تا الان اونقدر که بخوام صاحب نظر باشم فانتزی نخوندم، ولی حدس میزنم تا همیشه معتقد باشم که "هرگز نمیر" یکی از بهتریناش بوده.
نمیدونم از کجا شروع کنم و به کجا برم، فقط از اونروز به بعد مدام دارم تو مثالام حتی نامربوط میگم "آهااا مثل هرگز نمیر"😂
دیالوگنویسی خوب؟ مثل هرگز نمیر. کشش داستانی؟ قطعا هرگز نمیر. مختصر و مفید؟ هرگز نمیر. چی؟ هرگز نمیر. کی؟ هرگز نمیر. کجا؟ هرگز نمیر.😂😂😂
سومین باره که سعی میکنم یه یادداشت معقول براش بنویسم و بازم تا شروع میکنم دیگه کنترلمو از دست میدم، درحالی که خودم اگه یکی انقدر از یه چیزی تعریف کنه گارد میگیرم نسبت بهش🤌🏻😂دوستانی که قبلا بهشون گفتم پیشم تعریف افراطی نکنن منو ببخشن که ظاهرا درکشون نمیکردم🥲😂
خب و اما بخش معقول صحبتم، این کتاب از طرف من بیشتر به دنبال کنندههای انیمه و مانگا پیشنهاد میشه، بعید میدونم شما بخونید و صحنهها اونطور که باید و هست مجسم نکنید. برای باقی که زیاد با این فضا ارتباط ندارن _و نمیگیرن_ مطمئن نیستم که به اندازه این قشر لذت ببرن.
از تجربه خوندن خودمم بخوام بگم، اوایل با القابی مثل "مشت شعلهور" یا "صد چاک"، "شمشیر نجواگر" و "باد زمردی" *میگرید* یکم گیج شدم و تصور بعضی صحنههای اکشن برام سخت بود، که البته مانع خوندنم نشد و به مرور همه چی راحتتر شد؛ از یک چهارم اول به بعد دیگه اصلا برام مشکلی نبود.
با تشکر از دوستی که این کتابو بهم معرفی کرد، دوست دیگهای که ترغیبم کرد بخونمش، دوستانی که بابت طوافهای دور اتاق اینجانب دم نزدند و باقی عزیزان که در این مسیر ما را یاری نمودند🥲😂
و در آخر، شدیدا منتظر جلد دوم و سومم، چترنگ جان تو رو به این سوی چراغ زودتر.