله در حوزهٔ ادبیات و هنر، تأثیرگذار است. 3 14 روشنا 1402/5/18 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 140 عملکرد اراده و آن حرکت جسمانیای که با آن در ارتباطند، در واقع یک رویداد واحد است که به دو شیوه مختلف ادراک میشود؛ در حالتی، در درون تجربه میشود و در حالت دیگر در بیرون مشاهده میشود. «انگیزهها علتهایی هستند که در درون تجربه میشوند.» هستی پدیدار تفاوتی با هستی ناپیدا ندارد بلکه همان هستی است که به طریقهٔ متفاوتی شناخته میشود. 0 2 روشنا 1402/4/22 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 7 آگوست رودن، انسان متفکر (۱۸۸۰) عریان بودن مجسمه مشهور رودن از یک مرد متفکر تنها که عمیقاً به فکر فرو رفته، نمایانگر آن است که انسان، حیوان استثنایی و مشخصاً اندیشمند و خودآگاه است و این واقعیتی بنیادین در وضعیت انسانی است. (نمیتونستم عکس مجسمه رو بذارم ولی حتما ببینیدش، جالبه) 0 0 روشنا 1402/5/17 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 135 به همین ترتیب، نمیتوانیم هیچ شیء واقعی را در ذهن مان تصور کنیم که موجودیتش در مکانی نباشد یا حرکتش در زمان نباشد. مکان و زمان قالبهای حس تشخیص ما هستند و بدون آنها نمیتوانیم هیچ چیزی را در جهان درک یا دریافت کنیم. این قالبهای تشخیص مانند تورهایی است که ما هر آنچه را مشاهده و دریافت میکنیم، در میان آنها میاندازیم، و آن مقولههای ادراک، چهارچوبهایی هستند که بر اساس آنها هرآنچه را که با حسهایمان دریافت میکنیم، برای خودمان قابل فهم میسازیم. همهٔ اینها جنبههایی است از چگونگی عملکرد ما به عنوان عاملهای تجربهگر در جهان. اما اینها ویژگیهای مشخصهٔ تجربه است و نه ویژگیهای اشیا، آنطور که به خودی خود و مستقل از تجربه وجود دارند. کانت محشره 🤩 0 0 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 117 هیوم بر این باور بود که عواطف ما -تمایلات و شهواتمان- رفتارمان را تعیین میکند. عقل که بنده شهوات است، فقط به صحنه میآید تا آن تمایلات را تامین کند. 0 17 روشنا 1402/5/3 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 67 [گالیله] به رغم وضعیت مخاطرهآمیزش، جرئت کرد این اصل کلی را اعلام کند که قدرت و مرجعیت، از جمله مقامات دینی مسیحیت، حق دخالت در فعالیتهای حقیقتطلبانه علمی را ندارند. او میگفت: مثل این است که یک حاکم مستبد که نه از پزشکی چیزی میداند و نه از معماری، اما چون خود را فرمانروای مطلق میداند، بخواهد برای بیماران دارو تجویز کند، که جان بیماران بدبخت را جدا به خطر میاندازد و ساختمانهایی بسازد که خیلی زود فرو میریزند. پیام او به مقامات رسمی این بود: (در کار دانشمندان) دخالت نکنید! همین نگرش بود که بهتدریج تحولاتی انقلابی را در زندگی اجتماعی و اندیشه اروپایی ایجاد کرد. 0 1 روشنا 1402/5/28 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 223 رسیدن به قطعیت در سیاست هم مانند علوم غیرممکن است و بنابراین تحمیل دیدگاهی واحد در سیاست، هرگز، قابل توجیه نیست. نامطلوبترین و توجیهناپذیرترین شکلهای جامعه نوین، آنهایی است که برنامهریزی متمرکز را تحمیل میکنند و اختلاف عقاید را روا نمیدارد. انتقاد بهترین راه برای اصلاح سیاستهای اجتماعی است قبل از آنکه به مرحله اجرا گذاشته شوند؛ و توجه به نتایج نامطلوب، بهترین دلیل برای اصلاح یا کنار گذاشتنشان بعد از به مرحله اجرا درآمدن است. بنابراین جامعهای که امکان بحث انتقادی و مخالفت در آن وجود دارد (همان که پوپر "جامعه باز" میخواند)، مسلماً در برطرف کردن مشکلات عملی سیاستگذارانش، کارآمدتر است. پیشرفت در جوامع باز سریعتر و کمهزینهتر است. 0 3 روشنا 1402/5/17 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 135 ایمان به وجود خدا واقعاً ضروری است، اما اثبات وجود آن چندان ضرورتی ندارد. امانوئل کانت ولی چرا؟ 🤔 3 10 روشنا 1402/5/14 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 109 بخشی از پیام اصلی او [جان لاک] را میتوان بدین ترتیب بیان کرد که « از مراجع، اعم از عقلانی یا سیاسی یا دینی، و از سنتها یا قراردادهای اجتماعی کورکورانه پیروی نکنید. با مغز خودتان بیندیشید. واقعیتها را ببینید و تلاش کنید تا دیدگاهها و رفتار خود را بر اساس واقعیتها قرار دهید.» 4 3 روشنا 1402/5/10 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 94 اسپینوزا میگفت این آزادی [آزادی ابراز افکار] نه تنها منافاتی با نظم اجتماعی ندارد بلکه برای تأمین آن لازم است. این دیدگاه اکنون جزء متعارفی از تفکر آزاداندیشانه است، اما اسپینوزا اولین کسی بود که آن را با معیارهای نوین مطرح کرد. او میگوید در جامعهای با حکومتی عقلانی «هر کسی میتواند هرطور میخواهد فکر کند و فکرش را بر زبان آورد»، و در ادامه به نکته اصلی میرسد: «اخلالگران واقعی نظم و آرامش کسانی هستند که در کشوری آزاد میکوشند تا آزادی عقیدهای را که نمیتوانند به زور تحت سلطه بگیرند، محدود کنند» 0 5 روشنا 1402/5/26 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 198 ریاضیات نه تنها از صدق بلکه از زیبایی هم برخوردار است؛ یک نوع زیبایی سرد و خشک، مثل زیبایی مجسمه. برتراند راسل 0 7 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 212 نازیها مطابق معمول همه دیکتاتوریها، سعی میکردند همه فعالیتهای فکری را تحت نظارت خود داشته باشند. وزارت تنویر افکار عمومی و تبلیغات نازیها بر همه جنبههای فرهنگ آلمانی نظارت داشت از جمله بر مدارس، دانشگاهها، سینما، هنرهای زیبا، مطبوعات و کلیساها. بسیاری از اندیشمندان آلمانی یا مجبور به فرار از کشور شدند یا سکوت کردند، چون با خطر اعزام به اردوگاههای کار اجباری روبهرو بودند. 0 7 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 209 فقط انسان از میان همه موجودات، هنگامی که آوای هستی را میشنود، شگفتانگیزترین شگفتیها را تجربه میکند؛ یعنی این را که آنچه هست، هست. مارتین هایدگر 0 8 روشنا 1402/5/20 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 155 اینکه شخص چه نوع فلسفهای را انتخاب میکند بستگی دارد به اینکه چه نوع آدمی است. یوهان گوتلیب فیخته 2 9 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 115 اهداف ما در زندگی، با عقلمان تعیین نمیشود. مثلاً اینکه ما هرکاری از دستمان برآید میکنیم تا زنده بمانیم، به این دلیل نیست که نشستهایم و خوب فکر کردهایم و بعد، به این نتیجه رسیدهایم که زنده ماندن بهترین هدف است؛ ما عاشق نمیشویم یا از موسیقی لذت نمیبریم یا با دیدن توتفرنگی دهانمان آب نمیافتد چون عقل چنین حکم میکند. هدف نهایی ما را امیال، شهوات، عواطف، سلیقهها و بهطور کلی انواع احساسات ما، تعیین میکند. و دلیل اصلی ورود عقل به صحنه، این است که همه ابزار مختلف را با هم انطباق دهیم و به کار گیریم تا به اهدافمان برسیم. طبق گفته مشهور هیوم: «عقل، بنده امیال و شهوات است.» 0 3 روشنا 1402/5/28 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 221 تنها اندیشه جسورانه است که ما را به پیش میبرد نه گردآوری و روی هم انباشتن اطلاعات. آلبرت اینشتین 0 3 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 208 زندگی را فقط رو به عقب میتوان فهمید، اما باید رو به جلو زندگی کرد. کییر کگور 3 5 روشنا 1402/4/23 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 16 نگرش انسان به امور، و از جمله آنچه را که دانش و شناخت خود میپنداریم، از ساختههای ذهن خودمان است. هر قدر بیشتر بیاموزیم و با استفاده از آنچه میآموزیم افکار خود را دگرگون سازیم، میتوانیم به حقیقت نزدیکتر و نزدیکتر شویم، اما باز هم افکار ما، ساخته ذهن ما است و همیشه عناصری از حدس و گمان در تار و پود آن آمیخته خواهد بود. چه خوبه همیشه یادمون باشه، این عقیدهای که الان داریم تمام حقیقت نیست. 👌🏻 0 7 روشنا 1402/5/14 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 105 محال است دانش و شناخت کسی در این دنیا فراتر از تجربهاش باشد. جان لاک 0 0