بریدههای کتاب بادها hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 35 از قضا دیگر کسی نمیداند شهر فرنگ چیست. البته دیگر بچهها با چنین اسباب بازیهایی بازی نمیکنند؛ حالا از زمان تولد سرگرم کامپیوترها هستند. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 31 یکی به من گفته بود در ایام جنگ داخلی اسپانیا در همین مکان پادگان مونتانیا مستقر بود. وقتی فرانکو کودتا کرد نظامیان این پایگاه نظامی نیز به مقابله برخاستند اما مردم مادرید دسته جمعی آمدند دربهای این پادگان نظامی را باز کردند و حمام خونی برای سربازان به راه افتاد. چه روزگاری بود! الآن خبری از تغییر در اسپانیا نیست و جنگ داخلی دیگر به راه نخواهد افتاد. خدا را شکر دورۀ فرانکوی فعلی مختصات دیگری دارد در غیبت فرماندهان نظامی و احزاب افراطی، بی نیاز به جوخه اعدام و شکنجه، همه چیز خیلی علمی به یاری فیزیک و ریاضیات انجام می شود، به ویژه سیطره تمام و کمال نمایشگرها و تصاویر بر قدرت استدلال و آگاهی. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 32 هر چیزی که در گذشته هنری بود - همچون باله اپرا نقاشی مجسمه سازی ،ادبیات موسیقی فاخر و عواطف بشری - تا سرحد نابودی یا اضمحلال ماهیت پیش رفته است. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 44 اما در بحث های اوسوریو حقیقتی ملال انگیز وجود داشت: ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن هر چیزی که سابقاً هنر، ادبیات و فرهنگ نام داشت دیگر اثری برآمده از خیال و مهارت خالقانی منحصر به فرد نیست، بلکه محصول آزمایشگاه ها کارگاه ها و کارخانههاست، به عبارت دیگر محصول ماشین های لعنتی. شاید یک فناوری هراس باشم؟ شاید باشم. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 53 صریح تر از این ندیده بودم که جوانان رابطه جنسی را تحقیر کنند، دقیقاً حالا که به چیزی رسیده ایم که تقریباً نیم قرن پیش دست نیافتنی تلقی می شد آزادی بی قید و شرط در رابطه جنسی. شاید آزادی شهره در جهان دلیل این خوار شمردن باشد. در دورهای که عمل جنسی در حصار ممنوعیت ها و تابوها بود، مردم خیلی برای آن سرو دست میشکستند با از بین رفتن این بازدارندگی ها طلسم شکسته شد و حالا جوانان از انجام آن احساس انزجار می کنند. چه کسی فکرش را میکرد؟ 0 0 نرگس عمویی 1404/3/24 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 67 «آیا روز تباهشدهای بود؟» نه، اینچنین نبود، بیتردید، مرگ را بیشتر از هر زمان دیگری در کنارم احساس کرده بودم، در حالی که اطراف این میدان راه میرفتم و به خودم تلقین میکردم خانهام همین حوالی است. 0 13 نرگس عمویی 1404/3/23 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 17 برای آدمهایی مثل من که متعلق به دوران دیگری هستیم، زندگی بدون کتابفروشیها، کتابخانهها و سینماها زندگی بیروحی است. 0 33 Mhmd fthy 1404/3/9 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 62 زنان و مردان به دلیل زوال فرهنگ ، یا به عبارت بهتر تبدیل آن به سرگرمی صرف ، بی سواد و متقلب شده اند .به عبارت دیگر ، خوشبختانه بردگان کم و بیش سر خوش و خوشحالی هستیم. 0 2 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 60 گفتم تحقیر عمل جنسی توسط این جوانان به نظرم پارادوکسی عجیب است، یعنی جامه عمل پوشاندن به چیزی که وقتی جوان بودیم کشیشها به ما تلقین میکردند - گرچه بسیاری از آنها در خفا و در هر مکانی به ویژه در پستو مرتکب این عمل می شدند - آن هم دقیقاً وقتی که مذاهب همچون چرم ساغری آب می روند. اوسوریو در اصلاح حرفم گفت: «این کلیساها هستند که آب می روند نه مذاهب.» البته حق با او بود. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 27 توافق ما فقط شامل این است که هر روز صبح تماس بگیریم و ببینیم کدام یک از ما دو نفر غزل خداحافظی را خوانده و برای ناپدید شدن در آتش به پلیس اطلاع دهیم. 0 1 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 40 خیلی خوب به خاطر دارم چهل بیست یا ده سال پیش بود که رخ داد: چیزی که نمایشگر چندرسانهای با قابلیت ثبت نظر نامیده میشود حرکت رو به جلویی تصور میشد که فرد می توانست به اپرایی گوش کند و هم زمان روی نمایشگر شخصی خود اطلاعاتی درباره اثر آهنگ ساز، ترانه سرا رهبر ارکستر و زمینه تاریخی قطعه موسیقی دریافت کند. همچنین این امکان را داشت که نظرش را با دیگران درباره آن نمایش به اشتراک بگذارد، با شنوندگانی که به صحنه نمایش دور یا نزدیک بودند. آفرین، مرحبا. فقط از آنجا که حواس هر فردی همچون ذهنش میتوانند روی یک کار تمرکز داشته باشند، چنین عمل هم زمانی موجب می شود که شنونده تمرکز خود را روی واقعیتی که در لپ تاپ می بیند متمرکز کند و کاملاً از اجرای اپرا، که اصولاً برای شنیدن یا دیدن آن آمده بود غافل شود. کلیت اجرا به جمعیتی از مردم تبدیل می شود که به جای گوش دادن و لذت بردن از موسیقی مفتون نمایشگرها میشوند اطلاعاتی درباره اثری به دست می آورند که نه به آن گوش میکنند نه آن را تماشا میکنند. مگر برای لحظاتی، و با احمق هایی مثل خودشان بحث میکنند. به عبارت بهتر، در حالی که غرق در نمایشگرها هستند، حرفهای خاله زنکی می زنند محال است از کنسرت اپرا یا حتی کمدی سخیفی در احاطه کسانی لذت ببرید که چشم هایشان را به پایین دوخته اند و کاری جز تایپ و لمس تبلت هایشان ندارند و بی وقفه ایموجی قلب چشمک یا بوسه می فرستند، درست بیخ گوش مخاطبی که با ایده احمقانه شنیدن و تماشای چیزهایی که روی صحنه رخ میدهند قدم به سالن تئاتر گذاشته است. تنها مخاطب جدی که امروزه اجازه حضور دارد همان کسی است که این انسان دوپا در نمایشگرش خلق کرده که هر چیز ناب و اصیل را که عملاً از این جهان (قلمرو امور تصنعی و کاذب) برای همیشه ناپدید شده به خاکستر تبدیل کرده است. 0 0 نرگس عمویی 1404/3/24 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 60 «این کلیساها هستند که آب میروند نه مذاهب.» 0 1 نرگس عمویی 1404/3/24 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 59 خطر، تابو و ممنوعیتی که حولوحوش هر چیزی ایجاد شود، آن را به امری بینهایت مطلوب و جذاب تبدیل خواهد کرد. 0 1 Mhmd fthy 1404/3/9 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 44 ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن هر چیزی که سابقاً هنر،ادبیات و فرهنگ نام داشت دیگر اثری بر آمده از خیال و مهارت خالقانی منحصر به فرد نیست ، بلکه محصول آزمایشگاهها،کارگاه ها و کارخانه هاست، به عبارت دیگر محصول ماشین های لعنتی. 0 1 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 37 به مسئول گالری گفتم - نمی دانم از کجا به ذهنم خطور کرد - هشتاد سال پیش، یا شاید هم بیشتر، شاعر یا نقاشی اهل پرو به نام خورخه ادواردو ایلسون طرح «مجسمه های مجازی» را مطرح کرد. آنها را در مکان های پربازدید همچون برج پیزا، طاق نصرت و مجسمه آزادی نصب کرد و حتی آنها را همراه با یکی از فضاپیماهای ناسا به ماه فرستادند، بدون اینکه حتی یک سنت در ازای آنها پول بگیرد. تصور کردم مسئول گالری از فهمیدن اینکه بوشینسکی سلفی دارد خوشحال خواهد شد، اما آن خانم با بی اعتمادی نگاهی بهم انداخت و کمی رو ترش کرد. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 43 مشاجره من با اوسوریو وقتی شروع شد که از تأثیر آن شام با حضور هولوگرامهای سه بعدی سخن گفتم. شاد و سرخوش حرفم را قطع کرد، گویی من را حین انجام کاری بسیار شنیع غافلگیر کرده باشد گفت: «حالا بهم بگو این چیزی که دیدیم هنر بود یا نبود؟» پاسخ دادم که نیست، فقط کارستانی چشمگیر از عرصه فناوری است. پاسخ داد: «خُب، این همان چیزی است که هنر در تمام دوران حیاتش بوده است، شاهکاری تکنولوژیک. هنر روزگار ما نیز دارای چنین خصلتی است.» بحثی بود که چند ساعت طول کشید و در آن من از پذیرش دیدگاهش - که هنرمندان واقعی روزگار ما مهندسان الکترونیک برنامه نویسان کامپیوتر متخصصان حرفه ای صدا و تصویر و کارکشتههای فضای مجازی هستند-سر باز زدم. 0 1 Mhmd fthy 1404/3/9 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 45 اما اگر اندیشه ها به ذات خود ، دور افتاده از اهداف علمی، ناپدید شده بودند، در نتیجه، تمام اشکال مخالفت و پاسخ نیز از جوامع ما غیب می شدند. 0 1 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 34 درست میگویند که با پیری فرد به دوران کودکی باز می گردد. در این سن و سال رفتن به سیرک و تماشای انیمیشن را دوست دارم تنها مقوله هایی که اعتراف کردم فرهنگ -فرهنگ؟ - امروز بر فرهنگ پیشین غلبه کرده است. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 50 موضوعی که بیشتر برایم روشن شد و همه آنها با هم اتفاق نظر داشتند، این بود: سیستم فعلی جهان ما بر این اصل بنا شده که به کسی اجازه اتلاف وقت نمی دهد. دفاع غرایی از اوقات فراغت کردند. به نظرشان وقت کشی لمیده روی چمن همچون آنها مزیت بسیار بزرگی است، زیرا امری نادر در دنیای کنونی محسوب میشود حضور در آن مکان علاف و بیکار در حالی که خیال بافی میکردند، از تنهایی بی هیاهو لذت می بردند آواز میخواندند و لطیفه تعریف میکردند. یکی از آنها تأکید کرد: «این یعنی زندگی نه اینکه از صبح تا شب در احاطه دیوارها و روزمرگی توی کامپیوتر تایپ کنی». دختر موسرخی با اطمینان اضافه کرد: «همه چیز کار نیست، امور دیگری هم هستند که باید برای آنها ارزش قائل شد». دیگران نیز به نشانه موافقت سرتکان دادند. وقتی پرسیدم برای غذا چه میکنند و درآمدشان از کجا خواهد بود، مات و مبهوت شدند، گویی موضوعی بیاهمیت بود. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 25 اما به رغم تمام این پیشرفت ها هنوز نتوانستهایم به جنگها و حوادث اتمی خاتمه دهیم؛ وقایع ناگواری که با پیشرفت روزافزون جهان را هر بار بیشتر در آستانه نابودی قرار میدهند کشتار فلسطینی ها و اسرائیلیها همچون نمود روزمره ذات خودنابودسازی بشر ادامه دارد. خیلی عجیب است که ملتی همچون ملت یهود که پیشینه ای به قدمت تاریخ دارد تبدیل به ملتی استعمار طلب و بهره کش شود دست کم درباره مردم فلک زده فلسطین این گونه صدق میکند.سانحه اتمی در شهر لاهور ظرف چند دقیقه بیش از یک میلیون کشته بر جا گذاشت؛ حادثه ای که رویدادی تروریستی بود و دلیل آن هرگز مشخص نشد به رغم این اتفاق، دستیابی به توافقی بین المللی برای از کار انداختن زرادخانه های هسته ای همچنان امری محال است احتمال وقوع جنگی بین چین و هند واقعیتی است که کسی از آن غافل نیست، زیرا هر روز وقوع آن محتمل تر به نظر میرسد. نظریه پردازان بدبین بر این باورند که در صورت وقوع جنگ تمام کره زمین به دلیل فاجعه هسته ای نابود خواهد شد. 0 0
