بریدههای کتاب سرگذشت فلسفه سیده فاطمهمعصومه طباطبائی 1403/8/4 سرگذشت فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 29 به باور افلاطون هدف نهایی هر آدم هوشمند در زندگی باید آن باشد که رویهی بیرونی چیزها را بشکافد و به درون آنها راه یابد. 0 15 روشنا 1402/5/18 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 140 عملکرد اراده و آن حرکت جسمانیای که با آن در ارتباطند، در واقع یک رویداد واحد است که به دو شیوه مختلف ادراک میشود؛ در حالتی، در درون تجربه میشود و در حالت دیگر در بیرون مشاهده میشود. «انگیزهها علتهایی هستند که در درون تجربه میشوند.» هستی پدیدار تفاوتی با هستی ناپیدا ندارد بلکه همان هستی است که به طریقهٔ متفاوتی شناخته میشود. 0 2 روشنا 1402/4/22 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 7 آگوست رودن، انسان متفکر (۱۸۸۰) عریان بودن مجسمه مشهور رودن از یک مرد متفکر تنها که عمیقاً به فکر فرو رفته، نمایانگر آن است که انسان، حیوان استثنایی و مشخصاً اندیشمند و خودآگاه است و این واقعیتی بنیادین در وضعیت انسانی است. (نمیتونستم عکس مجسمه رو بذارم ولی حتما ببینیدش، جالبه) 0 0 نرگس 1402/6/25 سرگذشت فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 67 0 23 روشنا 1402/5/17 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 135 به همین ترتیب، نمیتوانیم هیچ شیء واقعی را در ذهن مان تصور کنیم که موجودیتش در مکانی نباشد یا حرکتش در زمان نباشد. مکان و زمان قالبهای حس تشخیص ما هستند و بدون آنها نمیتوانیم هیچ چیزی را در جهان درک یا دریافت کنیم. این قالبهای تشخیص مانند تورهایی است که ما هر آنچه را مشاهده و دریافت میکنیم، در میان آنها میاندازیم، و آن مقولههای ادراک، چهارچوبهایی هستند که بر اساس آنها هرآنچه را که با حسهایمان دریافت میکنیم، برای خودمان قابل فهم میسازیم. همهٔ اینها جنبههایی است از چگونگی عملکرد ما به عنوان عاملهای تجربهگر در جهان. اما اینها ویژگیهای مشخصهٔ تجربه است و نه ویژگیهای اشیا، آنطور که به خودی خود و مستقل از تجربه وجود دارند. کانت محشره 🤩 0 0 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 117 هیوم بر این باور بود که عواطف ما -تمایلات و شهواتمان- رفتارمان را تعیین میکند. عقل که بنده شهوات است، فقط به صحنه میآید تا آن تمایلات را تامین کند. 0 17 روشنا 1402/5/3 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 67 [گالیله] به رغم وضعیت مخاطرهآمیزش، جرئت کرد این اصل کلی را اعلام کند که قدرت و مرجعیت، از جمله مقامات دینی مسیحیت، حق دخالت در فعالیتهای حقیقتطلبانه علمی را ندارند. او میگفت: مثل این است که یک حاکم مستبد که نه از پزشکی چیزی میداند و نه از معماری، اما چون خود را فرمانروای مطلق میداند، بخواهد برای بیماران دارو تجویز کند، که جان بیماران بدبخت را جدا به خطر میاندازد و ساختمانهایی بسازد که خیلی زود فرو میریزند. پیام او به مقامات رسمی این بود: (در کار دانشمندان) دخالت نکنید! همین نگرش بود که بهتدریج تحولاتی انقلابی را در زندگی اجتماعی و اندیشه اروپایی ایجاد کرد. 0 1 روشنا 1402/5/28 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 223 رسیدن به قطعیت در سیاست هم مانند علوم غیرممکن است و بنابراین تحمیل دیدگاهی واحد در سیاست، هرگز، قابل توجیه نیست. نامطلوبترین و توجیهناپذیرترین شکلهای جامعه نوین، آنهایی است که برنامهریزی متمرکز را تحمیل میکنند و اختلاف عقاید را روا نمیدارد. انتقاد بهترین راه برای اصلاح سیاستهای اجتماعی است قبل از آنکه به