مدلی مشابه کتابای " پاندای بزرگ و اژدهای کوچک " و " پسرک، موش کور، روباه و اسب "  داره، اگه از خوندن اون کتابا لذت بردین احتمالا از این کتاب هم خوشتون بیاد
من خودم بشخصه بین این سه تا کتاب، رتبه سوم رو به این کتاب میدم
تصویرگری کتاب یک نکته بسیار مثبتش بود که واقعا کتاب رو قشنگ‌تر کرده بود
      

        راستش اصلا باب سلیقه من نبود....

داستان با چن راوی و در زمان‌های مختلف روایت میشه، بطوری که همزمان ممکنه در یک صفحه، هم شاهد سیر داستان در زمان حال باشین هم قسمتی از قصه مربوط به زمان گذشته باشه و همین موضوع باعث میشه یکم حین مطالعه آدم سردرگم بشه

یجاهای خیلیییی حوصله سربر میشه و بطور کلی فضای داستان بسیار غم‌انگیزه...

من تجربه اولین کتاب صوتی رو با این رمان داشتم
و بنظرم هیچ جوره نمیتونستم بدون کتاب صوتی قصه رو پیش ببرم، چون به واسطه صوت و تغییر گوینده‌ها میشد فهمید الان قصه از زبون کدوم شخصیت داره روایت میشه، بدون کتاب صوتی خودم بشخصه خیلی سختم میشد همراه شدن با سیر داستان


      

        حدودا ۲۰ صفحه پایانی کتاب خواننده رو شگفت‌زده میکنه.....
تا قبل این ۲۰ صفحه میتونم بگم رغبتی به تموم کردن داستان نداشتم اما از یه‌جایی به بعد سیر کتاب بسیار هیجان‌انگیز و غیرقابل انتظار میشه
بنظرم ارزش خوندن داشت  
      

        در کل معمولی بود
یک قسمت‌هایی توصیفات ادبی زیبایی  داشت که حیف بود تند بخونی و رد شی ازشون...
 ولی بعد از پایان کتاب صرفا اینطوری بودم که خب بدک نبود
      

        قشنگ و روون و دلنشین....
سبک کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک
یه کتاب کم حجم و دوست داشتنی برای وقتی که میخوای فارغ از شلوغیای دنیای بیرون، یه گوشه بشینی و از کتاب خوندن لذت ببری 🩷
      

        ۵ تا ستاره کمه براش 🥲
میتونم بگم حین خوندن این کتاب برای اولین بار بود ک هی برمیگشتم عقب دوباره جمله ها رو میخوندم و هی نگاه میکردم ببینم چند صفحه دیگه مونده تموم شه چون انگار دلم میخواست هیچ وقت تموم نشه و اون حال خوبی ک حین خوندنش داشتم همیشه باهام بمونه 🩷
کلا خیلی خیلی کتاب سبکیه ولی در عین حال راجع به هر جمله ش میشه ساعت ها صحبت کرد....
اولین کتابیه که از صمیم قلبم دلم میخواد نسخه فیزیکیش و بخرم و حتما حتمااا تو کتابخونه م داشته باشم 
      

        پارادوکس خاصی رو موقع خوندن این کتاب تجربه کردم ؛
 در عین اینکه یه قسمتایی واقعا خسته کننده میشد برام، ولی نمیدونم چطوری بود که انگار این خستگی رو دوست داشتم.... در عین اینکه به ذهنم می‌رسید بعضی از صفحه ها رو رد کنم و برم صفحات بعدی، ولی همش یه حسی تو دلم میگفت که نه حیفه، و واقعا هم که حیف بود..... گاهی یک جمله وسط اون همه روزنوشت قشنگ حالت و خوب می‌کرد..... یه چند جا انقد به نظرم جمله قشنگ زیاد داشت که نمیدونستم کدوم و به عنوان بریده کتاب انتخاب کنم....
خلاصه بگم : واقعا دوسش داشتم و باهاش بهم خوش گذشت 💚🩷🤍
      

        ..... وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ..... آل عمران (١۶٩)
      

        نویسنده با بیانی ساده به توضیح علل و مسائلی که به صلح امام حسن (ع) با معاویه ختم شد، پرداخته .... 
ادبیات روان و ساده مهم ترین نقطه قوت کتاب بود.
واقعا قبل از خوندن این کتاب، هیچی از منطق این صلح نمیدونستم....... خیلی دید آدم رو نسبت به این موضوع شفاف میکنه 

      

        راستش نمیدونم چی بنویسم.....
موقعی که این کتاب و شروع کردم، داشتم یه کتاب دیگه هم میخوندم تو یه ژانر دیگه ای ولی نمیدونم چی داشت این کتاب که اصلااا نمیتونستم برم سراغ یکی دیگه تا وقتی که تمومش نکردم.....
_دیدین بعضی وقتا همین که آخرین صفحه یه کتاب و میخونی انگار که دلت تنگ میشه و میخوای بشینی دوباره از اول بخونی؟ انگار نمیخوای تموم شه.... این کتاب برام اینطوری بود 
هر فصلش یه زیبایی خاصی داشت ولی ولییی ٣ فصل آخر کتاب واقعاا آدم و میخکوب می‌کرد 💔
 یه جاهایی از اینهمه قدرت و اراده مادر شهید (خانم اشرف السادات منتظری) واقعا متحیر میشی. 
اسم کتاب هم خیلی زیبا و متناسب انتخاب شده.
از خوندنش پشیمون نمیشین........
      

        انقدر برام زیبا و به معنای واقعی کلمه دلنشین بود که به سختی میتونستم بذارمش کنار و همش دلم میخواست هی بخونم....
متن ساده و روون و درست مصداق این ضرب المثل : "آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند"
غم تلخ و تلنگرآمیزی که داشت، کشش خاصی رو ایجاد کرده بود.........