بریده‌های کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده

"عشق کورمون میکنه"؟ اصلا میدونی این یعنی چی؟ اصلا میدونی این نصیحت چقدر بد بود؟ پسر من... پسر من داره برامون میجنگه، درست همون طور که من واسه تو جنگیدم. من هم برای اون پدر بدی بودم، درست همون طور که تو برای من بودی. درست همون جاهایی تنهاش گذاشتم که احساس میکرد کسی دوستش نداره... نفرت هایی تو وجودش کاشتم که سال ها طول میکشه درکشون کنه..

روشنایی را می توان در تاریک ترین لحظات پیدا کرد اگر کسی فراموش نکند چراغی را روشن کند دلت برای مرده ها نسوزه هری برای زنده ها بسوزه مخصوصا برای اونایی که بدون عشق زندگی میکنند زخم افکار از هر زخمی عمیق تر هست

اسکورپیوس:بیا بریم رفیق،اکه یه کارو خوب بلد باشیم اون فهمیدن اینه که کجا مارو نمی‌خوان.

می گن بچه داری سخت ترین کار دنیاست، اشتباه می کنن،بزرگ شدن از همه سخت تره. فقط یادمون می ره چقدر سخت بوده

هری : "حقیقت بسیار زیبا و در عین حال دهشتناکه. به همین دلیل هم باید با احتیاط بسیار باهاش روبه‌رو بشیم."

اسنیپ: به هرحال هرچیزی بهایی داره که باید پرداخت.

هری: نرو! دامبلدور: کسانی که دوستشون داریم هیچ وقت واقعا ما رو ترک نمی‌‌کنن هری. چیزهایی هست که دست مرگ بهشون نمی‌رسه. رنگ... خاطره... و عشق.

هری: آدم های بزرگی بودن و عیب های بزرگی هم داشتن. اصلا می‌دونی چیه... به‌خاطر همون عیب ها آدم های بی‌نظیری شدن.

گاهی وقت ها، هر قدر هم چیزی گرون باشه آدم باید بهاشو بده

هری: می خواستی چیکاره بشی؟ دراکو: کوییدچ. اما به حد کافی خوب نبودم. بیشتر دوست داشتم شاد باشم.

هری، هیچ وقت یک جواب کامل و بی نقص توی این دنیای به هم ریخته و احساسی پیدا نمیشه. کمال فرای دسترس نوع بشر و جادوئه. در هر لحظه ی درخشانی از شادی، قطره ی سمی وجود داره: علم به اینکه درد و غم دوباره سراغمون میاد. با کسایی که عاشقشون هستی روراست باش. دردت رو بهشون نشون بده. دردکشیدن همونقدر برای انسان لازمه که دردکشیدن

حقیقت چیز زیبا و وحشتناکیه، و باید یا احتیاط باهاش برخورد کرد"دامبلدور... _واسه گفتن به یه بچه حرف عجیبیه _نه وقتی میدونی اون بچه مجبوره واسه نجات دادن جهان بمیره.

هری :پسری که زنده ماند،چند نفر باید برای پسری که زنده ماند بمیرن

هری:پسری که زنده موند. چند نفر باید برای پسری که زنده موند، بمیرن؟

بعد از این که هری پاتر مشهور ، هاگوارتس را نجات میدهد ، خانواده تشکیل میدهد . اما پسر او ، آلبوس سوروس پاتر ، زمین تا آسمان با پدرش فرق دارد . بالاخره وقتش می‌رسد که البوس به هاگوارتس برود و....