بریدهای از کتاب دوستدار اثر فریدا مک فادن
6 روز پیش
صفحۀ 178
مرگ حقش بود. حقش بود که اتفاقی بدتر از این برایش بیفتد. با این حال من نباید میکشتمش. قتل کار اشتباهی است و این را میدانم. اما وقتی آن چاقو توی دستم بود، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. میل به فرو بردن چاقو در شکم نرمش تقریبا طاقت فرسا بود حقیقت هم این است که از تماشای مرگش لذت بردم. یکی از بهترین لحظات عمرم بود.
مرگ حقش بود. حقش بود که اتفاقی بدتر از این برایش بیفتد. با این حال من نباید میکشتمش. قتل کار اشتباهی است و این را میدانم. اما وقتی آن چاقو توی دستم بود، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. میل به فرو بردن چاقو در شکم نرمش تقریبا طاقت فرسا بود حقیقت هم این است که از تماشای مرگش لذت بردم. یکی از بهترین لحظات عمرم بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.