مرحله اجرا گذاشته شوند؛ و توجه به نتایج نامطلوب، بهترین دلیل برای اصلاح یا کنار گذاشتنشان بعد از به مرحله اجرا درآمدن است. بنابراین جامعهای که امکان بحث انتقادی و مخالفت در آن وجود دارد (همان که پوپر "جامعه باز" میخواند)، مسلماً در برطرف کردن مشکلات عملی سیاستگذارانش، کارآمدتر است. پیشرفت در جوامع باز سریعتر و کمهزینهتر است. 0 3 روشنا 1402/5/17 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 135 ایمان به وجود خدا واقعاً ضروری است، اما اثبات وجود آن چندان ضرورتی ندارد. امانوئل کانت ولی چرا؟ 🤔 3 10 روشنا 1402/5/14 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 109 بخشی از پیام اصلی او [جان لاک] را میتوان بدین ترتیب بیان کرد که « از مراجع، اعم از عقلانی یا سیاسی یا دینی، و از سنتها یا قراردادهای اجتماعی کورکورانه پیروی نکنید. با مغز خودتان بیندیشید. واقعیتها را ببینید و تلاش کنید تا دیدگاهها و رفتار خود را بر اساس واقعیتها قرار دهید.» 4 3 روشنا 1402/5/10 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 94 اسپینوزا میگفت این آزادی [آزادی ابراز افکار] نه تنها منافاتی با نظم اجتماعی ندارد بلکه برای تأمین آن لازم است. این دیدگاه اکنون جزء متعارفی از تفکر آزاداندیشانه است، اما اسپینوزا اولین کسی بود که آن را با معیارهای نوین مطرح کرد. او میگوید در جامعهای با حکومتی عقلانی «هر کسی میتواند هرطور میخواهد فکر کند و فکرش را بر زبان آورد»، و در ادامه به نکته اصلی میرسد: «اخلالگران واقعی نظم و آرامش کسانی هستند که در کشوری آزاد میکوشند تا آزادی عقیدهای را که نمیتوانند به زور تحت سلطه بگیرند، محدود کنند» 0 5 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 212 نازیها مطابق معمول همه دیکتاتوریها، سعی میکردند همه فعالیتهای فکری را تحت نظارت خود داشته باشند. وزارت تنویر افکار عمومی و تبلیغات نازیها بر همه جنبههای فرهنگ آلمانی نظارت داشت از جمله بر مدارس، دانشگاهها، سینما، هنرهای زیبا، مطبوعات و کلیساها. بسیاری از اندیشمندان آلمانی یا مجبور به فرار از کشور شدند یا سکوت کردند، چون با خطر اعزام به اردوگاههای کار اجباری روبهرو بودند. 0 7 محمدحسین معصومی 1403/7/30 سرگذشت فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 109 جان لاک: از مراجع خواه سیاسی خواه فکری یا دینی، بی فکر پیروی مکن و بی فکر دنبال سنت ها یا آداب اجتماعی مرو. استقلال اندیشه داشته باش، به واقعیات بنگر و سعی کن دیدگاه و رفتار خود را بر بنیاد واقعیات قرار دهی... 0 4 روشنا 1402/5/20 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 155 اینکه شخص چه نوع فلسفهای را انتخاب میکند بستگی دارد به اینکه چه نوع آدمی است. یوهان گوتلیب فیخته 2 9 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 115 اهداف ما در زندگی، با عقلمان تعیین نمیشود. مثلاً اینکه ما هرکاری از دستمان برآید میکنیم تا زنده بمانیم، به این دلیل نیست که نشستهایم و خوب فکر کردهایم و بعد، به این نتیجه رسیدهایم که زنده ماندن بهترین هدف است؛ ما عاشق نمیشویم یا از موسیقی لذت نمیبریم یا با دیدن توتفرنگی دهانمان آب نمیافتد چون عقل چنین حکم میکند. هدف نهایی ما را امیال، شهوات، عواطف، سلیقهها و بهطور کلی انواع احساسات ما، تعیین میکند. و دلیل اصلی ورود عقل به صحنه، این است که همه ابزار مختلف را با هم انطباق دهیم و به کار گیریم تا به اهدافمان برسیم. طبق گفته مشهور هیوم: «عقل، بنده امیال و شهوات است.» 0 3 روشنا 1402/4/23 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 16 نگرش انسان به امور، و از جمله آنچه را که دانش و شناخت خود میپنداریم، از ساختههای ذهن خودمان است. هر قدر بیشتر بیاموزیم و با استفاده از آنچه میآموزیم افکار خود را دگرگون سازیم، میتوانیم به حقیقت نزدیکتر و نزدیکتر شویم، اما باز هم افکار ما، ساخته ذهن ما است و همیشه عناصری از حدس و گمان در تار و پود آن آمیخته خواهد بود. چه خوبه همیشه یادمون باشه، این عقیدهای که الان داریم تمام حقیقت نیست. 