بریدههای کتاب پدر: تراژدی در سه پرده علیرضا کوچکپور 1403/5/20 پدر: تراژدی در سه پرده آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 102 سروان: ... دیگر آبرویی برای من نمانده. از شرف و حیثیت ساقط شدهام. زندگی برای من دیگر معنی ندارد. مرد بدون شرف یعنی هیچ، یعنی پوچ! 0 2 روشنا 1403/5/8 پدر"تراژدی در سه پرده" آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 54 سروان: قانون میگوید، بچه باید مطابق دین و آیین پدرش تربیت بشود. لارا: و مادر حق دخالت ندارد؟ سروان: به هیچ وجه. زن، طبق قانون، تمام حق و حقوق خودش را به شوهرش تفویض کرده. در عوض، شوهر هم باید از زن و بچهاش نگهداری کند. لارا: پس، زن هیچ حقی درمورد بچهاش ندارد؟ سروان: ابداً. وقتی کسی کالای خودش را فروخت، نمیتواند توقع داشته باشد که هم پول را نگه دارد و هم جنس را پس بگیرد. 2 9 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚 1403/5/3 پدر: تراژدی در سه پرده آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 67 دایه : خوب گوش کن ، آقای ادولف . فکر نمیکنی که درباره اختلافت با خانم ، سر تربیت بچه ، باید کمی کوتاه بیای؟ کمی به مادر فکر کن... سروان : تو هم به یک پدر فکر کن... دایه : پدر غیر از فرزندش چیزهای دیگری هم دارد ، اما مادر جز فرزندش هیچ چیز دیگری ندارد. سروان : دقیقا همینطور است ، بانو. مادر تنها باردار فرزندی است که در شکمش دارد ، در حالی که من باید باردار سه فرزند و خود او باشم. به نظرت اگر مسئولیت آنها بر دوش من نبود ،من عمرم را توی نظام تلف میکردم؟ 0 10 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚 1403/5/3 پدر: تراژدی در سه پرده آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 40 کاپیتان : بله ، گریه میکنم ، با آنکه یک مرد هستم. مگر مرد چشم ندارد؟ دست ، پا ، احساس ، عقیده و عاطفه ندارد؟ مگر از همان غذاهایی که زن ها میخورند ، نمیخورد؟ با همان سلاح زخمی نمیشود؟ با همان زمستان و تابستان ، سرد و گرمش نمیشود؟ اگر نیشترمان بزنید ، از ما خون نمی آید؟ اگر قلقلکمان دهید ، نمیخندیم؟ اگر مسموممان کنید ، نمیمیریم؟ چرا یک مرد نباید شکایت کند؟ چرا سرباز نباید گریه کند؟ چون کار مردانه ای نیست ؟! چرا کار مردانه ای نیست؟! 4 32 روشنا 1403/5/8 پدر"تراژدی در سه پرده" آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 67 سروان: نمیدانم چرا، هر وقت از عشق و محبت خدا و ایمان حرف میزنی، صدات فیالفور زمخت میشود و چشمهایت پر از نفرت. نه، مارگرت، ایمانِ درست و حسابی را تو نداری. 0 17 روشنا 1403/5/8 پدر"تراژدی در سه پرده" آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 91 من اگر مرد نبودم، حق داشتم هزار جور تهمت بزنم یا به قول معروف، آه و ناله سر بدهم. شاید هم میتوانستم نوع بیماری یا حتی تاریخچه آن را دستتان بدهم. ولی، بدبختانه، چون مرد هستم، فقط میتوانم دستهایم را جلو سینه به هم بیندازم و نفسم را توی سینه حبس کنم تا بمیرم. 0 8 روشنا 1403/5/8 پدر"تراژدی در سه پرده" آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 96 لارا: چرا ما به موقع از هم جدا نشدیم؟ سروان: بچه ما را به هم پیوند داده بود. منتها این پیوند، حالا شده غل و زنجیر. 2 15 علیرضا کوچکپور 1403/5/20 پدر: تراژدی در سه پرده آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 99 لارا (پیش او میرود و دستش را میگذارد روی پیشانی او): یعنی چه؟ مرد و گریه؟ سروان: بله، من مردم و دارم گریه میکنم. مگر مرد چشم ندارد؟ مگر دست و پا و حس و عاطفه و شور و احساس ندارد؟... پس چرا مرد نباید ناله کند یا اشک بریزد؟ فقط بخاطر این که کارِ مردانهیی نیست؟ چرا کارِ مردانهیی نیست؟ 0 0
