بریدههای کتاب دوستدار آرتمیس 1404/2/27 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 313 (دیگه کسی نباید بمیره.) سرش را خم میکند و میگوید:(حتی اگه سزاوارش باشن؟) تام بعد از مکثی میگوید:(خب معلومه که این فرق داره.) 0 2 دخترماه 1404/1/2 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 307 6 6 آرتمیس 1404/2/24 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 165 پیش از اینکه برای جا دادن جسد در صندوق عقب بیرون بروی، باید چراغهای مزخرف بیرون را خاموش کنی. 5 2 آرتمیس 1404/2/24 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 178 مرگ حقش بود. حقش بود که اتفاقی بدتر از این برایش بیفتد. با این حال من نباید میکشتمش. قتل کار اشتباهی است و این را میدانم. اما وقتی آن چاقو توی دستم بود، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. میل به فرو بردن چاقو در شکم نرمش تقریبا طاقت فرسا بود حقیقت هم این است که از تماشای مرگش لذت بردم. یکی از بهترین لحظات عمرم بود. 0 1 آرتمیس 1404/2/24 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 148 میگویم:«دیگه هیچوقت به مامانم آسیب نمیزنی.» پیش از اینکه گلویش را ببرم، این آخرین حرفی بود که شنید. 0 3
بریدههای کتاب دوستدار آرتمیس 1404/2/27 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 313 (دیگه کسی نباید بمیره.) سرش را خم میکند و میگوید:(حتی اگه سزاوارش باشن؟) تام بعد از مکثی میگوید:(خب معلومه که این فرق داره.) 0 2 دخترماه 1404/1/2 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 307 6 6 آرتمیس 1404/2/24 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 165 پیش از اینکه برای جا دادن جسد در صندوق عقب بیرون بروی، باید چراغهای مزخرف بیرون را خاموش کنی. 5 2 آرتمیس 1404/2/24 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 178 مرگ حقش بود. حقش بود که اتفاقی بدتر از این برایش بیفتد. با این حال من نباید میکشتمش. قتل کار اشتباهی است و این را میدانم. اما وقتی آن چاقو توی دستم بود، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. میل به فرو بردن چاقو در شکم نرمش تقریبا طاقت فرسا بود حقیقت هم این است که از تماشای مرگش لذت بردم. یکی از بهترین لحظات عمرم بود. 0 1 آرتمیس 1404/2/24 دوستدار فریدا مک فادن 4.1 9 صفحۀ 148 میگویم:«دیگه هیچوقت به مامانم آسیب نمیزنی.» پیش از اینکه گلویش را ببرم، این آخرین حرفی بود که شنید. 0 3