بریده‌های کتاب داستان فلسفه

روشنا

روشنا

1402/5/22

بریدۀ کتاب

صفحۀ 170

آنچه موجب از بین رفتن اکثر آن‌ها [مکاتب فکری مارکسیستی مختلف] شد، این واقعیت بود که هرجا جنبش‌های سیاسی مارکسیستی به قدرت رسیدند، نتیجه‌اش همیشه و بدون استثنا برپایی دیکتاتوری دیوانسالار بود که کوچک‌ترین شباهتی با آن جامعه‌ای نداشت که به نظر مارکس باید به طور اجتناب‌ناپذیری ایجاد می‌شد. هم‌چنین وضع اقتصادی چنین جوامعی بدون استثنا رو به خرابی می‌رفت و به جای شکوفایی، فقیرتر می‌شدند. بنابراین حکومت مارکسیستی هم استبداد و هم فقر را برای مردم به ارمغان می‌آورد. این اوضاع در درازمدت باعث شد تا تقریباً همه، به استثنای گروهی انگشت‌شمار، به این نتیجه برسند که حتماً چیزی در نظریهٔ مارکسیسم اشتباه است. اما تا این زمان، تاثیرات غیرمستقیم عقاید مارکس در سراسر عرصهٔ فرهنگ نوین گسترش یافته بود. بنابراین با این‌که امروزه طرفداران واقعی مارکسیسم تعدادشان کم است اما تفکر مارکسیستی هم‌چون عنصر مهمی در حوزهٔ افکار «نوین» و از جمله در حوزهٔ ادبیات و هنر، تأثیرگذار است.

14