بریده کتابهای هرگز نمیر دانه در تمنای جوانه 1403/2/16 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 276 "بهم یاد داد همزمان به سه چیز فکر کنم : گذشته، چون مهمه که یادت باشه قبلاً چی پیش اومده تا ببینی چی ممکنه دوباره پیش بیاد؛ حال، چون آدم تا اول ندونه چه منابعی در اختیار داره، نمیتونه برنامه ریزی کنه؛ و آینده، برای اینکه بدونی حریفت میخواد چیکار کنه و چهموقع اون کار رو بکنه و در موقعیتی قرار بگیری که با تک تک حرکاتش مقابله کنی." 1 34 دانه در تمنای جوانه 1403/2/8 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 143 "آدم یا میتونه اجازه بده شکستهاش تعریفش کنن یا اون شکستها رو با هر چی که براش باقی مونده، تعریف کنه." 0 12 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1402/12/17 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 5 بعضی برای شرافت میجنگند و بعضی برای پاداش. بعضی برای افتخار میجنگند و بعضی برای هدف. بعضی برای آزادی میجنگند؛نه برای شخص ،بلکه برای یک نام. و مرگ راهنمایشان است؛ همراه و مقصودشان است. با روح و جسم و جان از سراسر هوسا عبور میکنند. آنچه با نجوایی آغاز میشود ، باید با غرشی به پایان برسد 0 15 دانه در تمنای جوانه 1403/2/7 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 74 آین سرش را به علامت منفی تکان داد. "برای تبدیل شدن به یه شخصیت شرور باید یه عمر پلید باشی؛ ولی تبدیل شدن به یه قهرمان فقط کار یه لحظهست." ظاهرا این تنها چیزی بود که پسر حاضر بود در این خصوص بگوید و چو مدتی به حرفهایش فکر کرد. به نظرش آمد که پسر برعکس گفته است. 0 8 فهیمه پورمحمدی 1403/6/24 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 118 3 11 دانه در تمنای جوانه 1403/2/6 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 28 چو به خوبی میدانست که هیولاهایی در این دنیا وجود دارند؛ ولی هیچکدامشان در هیولا بودن به گرد پای انسان نمیرسند. 0 11 دانه در تمنای جوانه 1403/2/10 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 161 بیان کردن امید با صدای بلند کار خطرناکی بود. اگر در دل میماند، میشد سرکوب و انکارش کرد؛ ولی به محض بیرون آمدن دیگر نمیشد آن را پس گرفت. 0 6 فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸 1403/2/8 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 100 تجربه به من ثابت کرده کسانی که ادعا میکنن قابل اعتمادن، از همه غیر قابل اعتمادترن. کسانی که ادعا میکنن لایق اعتماد نیستن، اغلب خیلی از اعتماد کردن به دیگران میترسن. 0 12 امیرمهدی دماوندی 1403/5/28 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 2 0 0 فرشته سجادی فر 1403/2/15 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 101 پسر موهای گره زده را بین انگشتانش مالاند. « تو خیلی به قسم هات اهمیت می دی.» « بله برای یه شینتی هیچی مهم تر از قسمی که میخوره نیست. برای تکمیل تعلیماتمون باید سه تا قسم یاد کنیم از افراد بیگناه محافظت کنیم؛ حرمتمون رو حتی در برابر بی حرمتی هم حفظ کنیم و به قسم هامون عمل کنیم. ژیهانو پوزخند زد.« قسم میخورین که به قسم هاتون عمل کنین؟ » «بله. ما به راحتی قسم نمی خوریم؛ ولی وقتی قسم می خوریم باید حتماً بهش عمل کنیم.» پسر ظاهراً چند لحظه به این حرفها فکر کرد، سپس دسته موهای گره زده را دوباره درون بقچه اش گذاشت. اگه یکی از قسم هات با یه قسم دیگه در تضاد باشه چی ؟ شمشیر نجواگر جوابی برای این سؤال نداشت. 0 10 امیرمهدی دماوندی 1403/5/28 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 2 0 0
