بریده‌ای از کتاب داستان فلسفه اثر برایان مگی

روشنا

روشنا

1402/5/22

بریدۀ کتاب

صفحۀ 170

آنچه موجب از بین رفتن اکثر آن‌ها [مکاتب فکری مارکسیستی مختلف] شد، این واقعیت بود که هرجا جنبش‌های سیاسی مارکسیستی به قدرت رسیدند، نتیجه‌اش همیشه و بدون استثنا برپایی دیکتاتوری دیوانسالار بود که کوچک‌ترین شباهتی با آن جامعه‌ای نداشت که به نظر مارکس باید به طور اجتناب‌ناپذیری ایجاد می‌شد. هم‌چنین وضع اقتصادی چنین جوامعی بدون استثنا رو به خرابی می‌رفت و به جای شکوفایی، فقیرتر می‌شدند. بنابراین حکومت مارکسیستی هم استبداد و هم فقر را برای مردم به ارمغان می‌آورد. این اوضاع در درازمدت باعث شد تا تقریباً همه، به استثنای گروهی انگشت‌شمار، به این نتیجه برسند که حتماً چیزی در نظریهٔ مارکسیسم اشتباه است. اما تا این زمان، تاثیرات غیرمستقیم عقاید مارکس در سراسر عرصهٔ فرهنگ نوین گسترش یافته بود. بنابراین با این‌که امروزه طرفداران واقعی مارکسیسم تعدادشان کم است اما تفکر مارکسیستی هم‌چون عنصر مهمی در حوزهٔ افکار «نوین» و از جمله در حوزهٔ ادبیات و هنر، تأثیرگذار است.

آنچه موجب از بین رفتن اکثر آن‌ها [مکاتب فکری مارکسیستی مختلف] شد، این واقعیت بود که هرجا جنبش‌های سیاسی مارکسیستی به قدرت رسیدند، نتیجه‌اش همیشه و بدون استثنا برپایی دیکتاتوری دیوانسالار بود که کوچک‌ترین شباهتی با آن جامعه‌ای نداشت که به نظر مارکس باید به طور اجتناب‌ناپذیری ایجاد می‌شد. هم‌چنین وضع اقتصادی چنین جوامعی بدون استثنا رو به خرابی می‌رفت و به جای شکوفایی، فقیرتر می‌شدند. بنابراین حکومت مارکسیستی هم استبداد و هم فقر را برای مردم به ارمغان می‌آورد. این اوضاع در درازمدت باعث شد تا تقریباً همه، به استثنای گروهی انگشت‌شمار، به این نتیجه برسند که حتماً چیزی در نظریهٔ مارکسیسم اشتباه است. اما تا این زمان، تاثیرات غیرمستقیم عقاید مارکس در سراسر عرصهٔ فرهنگ نوین گسترش یافته بود. بنابراین با این‌که امروزه طرفداران واقعی مارکسیسم تعدادشان کم است اما تفکر مارکسیستی هم‌چون عنصر مهمی در حوزهٔ افکار «نوین» و از جمله در حوزهٔ ادبیات و هنر، تأثیرگذار است.

14

(0/1000)

نظرات

تفکرات مارکسیستی که هیچ مبنای معتبری نداشت، حتی اگر هم دیکتاتوری نمی‌شد، به دلیل مبانی سست، به ثمر نمی‌رسید.
کتاب بررسی نوشته عین.صاد به تفصیل بیان کرده
1

0

روشنا

روشنا

1402/5/22

من اون کتاب رو نخوندم و به مارکسیسم هم مسلط نیستم، اما به‌نظرم همچین هم بی‌اعتبار نبود. ترکیب فلسفه آلمان و نظریات سیاسی فرانسه و اقتصاد انگلیس بود که میزان فراگیر شدنش تو مدت زمان کمی که حتی سرعت بیشتری از فراگیر شدن اسلام و مسیحیت داشت، نشونه اینه که به نیازهای زمان خودش پاسخ میداد. منتها تو عمل جوابای خیلی بدی ازش گرفتن و خب همین نشون‌دهنده اشکالاتی درش هست.
اما یه‌سری از باورهاش واقعا موندگار شده و حتی همین الان هم ما همون عقاید یا صورت‌های دگرگون شده‌اش رو باور داریم. 

0