هفتهی گذشته با فلسفهی حقوق گذشت.
حقیقتا هیچگاه فکر نمیکردم زمانی که فراگیر طرح ولایت شوم دانشجوی رشتهی حقوق خوانده شوم، و به همین خاطر فکر نمیکردم که از آغاز دوره منتظر باشم تا نوبت به فلسفهی حقوق برسد.
تجربهی شیرینی بود و الحمدلله من را نسبت به رشتهای که توفیق الهی من را به سویش کشاند دغدغهمندتر نمود.
دربارهی این کتاب باید بگویم قرار است بدانیم چرا باید فلسفهی حقوق را خواند و قرار است یادبگیریم که فلسفهی حقوق چیست.
این کتاب دیدگاه جامع و کلیای در مقایسهی مکتب های حقوقی متناظر با مکتب حقوقی اسلام را از زوایای مختلف به ما نشان میدهد و خواننده از یک دیدگاه عقلی با داده هایی که در اختیارش قرار گرفتهاست میتواند حقیقت را دریابد.
اما در خلال حقوق زن و خانواده (از دیدگاه مکتب حقوقی اسلام) که یکی از سر فصل های اساسی این کتاب بود باید بگویم تمامی شبهاتی که به این مسئله وارد است از یک چیز نشأت میگیرد؛ آن هم اینکه:
ما میخواهیم زن را خارج از حقیقت مقدسش ببینیم، میخواهیم زن را با عقل ناقص خود تعریف کنیم، میخواهیم نقش اساسی زن را در خانواده نادیده بگیریم و او را خارج از چارچوب نهاد خانواده مطرح کنیم؛ در حالی که این عمل چیزی جز ظلم آشکار به زن و نابودی نظام خانواده نیست!
اگر ما به خداوند حکیم و تعابیر و تعاریفش اطمینان کنیم، آنگاه تجلی ارزشمندی زن و نقش بیبدیل آن را چه در نگاه خرد، چه در نگاه کلان شاهد خواهیم بود.