بریده کتابهای هرگز نمیر دانه در تمنای جوانه 1403/2/16 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 276 "بهم یاد داد همزمان به سه چیز فکر کنم : گذشته، چون مهمه که یادت باشه قبلاً چی پیش اومده تا ببینی چی ممکنه دوباره پیش بیاد؛ حال، چون آدم تا اول ندونه چه منابعی در اختیار داره، نمیتونه برنامه ریزی کنه؛ و آینده، برای اینکه بدونی حریفت میخواد چیکار کنه و چهموقع اون کار رو بکنه و در موقعیتی قرار بگیری که با تک تک حرکاتش مقابله کنی." 1 34 دانه در تمنای جوانه 1403/2/8 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 143 "آدم یا میتونه اجازه بده شکستهاش تعریفش کنن یا اون شکستها رو با هر چی که براش باقی مونده، تعریف کنه." 0 12 سیده نازنین (به دلیل شکایات😮💨) 1402/12/17 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 5 بعضی برای شرافت میجنگند و بعضی برای پاداش. بعضی برای افتخار میجنگند و بعضی برای هدف. بعضی برای آزادی میجنگند؛نه برای شخص ،بلکه برای یک نام. و مرگ راهنمایشان است؛ همراه و مقصودشان است. با روح و جسم و جان از سراسر هوسا عبور میکنند. آنچه با نجوایی آغاز میشود ، باید با غرشی به پایان برسد 0 15 دانه در تمنای جوانه 1403/2/7 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 74 آین سرش را به علامت منفی تکان داد. "برای تبدیل شدن به یه شخصیت شرور باید یه عمر پلید باشی؛ ولی تبدیل شدن به یه قهرمان فقط کار یه لحظهست." ظاهرا این تنها چیزی بود که پسر حاضر بود در این خصوص بگوید و چو مدتی به حرفهایش فکر کرد. به نظرش آمد که پسر برعکس گفته است. 0 8 فهیمه پورمحمدی 1403/6/24 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 118 3 11 دانه در تمنای جوانه 1403/2/6 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 28 چو به خوبی میدانست که هیولاهایی در این دنیا وجود دارند؛ ولی هیچکدامشان در هیولا بودن به گرد پای انسان نمیرسند. 0 11 دانه در تمنای جوانه 1403/2/10 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 161 بیان کردن امید با صدای بلند کار خطرناکی بود. اگر در دل میماند، میشد سرکوب و انکارش کرد؛ ولی به محض بیرون آمدن دیگر نمیشد آن را پس گرفت. 0 6 فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸 1403/2/8 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 100 تجربه به من ثابت کرده کسانی که ادعا میکنن قابل اعتمادن، از همه غیر قابل اعتمادترن. کسانی که ادعا میکنن لایق اعتماد نیستن، اغلب خیلی از اعتماد کردن به دیگران میترسن. 0 12 امیرمهدی دماوندی 1403/5/28 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 2 0 0 فرشته سجادی فر 1403/2/15 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 101 پسر موهای گره زده را بین انگشتانش مالاند. « تو خیلی به قسم هات اهمیت می دی.» « بله برای یه شینتی هیچی مهم تر از قسمی که میخوره نیست. برای تکمیل تعلیماتمون باید سه تا قسم یاد کنیم از افراد بیگناه محافظت کنیم؛ حرمتمون رو حتی در برابر بی حرمتی هم حفظ کنیم و به قسم هامون عمل کنیم. ژیهانو پوزخند زد.« قسم میخورین که به قسم هاتون عمل کنین؟ » «بله. ما به راحتی قسم نمی خوریم؛ ولی وقتی قسم می خوریم باید حتماً بهش عمل کنیم.» پسر ظاهراً چند لحظه به این حرفها فکر کرد، سپس دسته موهای گره زده را دوباره درون بقچه اش گذاشت. اگه یکی از قسم هات با یه قسم دیگه در تضاد باشه چی ؟ شمشیر نجواگر جوابی برای این سؤال نداشت. 0 10 امیرمهدی دماوندی 1403/5/28 هرگز نمیر جلد 1 راب ج. هیز 4.0 13 صفحۀ 2 0 0