👌🏻 0 7 روشنا 1402/4/22 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 14 This world is a comedy to those that think, a tragedy to those that feel. Horace Walpole این دنیا از نظر کسانی که میاندیشند خندهدار است و از نظر کسانی که احساس میکنند غمانگیز است. نظر شما در مورد این موضوع چیه؟ 0 1 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 209 کییر کگور میگفت، فرد انسانی عالیترین وجود اخلاقی است و تصمیمگیری مهمترین عملکرد انسانی است؛ ما با گزینشها و تصمیماتمان، زندگی خود را میسازیم. 0 5 روشنا 1402/4/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 32 من افلاتون را گرامی میدارم اما حقیقت از او هم گرامیتر است. ارستو 0 7 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 118 نه در نظر و نه در عمل، هیچ اندیشمند سیاسی واحد یا حتی گروه کوچکی از رهبران سیاسی نمیتواند جامعه توسعهیافته را به طور کامل از میان بردارد و جامعهای مناسبتر را جایگزین آن سازد. (این اعتراض اصلی برک به کارهای انقلابیون فرانسه بود.) به عقیده او [برک]، تنها حالت قابل قبول تغییر سیاسی که با واقعیت تناسب دارد، تغییر تدریجیِ ساختاری است و نه تغییر انقلابی. جالب بود اما کتاب دلایلی که برک داشت رو ذکر نکرده بود. 🤔 2 2
بریدههای کتاب سرگذشت فلسفه سیده فاطمهمعصومه طباطبائی 1403/8/4 سرگذشت فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 29 به باور افلاطون هدف نهایی هر آدم هوشمند در زندگی باید آن باشد که رویهی بیرونی چیزها را بشکافد و به درون آنها راه یابد. 0 15 روشنا 1402/5/18 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 140 عملکرد اراده و آن حرکت جسمانیای که با آن در ارتباطند، در واقع یک رویداد واحد است که به دو شیوه مختلف ادراک میشود؛ در حالتی، در درون تجربه میشود و در حالت دیگر در بیرون مشاهده میشود. «انگیزهها علتهایی هستند که در درون تجربه میشوند.» هستی پدیدار تفاوتی با هستی ناپیدا ندارد بلکه همان هستی است که به طریقهٔ متفاوتی شناخته میشود. 0 2 روشنا 1402/4/22 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 7 آگوست رودن، انسان متفکر (۱۸۸۰) عریان بودن مجسمه مشهور رودن از یک مرد متفکر تنها که عمیقاً به فکر فرو رفته، نمایانگر آن است که انسان، حیوان استثنایی و مشخصاً اندیشمند و خودآگاه است و این واقعیتی بنیادین در وضعیت انسانی است. (نمیتونستم عکس مجسمه رو بذارم ولی حتما ببینیدش، جالبه) 0 0 نرگس 1402/6/25 سرگذشت فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 67 0 23 روشنا 1402/5/17 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 135 به همین ترتیب، نمیتوانیم هیچ شیء واقعی را در ذهن مان تصور کنیم که موجودیتش در مکانی نباشد یا حرکتش در زمان نباشد. مکان و زمان قالبهای حس تشخیص ما هستند و بدون آنها نمیتوانیم هیچ چیزی را در جهان درک یا دریافت کنیم. این قالبهای تشخیص مانند تورهایی است که ما هر آنچه را مشاهده و دریافت میکنیم، در میان آنها میاندازیم، و آن مقولههای ادراک، چهارچوبهایی هستند که