بریدههای کتاب شاهنشاه رضا میلانلویی 1403/11/29 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 28 هیچکس اجازه ندارد حتی به سرحدات زمین های شاه نزدیک شود.یک روز در ملاء عام مراسم اعدام برگزار میشود:به دستور شاه جوخه آتش خری را که بیتوجه به علائم هشداردهنده وارد مرتعی متعلق به رضاخان شده بود به رگبار میبندد. 0 1 امیررضا سعیدینجات 1402/11/30 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 33 قدرت مصدق چنان عظیم و شعارهایش چنان مردمی است که شاه بالاجبار تماشاگری کنار گود باقی میماند. فوتبال بازی میکند، هواپیمای شخصیش را میراند، بالماسکه راه میاندازد، طلاق میگیرد و باز ازدواج میکند و برای اسکی به سوئیس میرود. 0 1 امیررضا سعیدینجات 1402/11/30 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 13 آیت الله خمینی همچون همیشه لباسهای تیره رنگ گشادی به تن دارد و عمامه سیاهی بر سر. شق و رق نشسته. صورتش پریده رنگ است، با ریشی سفید. موقع حرف زدن سر و دستش تکان نمیخورد. دستهایش بر دستههای صندلی آرام گرفتهاند. گهگاه پیشانی بلندش را چینی می اندازد و ابروهایش را بالا میدهد. از اینکه بگذریم، هیچ عضلهای در سیمای این مرد بسیار سرسخت، سازش ناپذیر، قاطع و صاحب ارادهای استوار، نمی جنبد. تنها چشمها در این چهره تکان میخورند، چهرهای که انگار یک بار برای همیشه ترکیب یافته، به هیچ حس و حالی راه نمیدهد و جز غور عمیق و تمرکز، بیانگر هیچ چیز دیگری نیست... به صدای یکنواختش گوش میدهم، صدای رسا، با ضرب آهنگی شمرده و آرام، صدایی که هیچگاه بالا نمیرود و اوج نمیگیرد، هیچ حس و حالی را عیان نمیکند، هیچگاه سر شوق نمیآید. 0 4 فاطمه جعفری 1402/12/5 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 98 آنچه لازم است آگاهی از فقر و آگاهی از سرکوب است و این اعتقاد که فقر و سرکوب منطق طبیعی این جهان نیست. شگفت انگیز است که در این مورد تجربه فی نفسه کافی نیست گرچه تجربه ای سخت دردناک باشد. عامل شتاب دهنده ی ضروری کلمه است. ایده ی تبیینی، بنابراین بیش از خمپاره و دشته ها کلماتند که حاکم خودکامه را به وحشت می اندازند کلمات مهارگسیخته ای که آزاد، پنهان و سرکش دهان به دهان می گردند، کلمات هنجار شکن غیر مجاز اما بعضی وقتها کلمات رسمی بهنجار و مجازند که موجب انقلاب می شوند. 0 7 سجاد علی پور 1402/11/17 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 خیلی طول میکشه تا یه حقیقت جا بیفته و تا اون موقع مردم رنج میکشن یا توی تاریکی جهالتشون كورمال كورمال قدم برمیدارن 0 2 سجاد علی پور 1402/11/20 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 شاه برای تحقق رویایش(تمدن بزرگ) دست کم به هفتصد هزار متخصص نیاز فوری داشت. یک دفعه مطمئن ترین و بهترین راه حل به ذهن یکی میرسد نیروی لازم را وارد کنیم.... خدمتکار خانه از فیلیپین، مهندس هیدرولیک از یونان، برقکار از نروژ، حسابدار از پاکستان، تعمیرکار از ایتالیا و نظامی از ایالات متحده آمریکا. 0 2 رضا میلانلویی 1403/12/1 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 32 آن روز ها اموال استعماری جزو ارزش های مقدس بود و دستدرازی به آن گناه کبیره 0 0 رضا میلانلویی 1403/12/1 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 31 قد در نقاط قوتش نبود، بنابراین عکاسها همیشه از زاویه هایی قاب میبستند که او بلندقدترین آدم تصویر به نظر برسد. 0 0 رضا میلانلویی 1403/12/1 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 31 هموطنانش به طنعه میگفتند چون کم و بیش فقط با هواپیما و هلیکوپتر سفر میکند، ناچار مملکت را فقط از بالا میبیند و جزئیات و چندگانگیها به چشمش نمیآیند. 