بریدههای کتاب بادها hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 35 از قضا دیگر کسی نمیداند شهر فرنگ چیست. البته دیگر بچهها با چنین اسباب بازیهایی بازی نمیکنند؛ حالا از زمان تولد سرگرم کامپیوترها هستند. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 31 یکی به من گفته بود در ایام جنگ داخلی اسپانیا در همین مکان پادگان مونتانیا مستقر بود. وقتی فرانکو کودتا کرد نظامیان این پایگاه نظامی نیز به مقابله برخاستند اما مردم مادرید دسته جمعی آمدند دربهای این پادگان نظامی را باز کردند و حمام خونی برای سربازان به راه افتاد. چه روزگاری بود! الآن خبری از تغییر در اسپانیا نیست و جنگ داخلی دیگر به راه نخواهد افتاد. خدا را شکر دورۀ فرانکوی فعلی مختصات دیگری دارد در غیبت فرماندهان نظامی و احزاب افراطی، بی نیاز به جوخه اعدام و شکنجه، همه چیز خیلی علمی به یاری فیزیک و ریاضیات انجام می شود، به ویژه سیطره تمام و کمال نمایشگرها و تصاویر بر قدرت استدلال و آگاهی. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 32 هر چیزی که در گذشته هنری بود - همچون باله اپرا نقاشی مجسمه سازی ،ادبیات موسیقی فاخر و عواطف بشری - تا سرحد نابودی یا اضمحلال ماهیت پیش رفته است. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 44 اما در بحث های اوسوریو حقیقتی ملال انگیز وجود داشت: ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن هر چیزی که سابقاً هنر، ادبیات و فرهنگ نام داشت دیگر اثری برآمده از خیال و مهارت خالقانی منحصر به فرد نیست، بلکه محصول آزمایشگاه ها کارگاه ها و کارخانههاست، به عبارت دیگر محصول ماشین های لعنتی. شاید یک فناوری هراس باشم؟ شاید باشم. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 53 صریح تر از این ندیده بودم که جوانان رابطه جنسی را تحقیر کنند، دقیقاً حالا که به چیزی رسیده ایم که تقریباً نیم قرن پیش دست نیافتنی تلقی می شد آزادی بی قید و شرط در رابطه جنسی. شاید آزادی شهره در جهان دلیل این خوار شمردن باشد. در دورهای که عمل جنسی در حصار ممنوعیت ها و تابوها بود، مردم خیلی برای آن سرو دست میشکستند با از بین رفتن این بازدارندگی ها طلسم شکسته شد و حالا جوانان از انجام آن احساس انزجار می کنند. چه کسی فکرش را میکرد؟ 0 0 نرگس عمویی 1404/3/24 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 67 «آیا روز تباهشدهای بود؟» نه، اینچنین نبود، بیتردید، مرگ را بیشتر از هر زمان دیگری در کنارم احساس کرده بودم، در حالی که اطراف این میدان راه میرفتم و به خودم تلقین میکردم خانهام همین حوالی است. 0 13 نرگس عمویی 1404/3/23 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 17 برای آدمهایی مثل من که متعلق به دوران دیگری هستیم، زندگی بدون کتابفروشیها، کتابخانهها و سینماها زندگی بیروحی است. 0 33 Mhmd fthy 1404/3/9 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 62 زنان و مردان به دلیل زوال فرهنگ ، یا به عبارت بهتر تبدیل آن به سرگرمی صرف ، بی سواد و متقلب شده اند .به عبارت دیگر ، خوشبختانه بردگان کم و بیش سر خوش و خوشحالی هستیم. 0 2 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 60 گفتم تحقیر عمل جنسی توسط این جوانان به نظرم پارادوکسی عجیب است، یعنی جامه عمل پوشاندن به چیزی که وقتی جوان بودیم کشیشها به ما تلقین میکردند - گرچه بسیاری از آنها در خفا و در هر مکانی به ویژه در پستو مرتکب این عمل می شدند - آن هم دقیقاً وقتی که مذاهب همچون چرم ساغری آب می روند. اوسوریو در اصلاح حرفم گفت: «این کلیساها هستند که آب می روند نه مذاهب.» البته حق با او بود. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 27 توافق ما فقط شامل این است که هر روز صبح تماس بگیریم و ببینیم کدام یک از ما دو نفر غزل خداحافظی را خوانده و برای ناپدید شدن در آتش به پلیس اطلاع دهیم. 0 1 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 40 خیلی خوب به خاطر دارم چهل بیست یا ده سال پیش بود که رخ داد: چیزی که نمایشگر چندرسانهای با قابلیت ثبت نظر نامیده میشود حرکت رو به جلویی تصور میشد که فرد می توانست به اپرایی گوش کند و هم زمان روی نمایشگر شخصی خود اطلاعاتی درباره اثر آهنگ ساز، ترانه سرا رهبر ارکستر و زمینه تاریخی قطعه موسیقی دریافت کند. همچنین این امکان را داشت که نظرش را با دیگران درباره آن نمایش به اشتراک بگذارد، با شنوندگانی که به صحنه نمایش دور یا نزدیک بودند. آفرین، مرحبا. فقط از آنجا که حواس هر فردی همچون ذهنش میتوانند روی یک کار تمرکز داشته باشند، چنین عمل هم زمانی موجب می شود که شنونده تمرکز خود را روی واقعیتی که در لپ تاپ می بیند متمرکز کند و کاملاً از اجرای اپرا، که اصولاً برای شنیدن یا دیدن آن آمده بود غافل شود. کلیت اجرا به جمعیتی از مردم تبدیل می شود که به جای گوش دادن و لذت بردن از موسیقی مفتون نمایشگرها میشوند اطلاعاتی درباره اثری به دست می آورند که نه به آن گوش میکنند نه آن را تماشا میکنند. مگر برای لحظاتی، و با احمق هایی مثل خودشان بحث میکنند. به عبارت بهتر، در حالی که غرق در نمایشگرها هستند، حرفهای خاله زنکی می زنند محال است از کنسرت اپرا یا حتی کمدی سخیفی در احاطه کسانی لذت ببرید که چشم هایشان را به پایین دوخته اند و کاری جز تایپ و لمس تبلت هایشان ندارند و بی وقفه ایموجی قلب چشمک یا بوسه می فرستند، درست بیخ گوش مخاطبی که با ایده احمقانه شنیدن و تماشای چیزهایی که روی صحنه رخ میدهند قدم به سالن تئاتر گذاشته است. تنها مخاطب جدی که امروزه اجازه حضور دارد همان کسی است که این انسان دوپا در نمایشگرش خلق کرده که هر چیز ناب و اصیل را که عملاً از این جهان (قلمرو امور تصنعی و کاذب) برای همیشه ناپدید شده به خاکستر تبدیل کرده است. 0 0 نرگس عمویی 1404/3/24 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 60 «این کلیساها هستند که آب میروند نه مذاهب.» 0 1 نرگس عمویی 1404/3/24 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 59 خطر، تابو و ممنوعیتی که حولوحوش هر چیزی ایجاد شود، آن را به امری بینهایت مطلوب و جذاب تبدیل خواهد کرد. 0 1 Mhmd fthy 1404/3/9 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 44 ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن هر چیزی که سابقاً هنر،ادبیات و فرهنگ نام داشت دیگر اثری بر آمده از خیال و مهارت خالقانی منحصر به فرد نیست ، بلکه محصول آزمایشگاهها،کارگاه ها و کارخانه هاست، به عبارت دیگر محصول ماشین های لعنتی. 0 1 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 37 به مسئول گالری گفتم - نمی دانم از کجا به ذهنم خطور کرد - هشتاد سال پیش، یا شاید هم بیشتر، شاعر یا نقاشی اهل پرو به نام خورخه ادواردو ایلسون طرح «مجسمه های مجازی» را مطرح کرد. آنها را در مکان های پربازدید همچون برج پیزا، طاق نصرت و مجسمه آزادی نصب کرد و حتی آنها را همراه با یکی از فضاپیماهای ناسا به ماه فرستادند، بدون اینکه حتی یک سنت در ازای آنها پول بگیرد. تصور کردم مسئول گالری از فهمیدن اینکه بوشینسکی سلفی دارد خوشحال خواهد شد، اما آن خانم با بی اعتمادی نگاهی بهم انداخت و کمی رو ترش کرد. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 43 مشاجره من با اوسوریو وقتی شروع شد که از تأثیر آن شام با حضور هولوگرامهای سه بعدی سخن گفتم. شاد و سرخوش حرفم را قطع کرد، گویی من را حین انجام کاری بسیار شنیع غافلگیر کرده باشد گفت: «حالا بهم بگو این چیزی که دیدیم هنر بود یا نبود؟» پاسخ دادم که نیست، فقط کارستانی چشمگیر از عرصه فناوری است. پاسخ داد: «خُب، این همان چیزی است که هنر در تمام دوران حیاتش بوده است، شاهکاری تکنولوژیک. هنر روزگار ما نیز دارای چنین خصلتی است.» بحثی بود که چند ساعت طول کشید و در آن من از پذیرش دیدگاهش - که هنرمندان واقعی روزگار ما مهندسان الکترونیک برنامه نویسان کامپیوتر متخصصان حرفه ای صدا و تصویر و کارکشتههای فضای مجازی هستند-سر باز زدم. 0 1 Mhmd fthy 1404/3/9 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 45 اما اگر اندیشه ها به ذات خود ، دور افتاده از اهداف علمی، ناپدید شده بودند، در نتیجه، تمام اشکال مخالفت و پاسخ نیز از جوامع ما غیب می شدند. 0 1 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 34 درست میگویند که با پیری فرد به دوران کودکی باز می گردد. در این سن و سال رفتن به سیرک و تماشای انیمیشن را دوست دارم تنها مقوله هایی که اعتراف کردم فرهنگ -فرهنگ؟ - امروز بر فرهنگ پیشین غلبه کرده است. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 50 موضوعی که بیشتر برایم روشن شد و همه آنها با هم اتفاق نظر داشتند، این بود: سیستم فعلی جهان ما بر این اصل بنا شده که به کسی اجازه اتلاف وقت نمی دهد. دفاع غرایی از اوقات فراغت کردند. به نظرشان وقت کشی لمیده روی چمن همچون آنها مزیت بسیار بزرگی است، زیرا امری نادر در دنیای کنونی محسوب میشود حضور در آن مکان علاف و بیکار در حالی که خیال بافی میکردند، از تنهایی بی هیاهو لذت می بردند آواز میخواندند و لطیفه تعریف میکردند. یکی از آنها تأکید کرد: «این یعنی زندگی نه اینکه از صبح تا شب در احاطه دیوارها و روزمرگی توی کامپیوتر تایپ کنی». دختر موسرخی با اطمینان اضافه کرد: «همه چیز کار نیست، امور دیگری هم هستند که باید برای آنها ارزش قائل شد». دیگران نیز به نشانه موافقت سرتکان دادند. وقتی پرسیدم برای غذا چه میکنند و درآمدشان از کجا خواهد بود، مات و مبهوت شدند، گویی موضوعی بیاهمیت بود. 0 0 hotarou 1404/3/3 بادها ماریو بارگاس یوسا 3.4 10 صفحۀ 25 اما به رغم تمام این پیشرفت ها هنوز نتوانستهایم به جنگها و حوادث اتمی خاتمه دهیم؛ وقایع ناگواری که با پیشرفت روزافزون جهان را هر بار بیشتر در آستانه نابودی قرار میدهند کشتار فلسطینی ها و اسرائیلیها همچون نمود روزمره ذات خودنابودسازی بشر ادامه دارد. خیلی عجیب است که ملتی همچون ملت یهود که پیشینه ای به قدمت تاریخ دارد تبدیل به ملتی استعمار طلب و بهره کش شود دست کم درباره مردم فلک زده فلسطین این گونه صدق میکند.سانحه اتمی در شهر لاهور ظرف چند دقیقه بیش از یک میلیون کشته بر جا گذاشت؛ حادثه ای که رویدادی تروریستی بود و دلیل آن هرگز مشخص نشد به رغم این اتفاق، دستیابی به توافقی بین المللی برای از کار انداختن زرادخانه های هسته ای همچنان امری محال است احتمال وقوع جنگی بین چین و هند واقعیتی است که کسی از آن غافل نیست، زیرا هر روز وقوع آن محتمل تر به نظر میرسد. نظریه پردازان بدبین بر این باورند که در صورت وقوع جنگ تمام کره زمین به دلیل فاجعه هسته ای نابود خواهد شد. 0 0