بر اساس آنها هرآنچه را که با حسهایمان دریافت میکنیم، برای خودمان قابل فهم میسازیم. همهٔ اینها جنبههایی است از چگونگی عملکرد ما به عنوان عاملهای تجربهگر در جهان. اما اینها ویژگیهای مشخصهٔ تجربه است و نه ویژگیهای اشیا، آنطور که به خودی خود و مستقل از تجربه وجود دارند. کانت محشره 🤩 0 0 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 117 هیوم بر این باور بود که عواطف ما -تمایلات و شهواتمان- رفتارمان را تعیین میکند. عقل که بنده شهوات است، فقط به صحنه میآید تا آن تمایلات را تامین کند. 0 17 روشنا 1402/5/3 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 67 [گالیله] به رغم وضعیت مخاطرهآمیزش، جرئت کرد این اصل کلی را اعلام کند که قدرت و مرجعیت، از جمله مقامات دینی مسیحیت، حق دخالت در فعالیتهای حقیقتطلبانه علمی را ندارند. او میگفت: مثل این است که یک حاکم مستبد که نه از پزشکی چیزی میداند و نه از معماری، اما چون خود را فرمانروای مطلق میداند، بخواهد برای بیماران دارو تجویز کند، که جان بیماران بدبخت را جدا به خطر میاندازد و ساختمانهایی بسازد که خیلی زود فرو میریزند. پیام او به مقامات رسمی این بود: (در کار دانشمندان) دخالت نکنید! همین نگرش بود که بهتدریج تحولاتی انقلابی را در زندگی اجتماعی و اندیشه اروپایی ایجاد کرد. 0 1 روشنا 1402/5/28 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 223 رسیدن به قطعیت در سیاست هم مانند علوم غیرممکن است و بنابراین تحمیل دیدگاهی واحد در سیاست، هرگز، قابل توجیه نیست. نامطلوبترین و توجیهناپذیرترین شکلهای جامعه نوین، آنهایی است که برنامهریزی متمرکز را تحمیل میکنند و اختلاف عقاید را روا نمیدارد. انتقاد بهترین راه برای اصلاح سیاستهای اجتماعی است قبل از آنکه به مرحله اجرا گذاشته شوند؛ و توجه به نتایج نامطلوب، بهترین دلیل برای اصلاح یا کنار گذاشتنشان بعد از به مرحله اجرا درآمدن است. بنابراین جامعهای که امکان بحث انتقادی و مخالفت در آن وجود دارد (همان که پوپر "جامعه باز" میخواند)، مسلماً در برطرف کردن مشکلات عملی سیاستگذارانش، کارآمدتر است. پیشرفت در جوامع باز سریعتر و کمهزینهتر است. 0 3 روشنا 1402/5/17 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 135 ایمان به وجود خدا واقعاً ضروری است، اما اثبات وجود آن چندان ضرورتی ندارد. امانوئل کانت ولی چرا؟ 🤔 3 10 روشنا 1402/5/14 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 109 بخشی از پیام اصلی او [جان لاک] را میتوان بدین ترتیب بیان کرد که « از مراجع، اعم از عقلانی یا سیاسی یا دینی، و از سنتها یا قراردادهای اجتماعی کورکورانه پیروی نکنید. با مغز خودتان بیندیشید. واقعیتها را ببینید و تلاش کنید تا دیدگاهها و رفتار خود را بر اساس واقعیتها قرار دهید.» 4 3 روشنا 1402/5/10 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 94 اسپینوزا میگفت این آزادی [آزادی ابراز افکار] نه تنها منافاتی با نظم اجتماعی ندارد بلکه برای تأمین آن لازم است. این دیدگاه اکنون جزء متعارفی از تفکر آزاداندیشانه است، اما اسپینوزا اولین کسی بود که آن را با معیارهای نوین مطرح کرد. او میگوید در جامعهای با حکومتی عقلانی «هر کسی میتواند هرطور میخواهد فکر کند و فکرش را بر زبان آورد»، و در ادامه به نکته اصلی میرسد: «اخلالگران واقعی نظم و آرامش کسانی هستند که در کشوری آزاد میکوشند تا آزادی عقیدهای را که نمیتوانند به زور تحت سلطه بگیرند، محدود کنند» 0 5 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 212 نازیها مطابق معمول همه دیکتاتوریها، سعی میکردند همه فعالیتهای فکری را تحت نظارت خود داشته باشند. وزارت تنویر افکار عمومی و تبلیغات نازیها بر همه جنبههای فرهنگ آلمانی نظارت داشت از جمله بر مدارس، دانشگاهها، سینما، هنرهای زیبا، مطبوعات و کلیساها. بسیاری از اندیشمندان آلمانی یا مجبور به فرار از کشور شدند یا سکوت کردند، چون با خطر اعزام به اردوگاههای کار اجباری روبهرو بودند. 