0 0 علی 1403/4/8 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 0 5 فاطمه شاهواری 1402/11/26 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 43 0 2 فهیمه . مؤذن 1402/11/18 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 36 آدم نباید خیلی زودتر از موقع حق داشته باشه ، چون کارش و بعضی وقتها حتى جونش به خطر می افته . خیلی طول می کشه تا به حقیقت جا بیفته و تا اون موقع مردم رنج می کشن یا توی تاریکی جهالت شون کور مال کور مال قدم بر می دارن . اما یه دفعه یه آدمی از راه می رسه و حقیقت رو خیلی زودتر از وقتش می گه ، قبل این که دنیا اون حقیقت رو قبول کرده باشه . اون وقت قدرت های حاکم این کسی رو که بدعت گذاشته به باد حمله می گیرن و روی تل هیزم آتیشش می زنن یا زندانیش می کنن یا دارش می زنن ، چون این آدم منافعشون رو به خطر می اندازه و آرامششون رو به هم می زنه . 0 15 سیده زینب موسوی 1402/11/25 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 64 ایرانیها صدها سال قربانی حمله و تجاوز و تجزیه بودهاند. بیگانگان یا حکومتهای داخلی وابسته به بیگانه قرنهای متمادی بر ایرانیان فرمان راندهاند، اما آنها فرهنگ، زبان، هویت پرابهت و روحیهٔ خویشتندار خود را حفظ کردهاند، چنان که میتوانند چون ققنوس، در فرصت مناسب باز از خاکستری متولد شوند و پر بگشایند. 4 32 سیده زینب موسوی 1402/11/19 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 15 سر ادموند آیرنساید، ژنرال انگلیسی، توی یک مهمانی روی نوک پایش میایستد تا به گوش رضاخان برسد و بعد در گوشش زمزمه میکند: «کلنل شما قابلیتهای زیادی دارین.» قدمزنان به باغ میروند. ژنرال حین گشتزدن، پیشنهاد کودتا میدهد و حمایت لندن را هم اعلام میکند. 0 8 رضا میلانلویی 1403/12/7 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 97 انقلاب را باید از شورش، کودتا و تصرف کاخ جدا کرد.کودتا یا تصرف کاخ ممکن است برنامهریزی شده باشند، اما انقلاب هرگز.فورانش و لحظهی این فوران بر همه نامعلوم است، حتی بر آنها که در راهش میجنگند 0 0 سجاد علی پور 1402/11/20 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 بهم میگوید یادم باشد چیزی که باعث شده ما ایرانی ها بیش از دو و نیم هزاره دوام بیاوریم، چیزی که سبب شده به رغم تمام جنگ ها، هجوم ها و اشغال ها خودمان را حفظ کنیم، نه نیروی مادی که نیروی معنوی ماست - شعرمان، نه فناوری مان؛ دینمان نه کارخانه هایمان ما به دنیا چه داده ایم؟ ،شعر، مینیاتور و فرش. می دانی که به چشم آدمهای مصرف محور همه ی اینها چیزهای بی فایده ای هستند. اما به واسطه ی همین هاست که ما حرف دلمان را زده ایم. ما این بی فایدگی شگفت انگیز و بی همتا را به دنیا داده ایم آنچه ما به دنیا داده ایم اصلاً زندگی را ساده تر نکرده بلکه صرفا آن را آراسته است،... 0 2 حنانه عبادت کار 1403/10/23 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 35 ولی شاه این رو نمیفهمید. نمیفهمید حتی اگه یه آدم رو محو و نابود کنی، باز نمیتونی جلوی وجود داشتنش رو بگیری. برعکس، میشه این جوری گفت که با این کار ها تصویرش توی ذهن مردم مدام پر رنگ تر میشه. این تناقض هاییه که هیچ مستبدی نمیتونه کاریش بکنه. داس ضربهش رو میزنه و علف درجا شروع میکنه به رشد دوباره. باز قطعش میکنی و اون هم دوباره در میآد، حتی اگه تندتر از دفعه قبل _ قانون دلگرمی بخش طبیعت. 