معرفی کتاب گرگ های پوشالی اثر لارن ولک مترجم آناهیتا حضرتی کیاوندانی
در حال خواندن
3
خواندهام
88
خواهم خواند
18
توضیحات
پاییز 1943 بود که زندگی آرامم به تب و تاب افتاد؛ دلیلش نه فقط جنگی که کل دنیا را به جان هم انداخت بود، بلکه دختر بدجنسی بود که با آمدنش به تپه هایمان، همه چیز را عوض کرد.بعضی وقت ها آن قدر گیج و گنگ میشدم که حس میکردم بدنه ی یک آسیاب بادی ام که دور تا دورش پر از همهمه و هیاهوست؛ اما در طول آن مدت آشفته و به هم ریخته، می دانستم درست نیست با یک کتاب و یک سیب توی طویله پنهان شوم و اجازه بدهم همه ی اتفاق ها بدون من پیش برود. نمیشد دوازده ساله شوم، بدون اینکه گلیم خودم را از آب بیرون بکشم؛ منظورم جایگاه، کمی اختیار وئ امکان کسی شدن در زندگی است.اما همه چیز به این ها ختم نمیشد.سالی که دوازده سالم شد، یاد گرفتم حرفی که میزنم و کاری که انجام میدهم، اهمیت دارد؛ آن قدر که گاهی مطمئن نبودم بار آن همه مسئولیت را میخواهم به دوش بکشم یا نه... .
لیستهای مرتبط به گرگ های پوشالی
1404/5/6
یادداشتها
1404/3/11
1404/5/2
1404/5/19
قبلا هم از این نویسنده کتاب خونده بودم ولی راستش اینو اصلا دوست نداشتم. سرگرم کننده بود(به زور)ولی اصلا خفن و گاد نبود. بنظرم ارزش فقط یه بار خوندنو داره. ینی کلا هرچی نظر خونده بودم نوشته بودن وای عالیه بهترین کتابیه که تو عمرم خوندم اصن کل دنیا باید بخوننش ولی واقعا این نظرها کاملا برام اغراق آمیز بودو جداً جالب نبود.اولاش همه چی خیلی مبهم و حوصله سر بره و میانه داستان تازه دستتون میاد که چه خبره. خب مفاهیم آموزنده ای هم داره و دروغ گفتنو خیلی بد میدونه(اما اواسط داستان کاملا قبح شکنی میشه و با اینکه میدونه اشتباهه انجامش میده) ولی من فکر میکنم بدرد ۸-۱۲ سال بخوره. زیاد با اخلاق و تصمیمات اشخاص کنار نمیومدم ولی شخصیت پردازی خوبی داره. با اینکه داستان از زبون یه دختر ۱۲ سالست اما همه چیز خوب توصیف شده. خیلی دوست داشتم بیشتر درباره بتی و خانوادش بدونم. و اینکه خیلی موقع خوندنش حرص خوردم. اگه من بودم قطعا با دستای خودم بتی رو خفه میکردم انقدر که منزجر کننده و بی مصرفه . شخصیت توبی هم برام جذاب بود و اصن خیلی آقا بود. و حس میکنم مستحق یه پایان بندی خوب تر بود، نه اینکه همه بمیرن🤡.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.