بریدههای کتاب ما محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 68 شادکامی و حسادت صورت و مخرج کسری هستند بنام سعادت... 0 4 مرتضی اسکویی 1403/7/1 We یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 192 0 0 Kimia 1404/4/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 43 من میگویم «محشر» و او یاد بهار میافتد. از دست این زنها… 0 6 Kimia 1404/4/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 233 «چرا فکر میکنی که حماقت بد است؟ اگر از حماقت انسان، مثل خِردش، قرنها مراقبت می کردند و پرورشش میدادند، شاید از آن هم چیزِ بینهایت ارزشمندی به دست میآمد.» 0 27 Kimia 1404/4/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 12 ادبیات واقعی فقط آنجایی به وجود میآید که خالقانش نه حقوق بگیران سختکوش و قابل اعتماد بلکه دیوانگان، عزلتگزیدگان، ملحدان، خیالبافان ،نافرمانان و شکاندیشان باشند. 0 6 امید احدی رشید 1404/5/1 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 211 چاقو ماندگارترین، جاودانهترین و هوشمندانهترین اختراع بشری است. چاقو گیوتین بوده، چاقو ابزاری است همگانی برای باز کردن گرهها و مسیر تناقضها از لبهی همین چاقو میگذرد _ این یگانه مسیر شایستهی ذهنهای بیپروا... 0 4 امید احدی رشید 1404/5/3 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 356 انسان همواره میخواسته کسی یک بار و برای همیشه به او بگوید سعادت چیست و بعد او را به آن سعادت زنجیر کند. 0 9 زینب 1403/4/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 67 مربعی را تصور کنید،مربعی زنده و زیبا را. حالا از آن مربع خواسته می شود که برای شما از خودش و زندگی اش بگوید.متوجه هستید که مربع خودش شاید اصلا به فکرش هم نرسد که بگوید تمام زوایایش برابرند:این موضوع به قدری برایش طبیعی و عادی است که اصلا به چشمش نمی آید.من هم انگار همیشه در وضعیت آن مربعم. 0 14 پارسا برومندفر 1404/3/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 71 0 1 Nia 1404/1/9 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 181 0 0 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 42 نیاکان ما در پرشورترین لحظات زندگیشان(در مراسم عشای ربانی و رژههای نظامی) خود را به دست رقص میسپردند، این فقط یک معنا میتواند داشته باشد: غریزهی نا-آزادی، از قدیم، ویژگی ذاتی انسان بوده است و ما در زندگی فعلیمان، فقط آگاهانه آن را پیش میبریم. 0 3 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 278 آدم مثل یک کتاب است: تا آخرین صفحهاش نمیدانی پایان کارش چطور رقم خواهد خورد. در غیر اینصورت ارزش خواندن ندارد. 0 7 Limpid 1403/10/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 228 حالا اینجا هستم، همگام با دیگران، اما در عین حال جدا از آنها.تمام تنم هنوز از وقایعی که پشت سر گذاشته ام می لرزد، مثل پلی که همین حالا یک قطار آهنی باستانی با هیاهو از رویش گذشته باشد. وجود خودم را حس میکنم، اما تنها بعضی چیزها وجود خودشان را حس می کنند و از فردیتشان آگاهند؛ چشمی که خاری در آن رفته،انگشت متهلب و دندان چرک کرده : چشم، انگشت و دندان سالم حس نمیشنوند، انگار که وجود ندارند. آیا خودآگاهی به وضوح چیزی جز نوعی بیماری نیست؟ 0 1 مهران م 1403/9/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 300 0 1 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 141 زنها در لبها خلاصه شدهاند... 0 1 Yasaman Raoofmoghadam 1404/3/8 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 42 0 22 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 228 تواضع نوعی فضیلت است و تکبر گناه، "ما" سرشتی الهی دارد و "من" سرشتی شیطانی... 0 2 maedeh rahmdel 1403/10/11 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 12 ادبیات واقعی فقط اونجایی به وجود می آید که خالقانش نه حقوق بگیران سخت کوش و قابل اعتماد بلکه دیوانگان ، عزلت گزیدگان ، ملحدان ، خیالبافان، نافرمانان و شک اندیشان باشند. 0 36 سید امیرحسین هاشمی 1402/6/30 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 349 آنجا بود که بعینه دیدم که خنده هولناکترین سلاح است: با خنده میتوان هرچیزی، حتی قتل را کشت. 4 61 joiboy 1404/2/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 142 0 21