0 2 فهیمه حدیدی 1402/11/18 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 110 می شود ده تا کاخ نو ساخت، اما به محض این که کار ساختنشان تمام شود، همان قواعدی در آن ها حاکم خواهد شد که پنج هزارسال قبل در کاخ ها حکمفرما بوده است. تنها راه حل این است که کاخ را محل گذر بدانیم، مثل تراموا یا اتوبوس. سوار می شوی، مدتی سواری می کنی و بعد پیاده می شوی. چه خوب است آدم یادش باشد در ایستگاه درست پیاده شود و زیاد سوار نماند. 0 9 سجاد علی پور 1402/11/20 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 شاه نظامی برپا کرده بود که صرفا میتوانست از خودش دفاع کند اما توان راضی کردن مردم را نداشت. این بزرگترین ضعف نظام پادشاهی او و دلیل اصلی شکست نهاییاش بود. 0 1 امیررضا سعیدینجات 1402/12/5 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 74 نخستین شیعیانی که به ایران رسیدند شهرنشین بودند؛ تاجران خرد پا و صنعتگران. آنها خود را در محلههایشان محصور کردند، مسجد ساختند و بازار و حجرههای کوچک خود را کنار مسجد برپا کردند. صنعتگران نیز کارگاههایشان را همان حوالی باز کردند. مسلمانان قبل نماز باید طهارت کنند، بنابراین سر و کله حمامها هم پیدا شد. چون مسلمانان دوست دارند بعد نماز چای یا قهوهای بنوشند و لقمهای غذا بخورند، رستورانها و قهوهخانهها هم آن دور و بر سبز شدند. چنین است که پدیده منحصر به فرد چشم انداز شهرهای ایرانی پدید میآید: بازار، رشته پیوند عرفان و تجارت و ذائقه، رنگارنگ و شلوغ و پرهیاهو. اگر کسی بگوید: دارم میرم بازار، لزوماً معنیش این نیست که باید زنبیل خریدش را هم همراه بردارد. آدم میرود بازار برای عبادت، برای دیدن دوستان، برای تجارت و نشستن توی یک قهوهخانه. شیعیان، بی آنکه مجبور باشند کل شهر را زیر پا بگذارند، فقط در یک جا، یعنی بازار، هرچه را که برای حیات دنیوی ضروریست مییابند و با عبادت و اعانههایشان سعادت حیات اخرویشان را نیز تضمین میکنند. 0 4
بریدههای کتاب شاهنشاه رضا میلانلویی 1403/11/29 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 28 هیچکس اجازه ندارد حتی به سرحدات زمین های شاه نزدیک شود.یک روز در ملاء عام مراسم اعدام برگزار میشود:به دستور شاه جوخه آتش خری را که بیتوجه به علائم هشداردهنده وارد مرتعی متعلق به رضاخان شده بود به رگبار میبندد. 0 1 امیررضا سعیدینجات 1402/11/30 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 33 قدرت مصدق چنان عظیم و شعارهایش چنان مردمی است که شاه بالاجبار تماشاگری کنار گود باقی میماند. فوتبال بازی میکند، هواپیمای شخصیش را میراند، بالماسکه راه میاندازد، طلاق میگیرد و باز ازدواج میکند و برای اسکی به سوئیس میرود. 0 1 امیررضا سعیدینجات 1402/11/30 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 13 آیت الله خمینی همچون همیشه لباسهای تیره رنگ گشادی به تن دارد و عمامه سیاهی بر سر. شق و رق نشسته. صورتش پریده رنگ است، با ریشی سفید. موقع حرف زدن سر و دستش تکان نمیخورد. دستهایش بر دستههای صندلی آرام گرفتهاند. گهگاه پیشانی بلندش را چینی می اندازد و ابروهایش را بالا میدهد. از اینکه بگذریم، هیچ عضلهای در سیمای این مرد بسیار سرسخت، سازش ناپذیر، قاطع و صاحب ارادهای استوار، نمی جنبد. تنها چشمها در این چهره تکان میخورند، چهرهای که انگار یک بار برای همیشه ترکیب یافته، به هیچ حس و حالی راه نمیدهد و جز غور عمیق و تمرکز، بیانگر هیچ چیز دیگری نیست... به صدای یکنواختش گوش میدهم، صدای رسا، با ضرب آهنگی شمرده و آرام، صدایی که هیچگاه بالا نمیرود و اوج نمیگیرد، هیچ حس و حالی را عیان نمیکند، هیچگاه سر شوق نمیآید. 0 4 فاطمه جعفری 1402/12/5 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 98 آنچه لازم است آگاهی از فقر و آگاهی از سرکوب است و این اعتقاد که فقر و سرکوب منطق طبیعی این جهان نیست. شگفت انگیز است که در این مورد تجربه فی نفسه کافی نیست گرچه تجربه ای سخت دردناک باشد. عامل شتاب دهنده ی ضروری کلمه است. ایده ی تبیینی، بنابراین بیش از خمپاره و دشته ها کلماتند که حاکم خودکامه را به وحشت می اندازند کلمات مهارگسیخته ای که آزاد، پنهان و سرکش دهان به دهان می گردند، کلمات هنجار شکن غیر مجاز اما بعضی وقتها کلمات رسمی بهنجار و مجازند که موجب انقلاب می شوند. 0 7 سجاد علی پور 1402/11/17 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 خیلی طول میکشه تا یه حقیقت جا بیفته و تا اون موقع مردم رنج میکشن یا توی تاریکی جهالتشون كورمال كورمال قدم برمیدارن 0 2 سجاد علی پور 1402/11/20 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 شاه برای تحقق رویایش(تمدن بزرگ) دست کم به هفتصد هزار متخصص نیاز فوری داشت. یک دفعه مطمئن ترین و بهترین راه حل به ذهن یکی میرسد نیروی لازم را وارد کنیم.... خدمتکار خانه از فیلیپین، مهندس هیدرولیک از یونان، برقکار از نروژ، حسابدار از پاکستان، تعمیرکار از ایتالیا و نظامی از ایالات متحده آمریکا. 0 2 رضا میلانلویی 1403/12/1 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 32 آن روز ها اموال استعماری جزو ارزش های مقدس بود و دستدرازی به آن گناه کبیره 0 0 رضا میلانلویی 1403/12/1 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 31 قد در نقاط قوتش نبود، بنابراین عکاسها همیشه از زاویه هایی قاب میبستند که او بلندقدترین آدم تصویر به نظر برسد. 0 0 رضا میلانلویی 1403/12/1 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 31 هموطنانش به طنعه میگفتند چون کم و بیش فقط با هواپیما و هلیکوپتر سفر میکند، ناچار مملکت را فقط از بالا میبیند و جزئیات و چندگانگیها به چشمش نمیآیند. 0 0 علی 1403/4/8 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 0 5 فاطمه شاهواری 1402/11/26 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 43 0 2 فهیمه . مؤذن 1402/11/18 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 36 آدم نباید خیلی زودتر از موقع حق داشته باشه ، چون کارش و بعضی وقتها حتى جونش به خطر می افته . خیلی طول می کشه تا به حقیقت جا بیفته و تا اون موقع مردم رنج می کشن یا توی تاریکی جهالت شون کور مال کور مال قدم بر می دارن . اما یه دفعه یه آدمی از راه می رسه و حقیقت رو خیلی زودتر از وقتش می گه ، قبل این که دنیا اون حقیقت رو قبول کرده باشه . اون وقت قدرت های حاکم این کسی رو که بدعت گذاشته به باد حمله می گیرن و روی تل هیزم آتیشش می زنن یا زندانیش می کنن یا دارش می زنن ، چون این آدم منافعشون رو به خطر می اندازه و آرامششون رو به هم می زنه . 0 15 سیده زینب موسوی 1402/11/25 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 64 ایرانیها صدها سال قربانی حمله و تجاوز و تجزیه بودهاند. بیگانگان یا حکومتهای داخلی وابسته به بیگانه قرنهای متمادی بر ایرانیان فرمان راندهاند، اما آنها فرهنگ، زبان، هویت پرابهت و روحیهٔ خویشتندار خود را حفظ کردهاند، چنان که میتوانند چون ققنوس، در فرصت مناسب باز از خاکستری متولد شوند و پر بگشایند. 4 32 سیده زینب موسوی 1402/11/19 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 15 سر ادموند آیرنساید، ژنرال انگلیسی، توی یک مهمانی روی نوک پایش میایستد تا به گوش رضاخان برسد و بعد در گوشش زمزمه میکند: «کلنل شما قابلیتهای زیادی دارین.» قدمزنان به باغ میروند. ژنرال حین گشتزدن، پیشنهاد کودتا میدهد و حمایت لندن را هم اعلام میکند. 