بریدههای کتاب تیستوی سبزانگشتی Nahal 1403/9/20 تیستوی سبزانگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 144 تیستو یک فرشته بود. 0 0 محمد صدرا علیگو 1403/11/25 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 57 0 1 مریم قاروبی 1403/8/29 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 99 به جنگ بگویید: نه! به گل بگویید: آری! 0 0 مریم قاروبی 1403/8/29 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 104 گریه کن تیستو، گریه کن! برایت لازم است. آدمبزرگها جلوی گریهشان را میگیرند، ولی کار اشتباهی میکنند، چون اشکهایشان توی تنشان یخ میبندد و این همان چیزی است که باعث میشود قلبشان اینقدر سخت بشود. 3 47 مریم قاروبی 1403/8/30 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 112 تیستو یک فرشته بود! 0 5 محمدرضا زائری 1403/4/28 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 80 مرگ علاقهای به حل هیچ معمایی ندارد. این مرگ است که تمام معماها را طرح میکند. 3 55 محمد صدرا علیگو 1403/11/23 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 12 هر وقت تیستو تنها می شد،روی نرده ها می نشست و حسابی سرسره بازی می کرد.این نرده ها سورتمه شخصی تیستو بود، قالیچه پرندهاش بود،و جاده جادویی اش.... 0 0 مریم قاروبی 1403/8/29 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 106 بله میدانم، تو کشف کردی که مرگ تنها بدبختیای است که گلها نمیتوانند جلو آمدن آن را بگیرند. 0 0
بریدههای کتاب تیستوی سبزانگشتی Nahal 1403/9/20 تیستوی سبزانگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 144 تیستو یک فرشته بود. 0 0 محمد صدرا علیگو 1403/11/25 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 57 0 1 مریم قاروبی 1403/8/29 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 99 به جنگ بگویید: نه! به گل بگویید: آری! 0 0 مریم قاروبی 1403/8/29 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 104 گریه کن تیستو، گریه کن! برایت لازم است. آدمبزرگها جلوی گریهشان را میگیرند، ولی کار اشتباهی میکنند، چون اشکهایشان توی تنشان یخ میبندد و این همان چیزی است که باعث میشود قلبشان اینقدر سخت بشود. 3 47 مریم قاروبی 1403/8/30 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 112 تیستو یک فرشته بود! 0 5 محمدرضا زائری 1403/4/28 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 80 مرگ علاقهای به حل هیچ معمایی ندارد. این مرگ است که تمام معماها را طرح میکند. 3 55 محمد صدرا علیگو 1403/11/23 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 12 هر وقت تیستو تنها می شد،روی نرده ها می نشست و حسابی سرسره بازی می کرد.این نرده ها سورتمه شخصی تیستو بود، قالیچه پرندهاش بود،و جاده جادویی اش.... 0 0 مریم قاروبی 1403/8/29 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 27 صفحۀ 106 بله میدانم، تو کشف کردی که مرگ تنها بدبختیای است که گلها نمیتوانند جلو آمدن آن را بگیرند. 0 0