Zahra Golzari

Zahra Golzari

@zahragolzari

42 دنبال شده

75 دنبال کننده

z_golzarii

یادداشت‌ها

        از روزهای دبیرستان و کلاس‌های تاریخ، تا خواندن این کتاب چیزی قریب به هفت سال فاصله‌ست. وجه اشتراک هردوی این‌ها سمیه طباطبایی است. نویسنده کتاب و معلم تاریخ ما، که سر کلاس‌هایش صفحات کتاب‌هایمان پر از حاشیه‌نویسی‌های بدخط اما مهم از نکاتی می‌شد که پشت سر هم و فشرده، در سیر زمانی تاریخی که پیش می‌آمدیم گفته. تاریخ اسلام یا تاریخ غرب. هنوز کتاب‌های تاریخ‌ام را نگه داشته‌ام.
یک بخش مهم ماجرا این است که او، قصه گفتن بلد است و با سرعت و حافظه مخصوص خودش، و هیجان فراموش‌نشدنی‌اش، می‌تواند مخاطب را همراه کند و حتی دچار سرریز اطلاعاتی کند! 
بعد از شهادت سیدحسن نصرالله، تازه به سراغ این کتاب آمدم. این‌کتاب، مثل کلاس‌های حضوری سمیه طباطبایی، ضرباهنگ تندی دارد. ساده و صریح و شفاف و سریع، بدون لفاظی‌های بیهوده، اصل مطلب را به مخاطب منتقل می‌کند و آنقدر دقیق و مرتب و گیرا این کار را می‌کند که حس جزوه‌‌نویسی‌های سر کلاسش را در من زنده کرد. احساس اینکه دلم بخواهد دوباره آن را از سر تا ته بخوانم و نوت برداری کنم... 
کتاب، مرور سریع و کاملی است از مسیر پر فراز و نشیبی که حزب الله لبنان طی کرد و حزب الله شد. تصویر نسبتا روشنی از وضعیت سیاسی-اجتماعی لبنان نشان می‌دهد. از تنوع و تکثر مذهبی و جنگ‌های داخلی گرفته تا درگیری مستقیم با اسرائیل و قطع‌نامه‌ها و آن‌چیزهایی که قدرت چانه زنی حزب الله در مجامع بین الملل را افزایش داد. 
حزب اللهی که روی دست‌های سید حسن نصرالله قد کشید و ثمر داد...
و پایان ماجرا هنوز باز است... 
تا بعد چه پیش آید!
      

14

        همان‌قدری که شوق خواندنش را داشتم، از خواندنش طفره می‌رفتم. نزدیک شدن به جزئیات  مصور و مشروح این رنج، من را می‌ترساند. نفسم را تنگ می‌کرد و من را یاد ترس‌ها و امیدهای زیادی می‌انداخت. امیدهایی که گاهی زیر آوار زمان گم شده‌بودند و گاهی هم ثمر داده‌بودند.
یک‌جایی بالاخره کنجکاوی و اشتیاقم غلبه کرد و... نتوانستم زمین بگذارمش!
آن جزئیات آزاردهنده‌ از واقعیتی که اغلب سخت درباره‌اش حرف می‌زنیم، و البته که سخت است، جایی زیر پوسته روزها زندگی می‌کند، کسانی را می‌گریاند، می‌خنداند، روزی می‌رساند... چه ما موجودیتش را به رسمیت بشناسیم و چه انکارش کنیم. 
از همین حیث پرداخت به موضوع نازایی و صحبت از شرم و خشم و امید و ناامیدی‌های این مسیر در بستری زنانه، بی روتوش و سانسور، حتما برآمده از شجاعت و جسارت نویسنده کتاب است که تن به چنین مبارزه‌ای داده و با شرح آن خودش را به چالش کشیده. 
و به قول خودش:
«آدم وقتی به جنگ  می‌رود نمی‌داند کشته می‌شود یا زنده برمی‌گردد.  این را هم نمی‌داند که حتی اگر زنده برگردد دیگر آدم قبل از جنگ نیست، اما اغلب آدم قوی‌تری است... نوشتن این خاطرات برای من شبیه جنگ بود...»
لحن و روایت کتاب، سریع و ملموس و روان است و شما را با خودش در اتاق‌ها و کلینیک‌ها و شیرخوارگاه همراه می‌کند. و شفافیت و صداقتش آنقدری هست که رنجش را باور کنیم و زیر پوستمان حس...در سفری که پایانش باز است و کسی جز او، سرانجام داستانش را نمی‌داند...
      

13

        این کتاب را درحالی خواندم که در آن چاردیواری آشنا، موسوم به «خانه»، نیستیم بلکه کیلومترها هم از آن دوریم. درحالی خواندم که وسط دید و بازدید و جمع‌های پرتعدادتر از خانواده همیشگی خودمان، دنبال گوشه‌ای و کنجی می‌گشتم تا بتوانم آن را با تمرکز و در حریمی ورق بزنم و دست آخر نیمه شب، پناهنده ماشین خاموش‌مان شدم و دور از «خانه»، اتاقک ماشین حالا اتاق شخصی من بود. و این‌ها، تجربه من از لمس  ساحتی به نام خانه را، که با خواندن این کتاب همراه بود، متمایز می‌کرد. 
برای من، که همیشه و هرجا با دیدن خانه‌ها و تماشای جزئیاتشان و تصور قصه آدم‌های هر خانه جیغ‌های بی پایان کشیده‌ام، این کتاب مقدمه‌ای برای رسیدن به اصل جنس بود! ؛) 
دسته‌بندی‌های ارائه شده از بخش‌های مختلف هر خانه و کارکرد آن‌ها در برساخت معنای جدیدی از بودن و فهم جهان، دستاویز بیشتری برای خیال‌پردازی‌های بی‌پایانم درباره اجزای هر خانه می‌داد و این را دوست داشتم. 
این کتاب، بی که صاحب اثرش بخواهد، همدلی دل‌گرم ‌کننده‌ای بود با لحظات جیغ و فریادهایم هنگام دیدن هر خانه از فرط اشتیاق توأم با ناتوانی ام از درک قصه‌ها و غصه‌های ساکنانش... 
این کتاب خانه را فهمیده و در  راستای کمک به فهم جدیدی از اهمیت اجزای آن در زیست روزمره گام مهمی برداشته. 
من که کامم شیرین شد :)
      

45

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها