کتابی کوتاه شامل نامه نگاری های دو دوست که یکی آمریکا هست و دیگری بتازگی با خانواده ش به زادگاهش آلمان برگشته حدود سال های ۱۹۳۳,۳۴ که هیتلر پیشوای آلمان شده و خیلی چیز ها در آلمان در حال تغییره.
جالب اینجاست که این کتاب پیش از جنگ جهانی دوم و زمانیکه هنوز شاید هیتلر اونقدر منفور نبوده نوشته شده و قاعدتا باتوجه به اینکه آمریکا از ابتدا هم جزو متفقین نبوده و در مقدمه هم نوشته شده که خودشون رو جدای از اروپا می دونستن می شه فهمید نویسنده کاملا بدون غرض و جهت گیری(بخاطر جبهه متفقین)نوشته شده و با این وجود نویسنده انگار واقعا خوب شرایط آلمان اونموقع رو درک کرده بوده که این چنین خوب سیر تحول فکری مردم آلمان و عواملی که باعث ایمان آوردن مردم آلمان به او شد رو به رشته تحریر در آورده.تحول افکار وقتی تمام معاهده های پس از جنگ جهانی اول برعلیه آلمان شده و در وضعیت اسفناکی زندگی می کنن و از حرف زدن ها و شعار ها خسته شدن و مرد عملی اومده و می خواد غرور ملی همه رو بیدار کنه.فارغ از اینکه از چه راهی و ایده های دیگرش خوب هست یا خیر.طوری که نسل کشی رو هم در نظرشون مبرا از خطا جلوه داده.
همه اینها در قالب نامه به خوبی اجرا شده و مخاطب از نامه چهارم پنجم به بعد تند تند تر متن رو می خونه که عاقبت اتفاقات رو بفهمه.اینکه ایدئولوژی ها چقدر خطرناکند و چطوری می تونند یه دوستی چند ساله رو هم خراب کنن.بطوریکه اولین نامه با نامه های آخری چقد متفاوته.
و بنظرم درسته که کتاب کتاب کوتاهیست اما محتواش به اندازه ای هست که اطلاعات خوبی راجع به انگیزه های شروع جنگ توسط المان رو بده.کتابی که توی نیم ساعت می شه خوندش.
و درود بر ماکس بخاطر نامه هایی که اواخر کتاب برای مارتین می فرستاد.