بریدههای کتاب پدر: تراژدی در سه پرده علیرضا کوچکپور 1403/5/20 پدر: تراژدی در سه پرده آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 102 سروان: ... دیگر آبرویی برای من نمانده. از شرف و حیثیت ساقط شدهام. زندگی برای من دیگر معنی ندارد. مرد بدون شرف یعنی هیچ، یعنی پوچ! 0 2 روشنا 1403/5/8 پدر"تراژدی در سه پرده" آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 54 سروان: قانون میگوید، بچه باید مطابق دین و آیین پدرش تربیت بشود. لارا: و مادر حق دخالت ندارد؟ سروان: به هیچ وجه. زن، طبق قانون، تمام حق و حقوق خودش را به شوهرش تفویض کرده. در عوض، شوهر هم باید از زن و بچهاش نگهداری کند. لارا: پس، زن هیچ حقی درمورد بچهاش ندارد؟ سروان: ابداً. وقتی کسی کالای خودش را فروخت، نمیتواند توقع داشته باشد که هم پول را نگه دارد و هم جنس را پس بگیرد. 2 9 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚 1403/5/3 پدر: تراژدی در سه پرده آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 67 دایه : خوب گوش کن ، آقای ادولف . فکر نمیکنی که درباره اختلافت با خانم ، سر تربیت بچه ، باید کمی کوتاه بیای؟ کمی به مادر فکر کن... سروان : تو هم به یک پدر فکر کن... دایه : پدر غیر از فرزندش چیزهای دیگری هم دارد ، اما مادر جز فرزندش هیچ چیز دیگری ندارد. سروان : دقیقا همینطور است ، بانو. مادر تنها باردار فرزندی است که در شکمش دارد ، در حالی که من باید باردار سه فرزند و خود او باشم. به نظرت اگر مسئولیت آنها بر دوش من نبود ،من عمرم را توی نظام تلف میکردم؟ 0 10 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚 1403/5/3 پدر: تراژدی در سه پرده آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 40 کاپیتان : بله ، گریه میکنم ، با آنکه یک مرد هستم. مگر مرد چشم ندارد؟ دست ، پا ، احساس ، عقیده و عاطفه ندارد؟ مگر از همان غذاهایی که زن ها میخورند ، نمیخورد؟ با همان سلاح زخمی نمیشود؟ با همان زمستان و تابستان ، سرد و گرمش نمیشود؟ اگر نیشترمان بزنید ، از ما خون نمی آید؟ اگر قلقلکمان دهید ، نمیخندیم؟ اگر مسموممان کنید ، نمیمیریم؟ چرا یک مرد نباید شکایت کند؟ چرا سرباز نباید گریه کند؟ چون کار مردانه ای نیست ؟! چرا کار مردانه ای نیست؟! 4 32 روشنا 1403/5/8 پدر"تراژدی در سه پرده" آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 67 سروان: نمیدانم چرا، هر وقت از عشق و محبت خدا و ایمان حرف میزنی، صدات فیالفور زمخت میشود و چشمهایت پر از نفرت. نه، مارگرت، ایمانِ درست و حسابی را تو نداری. 0 17 روشنا 1403/5/8 پدر"تراژدی در سه پرده" آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 91 من اگر مرد نبودم، حق داشتم هزار جور تهمت بزنم یا به قول معروف، آه و ناله سر بدهم. شاید هم میتوانستم نوع بیماری یا حتی تاریخچه آن را دستتان بدهم. ولی، بدبختانه، چون مرد هستم، فقط میتوانم دستهایم را جلو سینه به هم بیندازم و نفسم را توی سینه حبس کنم تا بمیرم. 0 8 روشنا 1403/5/8 پدر"تراژدی در سه پرده" آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 96 لارا: چرا ما به موقع از هم جدا نشدیم؟ سروان: بچه ما را به هم پیوند داده بود. منتها این پیوند، حالا شده غل و زنجیر. 2 15 علیرضا کوچکپور 1403/5/20 پدر: تراژدی در سه پرده آوگوست استریندبرگ 3.5 9 صفحۀ 99 لارا (پیش او میرود و دستش را میگذارد روی پیشانی او): یعنی چه؟ مرد و گریه؟ سروان: بله، من مردم و دارم گریه میکنم. مگر مرد چشم ندارد؟ مگر دست و پا و حس و عاطفه و شور و احساس ندارد؟... پس چرا مرد نباید ناله کند یا اشک بریزد؟ فقط بخاطر این که کارِ مردانهیی نیست؟ چرا کارِ مردانهیی نیست؟ 0 0