بریدههای کتاب ما محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 68 شادکامی و حسادت صورت و مخرج کسری هستند بنام سعادت... 0 4 مرتضی اسکویی 1403/7/1 We یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 192 0 0 Kimia 1404/4/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 43 من میگویم «محشر» و او یاد بهار میافتد. از دست این زنها… 0 6 Kimia 1404/4/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 233 «چرا فکر میکنی که حماقت بد است؟ اگر از حماقت انسان، مثل خِردش، قرنها مراقبت می کردند و پرورشش میدادند، شاید از آن هم چیزِ بینهایت ارزشمندی به دست میآمد.» 0 27 Kimia 1404/4/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 12 ادبیات واقعی فقط آنجایی به وجود میآید که خالقانش نه حقوق بگیران سختکوش و قابل اعتماد بلکه دیوانگان، عزلتگزیدگان، ملحدان، خیالبافان ،نافرمانان و شکاندیشان باشند. 0 6 امید احدی رشید 1404/5/1 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 211 چاقو ماندگارترین، جاودانهترین و هوشمندانهترین اختراع بشری است. چاقو گیوتین بوده، چاقو ابزاری است همگانی برای باز کردن گرهها و مسیر تناقضها از لبهی همین چاقو میگذرد _ این یگانه مسیر شایستهی ذهنهای بیپروا... 0 4 امید احدی رشید 1404/5/3 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 356 انسان همواره میخواسته کسی یک بار و برای همیشه به او بگوید سعادت چیست و بعد او را به آن سعادت زنجیر کند. 0 9 زینب 1403/4/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 67 مربعی را تصور کنید،مربعی زنده و زیبا را. حالا از آن مربع خواسته می شود که برای شما از خودش و زندگی اش بگوید.متوجه هستید که مربع خودش شاید اصلا به فکرش هم نرسد که بگوید تمام زوایایش برابرند:این موضوع به قدری برایش طبیعی و عادی است که اصلا به چشمش نمی آید.من هم انگار همیشه در وضعیت آن مربعم. 0 14 پارسا برومندفر 1404/3/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 71 0 1 Nia 1404/1/9 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 181 0 0 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 42 نیاکان ما در پرشورترین لحظات زندگیشان(در مراسم عشای ربانی و رژههای نظامی) خود را به دست رقص میسپردند، این فقط یک معنا میتواند داشته باشد: غریزهی نا-آزادی، از قدیم، ویژگی ذاتی انسان بوده است و ما در زندگی فعلیمان، فقط آگاهانه آن را پیش میبریم. 0 3 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 278 آدم مثل یک کتاب است: تا آخرین صفحهاش نمیدانی پایان کارش چطور رقم خواهد خورد. در غیر اینصورت ارزش خواندن ندارد. 0 7 Limpid 1403/10/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 228 حالا اینجا هستم، همگام با دیگران، اما در عین حال جدا از آنها.تمام تنم هنوز از وقایعی که پشت سر گذاشته ام می لرزد، مثل پلی که همین حالا یک قطار آهنی باستانی با هیاهو از رویش گذشته باشد. وجود خودم را حس میکنم، اما تنها بعضی چیزها وجود خودشان را حس می کنند و از فردیتشان آگاهند؛ چشمی که خاری در آن رفته،انگشت متهلب و دندان چرک کرده : چشم، انگشت و دندان سالم حس نمیشنوند، انگار که وجود ندارند. آیا خودآگاهی به وضوح چیزی جز نوعی بیماری نیست؟ 0 1 مهران م 1403/9/21 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 300 0 1 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 141 زنها در لبها خلاصه شدهاند... 0 1 Yasaman Raoofmoghadam 1404/3/8 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 42 0 22 محمد سعید میرابیان 1403/8/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 228 تواضع نوعی فضیلت است و تکبر گناه، "ما" سرشتی الهی دارد و "من" سرشتی شیطانی... 0 2 maedeh rahmdel 1403/10/11 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 12 ادبیات واقعی فقط اونجایی به وجود می آید که خالقانش نه حقوق بگیران سخت کوش و قابل اعتماد بلکه دیوانگان ، عزلت گزیدگان ، ملحدان ، خیالبافان، نافرمانان و شک اندیشان باشند. 0 36 سید امیرحسین هاشمی 1402/6/30 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 349 آنجا بود که بعینه دیدم که خنده هولناکترین سلاح است: با خنده میتوان هرچیزی، حتی قتل را کشت. 4 61 joiboy 1404/2/10 ما یوگنی ایوانویچ زامیاتین 4.2 23 صفحۀ 142 0 21