بریده کتابهای ماه به روایت آه °•zari•° 1403/5/20 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 79 بی وفایی و بی شرمی نه عادت که خصلت کوفی است.همچنان که گذشت،ادب،کرامت،عیب پوشی و جوانمردی،خصلت بنی هاشم و فرزندان ابوطالب است. 0 8 انسیه ارشی 1402/5/30 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 81 در این سال ها آموخته ام که از گوش نیز، همچون چشم، به دل راهی است. وقتی کلام باطل، به تکرار از گوش وارد شود و در دل رسوب کند، زدودن آن نه فقط مشکل که بعضاً ناممکن است. گوش ما ساکنان بلاد اسلامی، بیش از بیست سال، گذرگاه وهن و لعن علی بن ابی طالب بوده است و دل هایشان چنان به این سیاهی خو گرفته است که حتی خاطرات و یاد نورانی وصی پیامبر، چشم دلمان را می زند. اما مگر می شود دیده ها و شنیده ها را از یاد برد؟ 1 22 زهرا عالی حسینی 1402/4/19 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 63 0 13 زهرا عالی حسینی 1402/4/19 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 57 0 3 کوثر محمودی 1403/1/25 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 85 ... و در من چیست که بعد از عمری همراهی و دیدن علی، آن جا که باید، دست و دلم نلرزید. 0 2 سنیه قرائیان 1402/10/8 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 57 مهربانتر از مادر، مَحرمتر از خواهر، مقاومتر از کوه، زیباتر از حور و روح نوازتر از نسیم صبح... این صفاتِ نادره، تنها چند شاخه گل از گلستان وجود مادر حضرت عباس، فاطمه ام البنین علیهما سلام است. آنقدر مودب و محجوب و آرام بود که جز به وقت ضرورت سخن نمیگفت و در عین هیمنه و شکوهمندی، چنان لطیف و نجیب که بیترس از ملامت و سرزنش، میتوانستی ساعتها با اون سخن بگویی و به تمام اشتباهات و خطاهایت اعتراف کنی. 0 11 کوثر محمودی 1403/1/20 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 58 مصیبت در هر نوبت، خنجر گداخته خود را در بخش تازه ای از دل و روح آدمی فرو می برد. 0 1 عَلَـویه 1403/4/23 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 130 مولای ما حسین ، گرانبهاترین،زیباترین و ارزشمندترین جواهر آفرینش است. آن ها که دانسته و ندانسته ، این دُردانه ی هستی را قدر نمی دانند، از ارزش آن نمی کاهند و آنان که با درک و شناخت ارزش و بهای این گوهر بی بدیل ، وجودِ خاکی خود را به این هدیه ی آسمانی می آرایند ، به سنگینی این گنجینه ی الهی ، تفاخر و مباهات می کنند اما آن ها نیز قادر نیستند با احترام و حد شناسی، بر قدر و قیمت ولیِ خدا بیفزایند. 0 3 زهرا عالی حسینی 1402/4/19 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 66 0 2 عباسی 1402/12/25 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 142 مگر می شود از درگاه حاجات ، باب الحوائج ، چیزی بخواهی و نومید باز گردی؟ در تمام این سال ها نیز اشتباه از من بود . اگر از همان ابتدا به پدرتان عباس التجا برده بودم ، سالها پیش حاجت روا می شدم . 0 0 زهرا سیف اله زاده 1403/5/8 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 65 0 5 °•zari•° 1403/5/20 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 88 کربلا محل تلاقی نقاط اوج فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی و انسانی بود و آدمیان،تا پیش از عاشورا،هرگز فرشتگان و شیاطین را تا بدان حد به شگفتی و اعجاب وانداشته بودند. 0 6 °•zari•° 1403/5/14 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 11 اگر حالات زینب را وقت شنیدن نام برادرش حسین می دیدید، حاضر بودید تمام عالم را بدوید تا نظاره گر میزان اشتیاق و بی تابی این بانوی جوان به دیدار برادرش باشید. 