بریده‌های کتاب مردم مشوش

بعد دست او را محکم گرفت و گفت:«ما نمیتونیم دنیا رو تغییر بدیم. حتی آدم هارو هم معمولا نمی تونیم تغییر بدیم. نه بیشتر از هربار یه ذره. پس فقط وقتی دستمون برسه یکم کمک میکنیم. اون هایی رو که میتونیم نجات می دیم. نهایت تلاشمون رو می کنیم. بعد هم سعی میکنیم خودمون رو قانع کنیم که... همین کافیه. تا بتونیم شکست هامون رو تاب بیاریم و نابود نشیم.»

اگر بدانم که همین فردا دنیا نابود خواهم شد، باز هم امروز یک درخت سیب می کارم.

گاه کنار آمدن با تشویش هایت آسان تر می شود اگر بدانی دیگران هم چندان خوشبخت نیستند.

همه آن ها که کسی را دوست دارند شب های وحشی بی خوابی را تجربه کرده اند.

وانمود کنیم پدر و مادر خوبی هستیم ، حال آنکه تنها کاری که برای بچه هایمان می‌کنیم این است که خوراک و پوشاکشان را فراهم کنیم.

میگن که شخصیت یک آدم متشکل از تجربیات گذشته اونه. اما این درست نیست، حداقل نه کاملا. چون اگه این گذشته مون بود که تماما میخواست ما رو تعریف کنه، هرگز نمیتونستیم با خودمون کنار بیایم.ما نیاز داریم تا خودمون رو متقاعد کنیم که چیزی بیشتر از اشتباهات دیروزمون هستیم، که ما بخشی از تصمیمات بعدی هستیم و تمام فرداها هم بخشی از ماست.

ما نمی تونیم دنیا رو تغییر بدیم. حتی آدم ها رو هم معمولا نمی تونیم تغییر بدیم. نه بیشتر از هر بار یه ذره. پس فقط وقتی دستمون برسه یه کم کمک می کنیم. اون هایی رو که می تونیم نجات می دیم. نهایت تلاشمون رو می کنیم. بعد هم سعی می کنیم خودمون رو قانع کنیم که... همین کافیه. تا بتونیم شکست هامون رو تاب بیاریم و نابود نشیم.

قلب تو هیچوقت نمی شکنه ، چون تو بچه طلاقی . قرار نیست بزرگ که شدی خیلی آدم رمانتیکی بشی ، چون بچه های طلاق به عشق جاودانه اعتقادی ندارند.

حتی خوشبخت ترینم آدم ها همیشه خوشبخت نیستند ، و تو این را خوب می دانی.

سال نو از راه می رسد و آن قدر فرقی با سال پیش برایت ندارد ، مگر اینکه فروشنده تقویم باشی.

یک بار قورباغه گفت از یکی توی اتوبوس شنیده که «عشق درد داره» و میمون پاسخ داد شاید به همین دلیل است که قلب را نوک تیز می کشند.

هنگفت ترین ترکیب سه واژه ای کوچک که می توان به کسی- هرکسی که باشد - گفت : « تقصیر تو نبود.»

ندونستن نقطه خوبی برای شروعه.

«کشتی تو بندر جاش امنه پسرم، اما واسه این ساخته نشده که تو بندر باشه. »