بریدههای کتاب ما زینب 1403/4/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 67 مربعی را تصور کنید،مربعی زنده و زیبا را. حالا از آن مربع خواسته می شود که برای شما از خودش و زندگی اش بگوید.متوجه هستید که مربع خودش شاید اصلا به فکرش هم نرسد که بگوید تمام زوایایش برابرند:این موضوع به قدری برایش طبیعی و عادی است که اصلا به چشمش نمی آید.من هم انگار همیشه در وضعیت آن مربعم. 0 11 Nia 1404/1/9 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 181 0 0 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 42 نیاکان ما در پرشورترین لحظات زندگیشان(در مراسم عشای ربانی و رژههای نظامی) خود را به دست رقص میسپردند، این فقط یک معنا میتواند داشته باشد: غریزهی نا-آزادی، از قدیم، ویژگی ذاتی انسان بوده است و ما در زندگی فعلیمان، فقط آگاهانه آن را پیش میبریم. 0 3 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 278 آدم مثل یک کتاب است: تا آخرین صفحهاش نمیدانی پایان کارش چطور رقم خواهد خورد. در غیر اینصورت ارزش خواندن ندارد. 0 4 Limpid 1403/10/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 228 حالا اینجا هستم، همگام با دیگران، اما در عین حال جدا از آنها.تمام تنم هنوز از وقایعی که پشت سر گذاشته ام می لرزد، مثل پلی که همین حالا یک قطار آهنی باستانی با هیاهو از رویش گذشته باشد. وجود خودم را حس میکنم، اما تنها بعضی چیزها وجود خودشان را حس می کنند و از فردیتشان آگاهند؛ چشمی که خاری در آن رفته،انگشت متهلب و دندان چرک کرده : چشم، انگشت و دندان سالم حس نمیشنوند، انگار که وجود ندارند. آیا خودآگاهی به وضوح چیزی جز نوعی بیماری نیست؟ 0 1 مهران م 1403/9/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 300 0 1 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 141 زنها در لبها خلاصه شدهاند... 0 1 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 228 تواضع نوعی فضیلت است و تکبر گناه، "ما" سرشتی الهی دارد و "من" سرشتی شیطانی... 0 2 maedeh rahmdel 1403/10/11 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 12 ادبیات واقعی فقط اونجایی به وجود می آید که خالقانش نه حقوق بگیران سخت کوش و قابل اعتماد بلکه دیوانگان ، عزلت گزیدگان ، ملحدان ، خیالبافان، نافرمانان و شک اندیشان باشند. 0 36 سید امیرحسین هاشمی 1402/6/30 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 349 آنجا بود که بعینه دیدم که خنده هولناکترین سلاح است: با خنده میتوان هرچیزی، حتی قتل را کشت. 4 61 امید ابد 1402/6/19 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 25 0 7 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 297 انقلابها بیپایاناند... 0 4 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 68 شادکامی و حسادت صورت و مخرج کسری هستند بنام سعادت... 0 3 مرتضی اسکویی 1403/7/1 We یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 192 0 0 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 142 - من از مه بیزارم. از مه میترسم. + این یعنی تو عاشق مهی. ازش میترسی چون از تو قویتر است، متنفری چون میترسی، عاشقش هستی چون نمیتوانی برآن چیره بشوی. آخر فقط میشود عاشق شکستناپذیرها شد... 0 2 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 56 دولت(یا همان انسانیت) کشتن یک فرد را ممنوع کرده اما کشتن نصفه و نیمه میلیونها آدم را قدغن نکرده است. کشتن یک فرد یعنی کسر ۵۰ سال از مجموع زمان حیات بشر، و این جرم است، اما کسر ۵۰ میلیون سال از زمان حیات بشر جرم نیست؟ 0 1
بریدههای کتاب ما زینب 1403/4/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 67 مربعی را تصور کنید،مربعی زنده و زیبا را. حالا از آن مربع خواسته می شود که برای شما از خودش و زندگی اش بگوید.متوجه هستید که مربع خودش شاید اصلا به فکرش هم نرسد که بگوید تمام زوایایش برابرند:این موضوع به قدری برایش طبیعی و عادی است که اصلا به چشمش نمی آید.من هم انگار همیشه در وضعیت آن مربعم. 0 11 Nia 1404/1/9 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 181 0 0 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 42 نیاکان ما در پرشورترین لحظات زندگیشان(در مراسم عشای ربانی و رژههای نظامی) خود را به دست رقص میسپردند، این فقط یک معنا میتواند داشته باشد: غریزهی نا-آزادی، از قدیم، ویژگی ذاتی انسان بوده است و ما در زندگی فعلیمان، فقط آگاهانه آن را پیش میبریم. 0 3 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 278 آدم مثل یک کتاب است: تا آخرین صفحهاش نمیدانی پایان کارش چطور رقم خواهد خورد. در غیر اینصورت ارزش خواندن ندارد. 0 4 Limpid 1403/10/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 228 حالا اینجا هستم، همگام با دیگران، اما در عین حال جدا از آنها.تمام تنم هنوز از وقایعی که پشت سر گذاشته ام می لرزد، مثل پلی که همین حالا یک قطار آهنی باستانی با هیاهو از رویش گذشته باشد. وجود خودم را حس میکنم، اما تنها بعضی چیزها وجود خودشان را حس می کنند و از فردیتشان آگاهند؛ چشمی که خاری در آن رفته،انگشت متهلب و دندان چرک کرده : چشم، انگشت و دندان سالم حس نمیشنوند، انگار که وجود ندارند. آیا خودآگاهی به وضوح چیزی جز نوعی بیماری نیست؟ 0 1 مهران م 1403/9/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 300 0 1 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 141 زنها در لبها خلاصه شدهاند... 0 1 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 228 تواضع نوعی فضیلت است و تکبر گناه، "ما" سرشتی الهی دارد و "من" سرشتی شیطانی... 0 2 maedeh rahmdel 1403/10/11 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 12 ادبیات واقعی فقط اونجایی به وجود می آید که خالقانش نه حقوق بگیران سخت کوش و قابل اعتماد بلکه دیوانگان ، عزلت گزیدگان ، ملحدان ، خیالبافان، نافرمانان و شک اندیشان باشند. 0 36 سید امیرحسین هاشمی 1402/6/30 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 349 آنجا بود که بعینه دیدم که خنده هولناکترین سلاح است: با خنده میتوان هرچیزی، حتی قتل را کشت. 4 61 امید ابد 1402/6/19 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 25 0 7 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 297 انقلابها بیپایاناند... 0 4 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 68 شادکامی و حسادت صورت و مخرج کسری هستند بنام سعادت... 0 3 مرتضی اسکویی 1403/7/1 We یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 192 0 0 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 142 - من از مه بیزارم. از مه میترسم. + این یعنی تو عاشق مهی. ازش میترسی چون از تو قویتر است، متنفری چون میترسی، عاشقش هستی چون نمیتوانی برآن چیره بشوی. آخر فقط میشود عاشق شکستناپذیرها شد... 0 2 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 15 صفحۀ 56 دولت(یا همان انسانیت) کشتن یک فرد را ممنوع کرده اما کشتن نصفه و نیمه میلیونها آدم را قدغن نکرده است. کشتن یک فرد یعنی کسر ۵۰ سال از مجموع زمان حیات بشر، و این جرم است، اما کسر ۵۰ میلیون سال از زمان حیات بشر جرم نیست؟ 0 1