0 3 زهرا عالی حسینی 1402/4/31 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 102 0 5 عَلَـویه 1403/4/21 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 72 آیا صفت «خوشبو» برای درک عطر گل کافی است؟ هرگز . صفاتی چون نیکی و جمال و کمال و بخشش و جوانمردی و...برای آن که حسین را ندیده ، همین حکم را دارد. 0 7 °•zari•° 1403/5/19 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 57 آه ای زینب،زینبِ ستم دیده و بلا کشیده،مگر خمیره ی تورا به خاکِ رنج و محنت و اشکِ داغ و مصیبت سرشته اند؟آلام و مصائب،راه خانه ی تو را خوب می شناسد.چگونه است که پسِ یک عمر همسایگی و همخانگی با درد و محنت و داغ و مصیبت،هنوز به آنان خو نکرده ای؟آدمی از پس یک بار عاشقی،حتی اگر هزار بار دیگر عاشق شود، تپشِ عاشقانه ی قلبش را می شناسد.و از همان بار اول به آن نشانه خو می کند اما مصیبت در هر نوبت،خنجر گداخته ی خود را در بخش تازه ای از دل و روح آدمی فرو می برد که تا پیش از این، درد طاقت سوزِ آن را تجربه نکرده است. 0 7 Fatemeh_Helfi 1403/7/9 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 53 آه ای حُر، ای هم قبیله، کاش بدانی که چه اندازه بر تو رشک می برم.من و تو دو نقطه عکس همیم. تو عمری نبودی اما در کربلا پیوستی ولی من عمری بودم، اما در کربلا گسستم. در تو چه بود که با شنیدن از علی منقلب می شدی و در من چیست که بعد از همراهی و دیدن علی، آن جا که باید، دست و دلم نلرزید. 0 8 مریم مهدی زاده 1403/4/24 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 93 0 8 عَلَـویه 1403/4/21 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 81 در این سالها آموخته ام که گوش نیز ، همچون چشم ، به دل راهی است.وقتی کلام باطل ، به تکرار از گوش وارد شود و در دل رسوب کند، زدودنِ آن نه فقط مشکل که بعضاً ناممکن است . 0 14
بریده کتابهای ماه به روایت آه °•zari•° 1403/5/20 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 79 بی وفایی و بی شرمی نه عادت که خصلت کوفی است.همچنان که گذشت،ادب،کرامت،عیب پوشی و جوانمردی،خصلت بنی هاشم و فرزندان ابوطالب است. 0 8 انسیه ارشی 1402/5/30 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 81 در این سال ها آموخته ام که از گوش نیز، همچون چشم، به دل راهی است. وقتی کلام باطل، به تکرار از گوش وارد شود و در دل رسوب کند، زدودن آن نه فقط مشکل که بعضاً ناممکن است. گوش ما ساکنان بلاد اسلامی، بیش از بیست سال، گذرگاه وهن و لعن علی بن ابی طالب بوده است و دل هایشان چنان به این سیاهی خو گرفته است که حتی خاطرات و یاد نورانی وصی پیامبر، چشم دلمان را می زند. اما مگر می شود دیده ها و شنیده ها را از یاد برد؟ 1 22 زهرا عالی حسینی 1402/4/19 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 63 0 13 زهرا عالی حسینی 1402/4/19 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 57 0 3 کوثر محمودی 1403/1/25 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 85 ... و در من چیست که بعد از عمری همراهی و دیدن علی، آن جا که باید، دست و دلم نلرزید. 0 2 سنیه قرائیان 1402/10/8 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 57 مهربانتر از مادر، مَحرمتر از خواهر، مقاومتر از کوه، زیباتر از حور و روح نوازتر از نسیم صبح... این صفاتِ نادره، تنها چند شاخه گل از گلستان وجود مادر حضرت عباس، فاطمه ام البنین علیهما سلام است. آنقدر مودب و محجوب و آرام بود که جز به وقت ضرورت سخن نمیگفت و در عین هیمنه و شکوهمندی، چنان لطیف و نجیب که بیترس از ملامت و سرزنش، میتوانستی ساعتها با اون سخن بگویی و به تمام اشتباهات و خطاهایت اعتراف کنی. 0 11 کوثر محمودی 1403/1/20 