بریدههای کتاب نام تمام مردگان یحیاست سارا ایمانی 2 روز پیش نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 106 وقتی نورسا با دولیلی جایی میرفت همه دست از کار میکشیدند و محو تماشای او به درگاه مغازهشان مثل لاشهی گوشت آویخته میشدند. یکبار یک بنده خدایی خر شد سر دولیلی را دور دید،رفت جلو نورسا خیس عرق گفت:《این همه در کوچه و بازار رفتی و آمدی،گشتی و تماشا کردی،اقلاً یک مرد باب دلت نبود؟》 نورسا گفت:《ممکن است یکی پولی بیندازد دیگری پیدا کند ولی عشق را توی کوچه بازار نمیریزند.》 0 2 ریحانه رحمانی 1404/2/11 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 48 اندازهی هیچکس دست دیگری نیست، فقط خود آدم است که میتواند قاعدهاش را بداند؛ برود در پستوی تنهایی خودش درون و برون خودش را با سرانگشت لمس کند، بفهمد اندازهاش چیست؟ کیست؟ کجاست؟همه این را نمیدانند؛ همه این را نمیبندند به کار؛ برخی انگشتشمار. ظرف و ظرفیت هر کسی هم دست خودش است. یکی انگشتانهای به دست دارد، یکی هم دلش دریاست، آسمان آبی لاهوت، بیابان خستهی ناسوت 2 7 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 91 تمام دنیا را که بهش بدهند، باز دستهاش دنبال نیمه دیگرش میگردد، دنبال خودش که در دیگری جا گذاشته. دنیا را که وجب به وجب بگردد هزار سوزن گمشده را پیدا میکند، خود گمشده در نیمه اش را پیدا نمیکند. میداند کجا مانده، و خوب میداند چرا. 0 14 مریــ🌿م 1403/1/6 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 6 و کیست که نداند آدمها همه هیمهاند؟ به دنیا میآیند که دو پاره شوند، در لهیب شعلهها بسوزند و از خاکسترشان هیچ نماند؟ کیست که نداند؟ 0 21 سارا ایمانی 1404/4/1 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 15 0 4 سارا ایمانی 1404/4/4 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 98 چه فرقی دارد آدم کجا باشد؟بهشت همین است که به آدم نشان میدهند.بهشت دلِ آدم است. هر چه کاشته درو میکند،هر چه سادهتر،قشنگتر. هر چه پروانهتر،خیالتر. هر چه پاکتر،پاکتر.مگر غیر این است؟ 0 2 سارا ایمانی 1404/4/4 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 97 "اگر آدم بتواند تمام عزیزانش را یکجا ببیند،مرگ چه خواستنی است." 0 3
بریدههای کتاب نام تمام مردگان یحیاست سارا ایمانی 2 روز پیش نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 106 وقتی نورسا با دولیلی جایی میرفت همه دست از کار میکشیدند و محو تماشای او به درگاه مغازهشان مثل لاشهی گوشت آویخته میشدند. یکبار یک بنده خدایی خر شد سر دولیلی را دور دید،رفت جلو نورسا خیس عرق گفت:《این همه در کوچه و بازار رفتی و آمدی،گشتی و تماشا کردی،اقلاً یک مرد باب دلت نبود؟》 نورسا گفت:《ممکن است یکی پولی بیندازد دیگری پیدا کند ولی عشق را توی کوچه بازار نمیریزند.》 0 2 ریحانه رحمانی 1404/2/11 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 48 اندازهی هیچکس دست دیگری نیست، فقط خود آدم است که میتواند قاعدهاش را بداند؛ برود در پستوی تنهایی خودش درون و برون خودش را با سرانگشت لمس کند، بفهمد اندازهاش چیست؟ کیست؟ کجاست؟همه این را نمیدانند؛ همه این را نمیبندند به کار؛ برخی انگشتشمار. ظرف و ظرفیت هر کسی هم دست خودش است. یکی انگشتانهای به دست دارد، یکی هم دلش دریاست، آسمان آبی لاهوت، بیابان خستهی ناسوت 2 7 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 91 تمام دنیا را که بهش بدهند، باز دستهاش دنبال نیمه دیگرش میگردد، دنبال خودش که در دیگری جا گذاشته. دنیا را که وجب به وجب بگردد هزار سوزن گمشده را پیدا میکند، خود گمشده در نیمه اش را پیدا نمیکند. میداند کجا مانده، و خوب میداند چرا. 0 14 مریــ🌿م 1403/1/6 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 6 و کیست که نداند آدمها همه هیمهاند؟ به دنیا میآیند که دو پاره شوند، در لهیب شعلهها بسوزند و از خاکسترشان هیچ نماند؟ کیست که نداند؟ 0 21 سارا ایمانی 1404/4/1 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 15 0 4 سارا ایمانی 1404/4/4 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 98 چه فرقی دارد آدم کجا باشد؟بهشت همین است که به آدم نشان میدهند.بهشت دلِ آدم است. هر چه کاشته درو میکند،هر چه سادهتر،قشنگتر. هر چه پروانهتر،خیالتر. هر چه پاکتر،پاکتر.مگر غیر این است؟ 0 2 سارا ایمانی 1404/4/4 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.2 13 صفحۀ 97 "اگر آدم بتواند تمام عزیزانش را یکجا ببیند،مرگ چه خواستنی است." 0 3