0 8 رضا میلانلویی 1403/12/7 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 97 انقلاب را باید از شورش، کودتا و تصرف کاخ جدا کرد.کودتا یا تصرف کاخ ممکن است برنامهریزی شده باشند، اما انقلاب هرگز.فورانش و لحظهی این فوران بر همه نامعلوم است، حتی بر آنها که در راهش میجنگند 0 0 سجاد علی پور 1402/11/20 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 بهم میگوید یادم باشد چیزی که باعث شده ما ایرانی ها بیش از دو و نیم هزاره دوام بیاوریم، چیزی که سبب شده به رغم تمام جنگ ها، هجوم ها و اشغال ها خودمان را حفظ کنیم، نه نیروی مادی که نیروی معنوی ماست - شعرمان، نه فناوری مان؛ دینمان نه کارخانه هایمان ما به دنیا چه داده ایم؟ ،شعر، مینیاتور و فرش. می دانی که به چشم آدمهای مصرف محور همه ی اینها چیزهای بی فایده ای هستند. اما به واسطه ی همین هاست که ما حرف دلمان را زده ایم. ما این بی فایدگی شگفت انگیز و بی همتا را به دنیا داده ایم آنچه ما به دنیا داده ایم اصلاً زندگی را ساده تر نکرده بلکه صرفا آن را آراسته است،... 0 2 حنانه عبادت کار 1403/10/23 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 35 ولی شاه این رو نمیفهمید. نمیفهمید حتی اگه یه آدم رو محو و نابود کنی، باز نمیتونی جلوی وجود داشتنش رو بگیری. برعکس، میشه این جوری گفت که با این کار ها تصویرش توی ذهن مردم مدام پر رنگ تر میشه. این تناقض هاییه که هیچ مستبدی نمیتونه کاریش بکنه. داس ضربهش رو میزنه و علف درجا شروع میکنه به رشد دوباره. باز قطعش میکنی و اون هم دوباره در میآد، حتی اگه تندتر از دفعه قبل _ قانون دلگرمی بخش طبیعت. 0 2 فهیمه حدیدی 1402/11/18 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 110 می شود ده تا کاخ نو ساخت، اما به محض این که کار ساختنشان تمام شود، همان قواعدی در آن ها حاکم خواهد شد که پنج هزارسال قبل در کاخ ها حکمفرما بوده است. تنها راه حل این است که کاخ را محل گذر بدانیم، مثل تراموا یا اتوبوس. سوار می شوی، مدتی سواری می کنی و بعد پیاده می شوی. چه خوب است آدم یادش باشد در ایستگاه درست پیاده شود و زیاد سوار نماند. 0 9 سجاد علی پور 1402/11/20 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 1 شاه نظامی برپا کرده بود که صرفا میتوانست از خودش دفاع کند اما توان راضی کردن مردم را نداشت. این بزرگترین ضعف نظام پادشاهی او و دلیل اصلی شکست نهاییاش بود. 0 1 امیررضا سعیدینجات 1402/12/5 شاهنشاه ریشارد کاپوشینسکی 3.6 25 صفحۀ 74 نخستین شیعیانی که به ایران رسیدند شهرنشین بودند؛ تاجران خرد پا و صنعتگران. آنها خود را در محلههایشان محصور کردند، مسجد ساختند و بازار و حجرههای کوچک خود را کنار مسجد برپا کردند. صنعتگران نیز کارگاههایشان را همان حوالی باز کردند. مسلمانان قبل نماز باید طهارت کنند، بنابراین سر و کله حمامها هم پیدا شد. چون مسلمانان دوست دارند بعد نماز چای یا قهوهای بنوشند و لقمهای غذا بخورند، رستورانها و قهوهخانهها هم آن دور و بر سبز شدند. چنین است که پدیده منحصر به فرد چشم انداز شهرهای ایرانی پدید میآید: بازار، رشته پیوند عرفان و تجارت و ذائقه، رنگارنگ و شلوغ و پرهیاهو. اگر کسی بگوید: دارم میرم بازار، لزوماً معنیش این نیست که باید زنبیل خریدش را هم همراه بردارد. آدم میرود بازار برای عبادت، برای دیدن دوستان، برای تجارت و نشستن توی یک قهوهخانه. شیعیان، بی آنکه مجبور باشند کل شهر را زیر پا بگذارند، فقط در یک جا، یعنی بازار، هرچه را که برای حیات دنیوی ضروریست مییابند و با عبادت و اعانههایشان سعادت حیات اخرویشان را نیز تضمین میکنند. 0 4