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 58 مصیبت در هر نوبت، خنجر گداخته خود را در بخش تازه ای از دل و روح آدمی فرو می برد. 0 1 عَلَـویه 1403/4/23 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 130 مولای ما حسین ، گرانبهاترین،زیباترین و ارزشمندترین جواهر آفرینش است. آن ها که دانسته و ندانسته ، این دُردانه ی هستی را قدر نمی دانند، از ارزش آن نمی کاهند و آنان که با درک و شناخت ارزش و بهای این گوهر بی بدیل ، وجودِ خاکی خود را به این هدیه ی آسمانی می آرایند ، به سنگینی این گنجینه ی الهی ، تفاخر و مباهات می کنند اما آن ها نیز قادر نیستند با احترام و حد شناسی، بر قدر و قیمت ولیِ خدا بیفزایند. 0 3 زهرا عالی حسینی 1402/4/19 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 66 0 2 عباسی 1402/12/25 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 142 مگر می شود از درگاه حاجات ، باب الحوائج ، چیزی بخواهی و نومید باز گردی؟ در تمام این سال ها نیز اشتباه از من بود . اگر از همان ابتدا به پدرتان عباس التجا برده بودم ، سالها پیش حاجت روا می شدم . 0 0 زهرا سیف اله زاده 1403/5/8 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 65 0 5 °•zari•° 1403/5/20 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 88 کربلا محل تلاقی نقاط اوج فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی و انسانی بود و آدمیان،تا پیش از عاشورا،هرگز فرشتگان و شیاطین را تا بدان حد به شگفتی و اعجاب وانداشته بودند. 0 6 °•zari•° 1403/5/14 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 11 اگر حالات زینب را وقت شنیدن نام برادرش حسین می دیدید، حاضر بودید تمام عالم را بدوید تا نظاره گر میزان اشتیاق و بی تابی این بانوی جوان به دیدار برادرش باشید. 0 3 زهرا عالی حسینی 1402/4/31 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 102 0 5 عَلَـویه 1403/4/21 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 72 آیا صفت «خوشبو» برای درک عطر گل کافی است؟ هرگز . صفاتی چون نیکی و جمال و کمال و بخشش و جوانمردی و...برای آن که حسین را ندیده ، همین حکم را دارد. 0 7 °•zari•° 1403/5/19 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 57 آه ای زینب،زینبِ ستم دیده و بلا کشیده،مگر خمیره ی تورا به خاکِ رنج و محنت و اشکِ داغ و مصیبت سرشته اند؟آلام و مصائب،راه خانه ی تو را خوب می شناسد.چگونه است که پسِ یک عمر همسایگی و همخانگی با درد و محنت و داغ و مصیبت،هنوز به آنان خو نکرده ای؟آدمی از پس یک بار عاشقی،حتی اگر هزار بار دیگر عاشق شود، تپشِ عاشقانه ی قلبش را می شناسد.و از همان بار اول به آن نشانه خو می کند اما مصیبت در هر نوبت،خنجر گداخته ی خود را در بخش تازه ای از دل و روح آدمی فرو می برد که تا پیش از این، درد طاقت سوزِ آن را تجربه نکرده است. 0 7 Fatemeh_Helfi 1403/7/9 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 53 آه ای حُر، ای هم قبیله، کاش بدانی که چه اندازه بر تو رشک می برم.من و تو دو نقطه عکس همیم. تو عمری نبودی اما در کربلا پیوستی ولی من عمری بودم، اما در کربلا گسستم. در تو چه بود که با شنیدن از علی منقلب می شدی و در من چیست که بعد از همراهی و دیدن علی، آن جا که باید، دست و دلم نلرزید. 0 8 مریم مهدی زاده 1403/4/24 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 93 0 8 عَلَـویه 1403/4/21 ماه به روایت آه ابوالفضل زرویی نصرآبادی 4.5 63 صفحۀ 81 در این سالها آموخته ام که گوش نیز ، همچون چشم ، به دل راهی است.وقتی کلام باطل ، به تکرار از گوش وارد شود و در دل رسوب کند، زدودنِ آن نه فقط مشکل که بعضاً ناممکن است . 0 14