بریدۀ کتاب
1403/5/19
صفحۀ 57
آه ای زینب،زینبِ ستم دیده و بلا کشیده،مگر خمیره ی تورا به خاکِ رنج و محنت و اشکِ داغ و مصیبت سرشته اند؟آلام و مصائب،راه خانه ی تو را خوب می شناسد.چگونه است که پسِ یک عمر همسایگی و همخانگی با درد و محنت و داغ و مصیبت،هنوز به آنان خو نکرده ای؟آدمی از پس یک بار عاشقی،حتی اگر هزار بار دیگر عاشق شود، تپشِ عاشقانه ی قلبش را می شناسد.و از همان بار اول به آن نشانه خو می کند اما مصیبت در هر نوبت،خنجر گداخته ی خود را در بخش تازه ای از دل و روح آدمی فرو می برد که تا پیش از این، درد طاقت سوزِ آن را تجربه نکرده است.
آه ای زینب،زینبِ ستم دیده و بلا کشیده،مگر خمیره ی تورا به خاکِ رنج و محنت و اشکِ داغ و مصیبت سرشته اند؟آلام و مصائب،راه خانه ی تو را خوب می شناسد.چگونه است که پسِ یک عمر همسایگی و همخانگی با درد و محنت و داغ و مصیبت،هنوز به آنان خو نکرده ای؟آدمی از پس یک بار عاشقی،حتی اگر هزار بار دیگر عاشق شود، تپشِ عاشقانه ی قلبش را می شناسد.و از همان بار اول به آن نشانه خو می کند اما مصیبت در هر نوبت،خنجر گداخته ی خود را در بخش تازه ای از دل و روح آدمی فرو می برد که تا پیش از این، درد طاقت سوزِ آن را تجربه نکرده است.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.