0 7 محمدحسین معصومی 1403/7/30 سرگذشت فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 109 جان لاک: از مراجع خواه سیاسی خواه فکری یا دینی، بی فکر پیروی مکن و بی فکر دنبال سنت ها یا آداب اجتماعی مرو. استقلال اندیشه داشته باش، به واقعیات بنگر و سعی کن دیدگاه و رفتار خود را بر بنیاد واقعیات قرار دهی... 0 4 روشنا 1402/5/20 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 155 اینکه شخص چه نوع فلسفهای را انتخاب میکند بستگی دارد به اینکه چه نوع آدمی است. یوهان گوتلیب فیخته 2 9 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 115 اهداف ما در زندگی، با عقلمان تعیین نمیشود. مثلاً اینکه ما هرکاری از دستمان برآید میکنیم تا زنده بمانیم، به این دلیل نیست که نشستهایم و خوب فکر کردهایم و بعد، به این نتیجه رسیدهایم که زنده ماندن بهترین هدف است؛ ما عاشق نمیشویم یا از موسیقی لذت نمیبریم یا با دیدن توتفرنگی دهانمان آب نمیافتد چون عقل چنین حکم میکند. هدف نهایی ما را امیال، شهوات، عواطف، سلیقهها و بهطور کلی انواع احساسات ما، تعیین میکند. و دلیل اصلی ورود عقل به صحنه، این است که همه ابزار مختلف را با هم انطباق دهیم و به کار گیریم تا به اهدافمان برسیم. طبق گفته مشهور هیوم: «عقل، بنده امیال و شهوات است.» 0 3 روشنا 1402/4/23 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 16 نگرش انسان به امور، و از جمله آنچه را که دانش و شناخت خود میپنداریم، از ساختههای ذهن خودمان است. هر قدر بیشتر بیاموزیم و با استفاده از آنچه میآموزیم افکار خود را دگرگون سازیم، میتوانیم به حقیقت نزدیکتر و نزدیکتر شویم، اما باز هم افکار ما، ساخته ذهن ما است و همیشه عناصری از حدس و گمان در تار و پود آن آمیخته خواهد بود. چه خوبه همیشه یادمون باشه، این عقیدهای که الان داریم تمام حقیقت نیست. 👌🏻 0 7 روشنا 1402/4/22 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 14 This world is a comedy to those that think, a tragedy to those that feel. Horace Walpole این دنیا از نظر کسانی که میاندیشند خندهدار است و از نظر کسانی که احساس میکنند غمانگیز است. نظر شما در مورد این موضوع چیه؟ 0 1 روشنا 1402/5/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 209 کییر کگور میگفت، فرد انسانی عالیترین وجود اخلاقی است و تصمیمگیری مهمترین عملکرد انسانی است؛ ما با گزینشها و تصمیماتمان، زندگی خود را میسازیم. 0 5 روشنا 1402/4/27 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 32 من افلاتون را گرامی میدارم اما حقیقت از او هم گرامیتر است. ارستو 0 7 روشنا 1402/5/15 داستان فلسفه برایان مگی 4.2 16 صفحۀ 118 نه در نظر و نه در عمل، هیچ اندیشمند سیاسی واحد یا حتی گروه کوچکی از رهبران سیاسی نمیتواند جامعه توسعهیافته را به طور کامل از میان بردارد و جامعهای مناسبتر را جایگزین آن سازد. (این اعتراض اصلی برک به کارهای انقلابیون فرانسه بود.) به عقیده او [برک]، تنها حالت قابل قبول تغییر سیاسی که با واقعیت تناسب دارد، تغییر تدریجیِ ساختاری است و نه تغییر انقلابی. جالب بود اما کتاب دلایلی که برک داشت رو ذکر نکرده بود. 🤔 2 2